فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

 توضیحاتی در مورد جایگاه حجاب در آئین ایرانیان باستان زرتشت ...


در حالی که در جهان بدحجابی و بی حجابی شیوع پیدا کرده و در اثر همین کار، فساد و بی بندوباری، بسیاری از کشورهای دنیا را فراگرفته، عده ای گمان می کنند که حجاب مخصوص دین مقدس اسلام است، در حالیکه این توهم صحیح نیست. زیرا آنچه به طور خلاصه می توان گفت آن است که: تمام ملل و مردم جهان، زنانشان دارای حجاب بوده اند اگرچه در کیفیت پوشش فرق داشته اند. با کندوکاو در تاریخ ایران باستان و آثار بجای مانده از آن دوران که اغلب مردم شان کیش زرتشت داشتند، چنین بدست می آید که زنان ایران از دیرباز حجاب و اخلاق نیکو و پاکدامنیشان زبانزد همه بوده است و این حقیقت نیز روشن می شود که با ورود اسلام به ایران، حجاب وارد ایران نشده است، بلکه بانوان ایران از قدیم الایام حجاب داشته اند. در تاریخ آمده است که: هنگامی که سه تن از دختران کسری (شاهنشاه ساسانی) را به همراه غنائم فراوان نزد عمر آوردند وی دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد کشند که پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند، و یک مشت بر سینة نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند.[1] همچنین در جاهای مختلف شاهنامه سخن از زن نیکوی ایرانی و حجاب او به میان آمده است که از این اشعار استفاده می شود که زنان ایرانی از دیرباز حجاب داشته اند. اکنون به برخی از این اشعار توجه فرمائید: چنین گفت شیرین که ای مهتران جهان گشته و کار دیده سران سه چیز باشد زنان را بهی که باشند زیبای گاه مهی دگر آنکه فرّخ پسر زاید او زشوی خجسته بیفزاید او سه دیگر که بالا و رویش بود به پوشیدگی نیز مُوَیش بود بدانگه من جفت خسرو بُدَم به پوشیدگی در جهان نو بُدَم بگفت این بگشاد چادر زروی همه روی ماه و همه پشت موی مرا از هنر موی بُد در نهان که او را ندیدی کس اندر جهان نمودم همه پشت این جادویی نه از تنبل و مکر و ز بدخویی نه کس سوی من پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز شنیده بود[2] سخن تهمینه همسر رستم: به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست چون من زیر چرخ کبود اندکیست کس از پرده بیرون ندیدی مرا نه هرگز کسی آواز شنیدی مرا[3]
سخن منیژه: منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده رخم آفتاب[4]
ویل دورانت دربارة حجاب زنان ایران می نویسد: در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود.[5] این نقشها نشان می دهد که زنان دارای حجاب، مخصوصاً با چادر بوده اند. نویسندة کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در این رابطه می نویسد: تاریخ نویسان دربارة پوشاک آن زمان اکثراً به سکوت گذرانده اند .... با این وصف از روی برخی نقوش که از آن زمان به جای مانده، به زنانی از این دوره بر می خوریم که از پهلو بر اسب سوارند، اینان چادری مستطیل بر روی همة لباس خود افکنده اند و در زیر آن یک پیراهن دامن بلند، و زیر این نیز یک پیراهن دیگر بلند تر تا به مچ پا نمایان است.[6] با این حال لباس مذهبی زرتشتیان در حال حاضر نشان دهندة وجود حجاب در دین زرتشت است. زرتشتیان دارای جامه ویژة مذهبی هستند که هر فرد پسر یا دختر، پس از رسیدن به سن پانزده سالگی، باید آن را به تن نماید. بگونه ای که نپوشیدن آن جامة مذهبی باعث ایجاد دیو «در وج ناسو»[7] شمرده است. این لباس «سدره و کُشتی» نام دارد و کیفیت آن، که می تواند پوشش کاملی برای زنان به حساب آید. تمام بدن را می پوشاند. و از نظر زرتشت بر هر یک از مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشانند. بنا به گفتة مؤبد «رستم شهرزادی» پوشش زنان باید به گونه ای باشد که هیچ یک از موهای سرزن از سرپوش بیرون نباشد ذرخرده اوستا به طور صریح چنین آمده است:
«
همگان نامی ز تو برگوییم و همگان سر خود را می پوشیم آنگاه به درگاه دادار اهورا مزدا نماز می کنیم»[8] بنابراین حجاب در کیش زرتشت مانند سایر ادیان وجود داشته است و این یک ضرورت اجتماعی است که آیینهای آسمانی به آن توجه کرده اند و مورد تأکید قرار داده اند، هرچند که عده ای از تعالیم دینی خود سرپیچی می کنند و رو به سوی بدحجابی و بی حجابی می آورند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.
مسئله حجاب، استاد شهید مطهری.
2.
فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر غلامعلی حداد عادل.
3.
حجاب در ادیان الهی، علی محمدی آشنایی.

--------------------------------------
[1] .
محمدی پناه، اسدالله، بهشت جوانان، چاپ نوزدهم، 1383، ص284، به نقل از کتاب حجاب در اسلام، ص59.
[2] .
شاهنامه فردوسی، انتشارات کتابفروشی فخررازی، 1361، ج4، ص515.
[3] .
شاهنامه فردوسی، داستان سهراب، همان، ج1، ص84.
[4] .
شاهنامه فردوسی، همان، ج2، ص195.
[5] .
ویل دورانت، تاریخ تمدن، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1365، ج1، ص434.
[6] .
به نقل از بهشت جوانان، همان، ص284.
[7] .
در وج ناسو، نام دیو ناپاکی است که تماس وی برای انسان بسیار خطرناک است و عواقب وخیم دارد و هنگام جداشدن روح از بدن به انسان حمله می کند.

[8] . به نقل از: محمدی آشنایی، علی، حجاب در ادیان، نشر یاقوت، چاپ دوم، 1378، ص135.

منبع:وبلاگ شهر نور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد