فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

توصیه شنیدنی حجة الاسلام شهاب مرادی به خانواده‌ها


اغلب مردم برای تن دادن به این رسم های جاهلانه، خودشان را مجبور می بینند تا جایی که حتی برای انجام این نوع خرج و برج های غیر ضروری، پس انداز 30-20 ساله خود را برای عروسی یک فرزند خرج می کنند و حتی از دیگران قرض می گیرند و یا حتی صدقه! و این یک فاجعه اخلاقی است

آقای شهاب مرادی
وقتی صحبت از ازدواج و سختی ها و آسانی های آن می شود تقریبا یک مسئله در اظهارات اقشار مختلف مردم مشترک است همگی از افزایش چشم گیر و روز افزونِ تجملات و سنگینی مخارج عروسی و بَرج های این سبک زندگی جدید اظهار نارضایتی و نگرانی می کنند اما شگفت آور این است که این اظهارات هیچ تاثیری در تصحیح این بخش نوظهور در سبک زندگی امروزه ایرانیان ندارد و این فرهنگ اسراف و تجمل گرایی روز به روز، رو به گسترش است و دامنه ی تاثیرش از پایتخت تا دورترین دهِ کوچک، همه را در برگرفته است.

اغلب مردم برای تن دادن به این رسم های جاهلانه، خودشان را مجبور می بینند تا جایی که حتی برای انجام این نوع خرج و برج های غیر ضروری، پس انداز 30-20 ساله خود را برای عروسی یک فرزند خرج می کنند و حتی از دیگران قرض می گیرند و یا حتی صدقه! و این یک فاجعه اخلاقی است و یک خطای واضح، آن هم برای ازدواج هایی که متاسفانه طبق آمار، احتمال شکست آن و منجر شدنش به طلاق، حدود 20درصد است! و در صورت تداوم، احتمال دلخوشی و صلح و صفا در آن ناچیز!

به جای فهرست کردن رسوم نادرست و رفتارهای خطای دوخانواده ی دختر و پسر در یک عروسی -از خواستگاری تا پاتختی- و نقد تک تک موارد، یک پیشنهاد ساده عرض می کنم؛ پیشنهادی که نه خرجی لازم دارد و نه بودجه ای، پیشنهادی که منافع مادی هیچ کسی را هم به خطر نمی اندازد، اما در صورت پذیرش شما و ترویج آن، ریشه ی آداب رسوم جاهلانه ای را می خشکاند که دل بسیاری از دخترکان نازنین کشورم را شکسته  و مادران و پدران بسیاری را خحالت زده کرده.

 

ان شاءالله این پیشنهاد بازار تفاخرهای احمقانه را کساد می کند؛ خیلی ساده و عملیاتی است:

**از شرکت در مراسم بازدید و رویت جهیزیه خودداری کنید و از اساس این نوع دعوت ها را توهین به شخصیت خودتان تلقی کنید. 

 

**اصلا برایتان فرق نکند جهیزیه مربوط به چه عروس خانمی است؛ هر عروس خانمی! حتی از نزدیک ترین اقوام و عزیزترین دوستان تان.

شما که خردمند و فرهیخته هستید در چنین برنامه هایی که اساسش چیزی جز تفاخر و چشم و هم چشمی نیست، شرکت نکنید. تا مبادا این بازار عکاض و این بورسِ تجمل و اسراف، مکارم اخلاق شما را خراب کند

**دقت بفرمایید دوست و فامیل و آشنای شما و همان در و همسایه ی معروف، فقط برای چهار نفر مثل من و شما خودش و خانواده اش به سختی اقتصادی انداخته است تا پس از رویت تمام جزییات جهیزیه مورد تشویق شما و سایرین قرار بگیرد. همین! و اگر خواستگارهای متعددی بی دلیل رد می شوند به دلیل خجالت از همین بازدید کنندگان دو فامیل از جهیزیه محقر -بخوانید شرافتمندانه- است.

 

**بگذارید این نوع مجالس را همان انسان هایی شرکت کنند که شبیه برخی زنان حقیر مکه ی قبل از بعثت هستند و مهم ترین صفت جاهلیت عربی یعنی تفاخر را در خود به وفور دارند همان هایی که وقیحانه ضعف های اقتصادی دیگران را به روی آنها می آورند و مدت ها در مورد نقائص مالی و معیشتی فقرای فامیل و آشنایان شان صحبت می کنند و در مقابل متمکنین و ثروتمندانِ مسرف و مترَف، غرق در حسرتی جانسوز و حسدی بی انتها لب به تملق باز می کنند. این نوع مجالس احمقانه را به آنها بسپارید. و شما که خردمند و فرهیخته هستید در چنین برنامه هایی که اساسش چیزی جز تفاخر و چشم و هم چشمی نیست، شرکت نکنید. تا مبادا این بازار عکاض و این بورسِ تجمل و اسراف، مکارم اخلاق شما را خراب کند.

 

...وای تصورش هم تحقیرآمیز است. مانند مراسم دیدن سیسمونی! یعنی سان دیدن از پوشک بچه! چقدر سخیف است چنین رسم هایی.

نکاتی درباره زیارت و توسل به ثامن الحجج علیه السلام در کلام آیت



نکاتی درباره زیارت و توسل به ثامن الحجج علیه السلام

در کلام آیت الله بهجت

آیت الله بهجت در حرم امام رضا علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نعمت وجود حرم امام رضا علیه السلام در ایران (1)

آیت الله العظمی محمد تقی بهجت:

حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی هاست؛ عظمتش را خدا می داند. به حدی که امام جواد علیه السلام می فرماید: «زیارةُ أبی أفضَلُ من زیارةِ الحسین [علیه السلام] لأنّ الحسین [علیه السلام] یَزورُهُ العامّة و الخاصَّة، و أبی لایَزورُهُ إلا الخاصّة (2)؛ زیارت پدرم [امام رضا علیه السلام] از زیارت امام حسین [علیه السلام] افضل است؛ زیرا امام حسین [علیه السلام] را عامّه و خاصّه زیارت می کنند، ولی پدرم را جز خاصّه [شیعیان دوازده امامی] زیارت نمی کنند.»

لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه السلام ظاهر می شود. بنا بر این، ایرانی ها باید نعمت حرم امام رضا - علیه السلام- را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.

 

حرم امام رضا علیه السلام

عنایات امام رضا علیه السلام به زائران خود (3)

آیت الله العظمی محمد تقی بهجت:

دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه، به امامی که صاحب ضریح است، سلام کرده و جواب سلام را شنیده اند.

شخصی گفته است: «هر وقت برای زیارت حضرت امام رضا - علیه السلام – به مشهد مشرّف می شوم (شاید در هر سال یک بار زیارت بیشتر نمی کرده است)، در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیت، تا ضریح راه برایم باز می شود، به ضریح نزدیک می شوم و زیارت می کنم، و حضرت رضا -علیه السلام- خرجی راه و حتی مقداری پول برای خرید سوغات را نیز به من می دهند.»

در خانه ای که ما (4) در مشهد بودیم نیز علویه ای بود که می گفت: «هر وقت که برای زیارت به حرم می روم، برای من هم، راه به سوی استلام ضریح (5) باز می شود.»

 

نتیجه توسل به حضرت رضا علیه السلام (6)

حجة السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:

روزی آقا فرمودند: یکی از علمای نجف اشرف به جهت بیماری به تهران می آید و بعد از مراجعه به پزشک و تشکیل کمیسیون پزشکی بنابر آن می شود که آقا از ناحیه مغز عمل جراحی شود، آقا خیلی وحشت زده شده و سخت ناراحت می شود و اجازه می گیرد به مشهد مقدس مسافرت نماید.

پس از تشرف و توسل [به امام رضا علیه السلام] شبی در خواب می بیند آقای بزرگواری نزد ایشان می آید و می فرماید: «چرا اینقدر ناراحت هستید؟ صلاح دیده شد که عمل نشوید و با دارو معالجه شوید.» از خواب بیدار می شود و می گوید: نتیجه گرفتم، به تهران برویم. به تهران می آیند، پس از مراجعه مجدد به پزشک، رئیس کمیسیون طبی آقا به او می گوید: «ناراحت نباشید صلاح دیده شد که عمل جراحی انجام نشود، با دارو معالجه می کنیم.» با تطبیق این گفتار در خواب و بیداری بر یقین او می افزاید و با توسل به ثامن الحجج علیهم السلام معالجه نموده و شفا می یابد.»

 

بیان مفصلی از آیت الله بهجت درباره زیارت ثامن الحجج علیه السلام (7)

بسم الله الرحمن الرحیم. زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أ أدخلُ یا حجة الله؛ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است.

حرم امام رضا علیه السلام

 

اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

 

زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

 

بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس - هم همین طور - کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

 

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته.

یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

 

همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

 

یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!»

عکس قدیمی حرم امام رضا علیه السلام

یک تصویر قدیمی از مسجد گوهر شاد و حرم شمس الشموس علیه السلام

 

پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد: «در آن زمان شما کجا بودید؟» فرمودند: «کربلا بودم.»

این جمله دو معنی دارد: معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند. معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!

 

کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد.

 

در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهما السلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید. حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟!

 

حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

 

حلول ماه ربیع الاول مبارک باد




rabia alaval_6639.png
ربیع الاول سومین ماه قمری و از ماههای فرخنده برای شیعیان است، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق (ع) از جمله وقایع فرخنده این ماه مبارک هستند.

علت نامگذارى ماه ربیع الاول

ربیع به معنى بهار از ماده رَبع است. علت اینکه به این ماه ربیع گفته مى شود این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل بهار رخ داده است.

اعمال مشترک اول هر ماه

۱ـ دعا

در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا.
بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى ۴۳ «صحیفه سجادیه» است.

۲ـ قرآن

خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».

۳ـ روزه

از امورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علامه مجلسى در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

۴ـ نماز

شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.

روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد، هر کس چنین کند سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
حوادث الایام، وقایع الایام، مفاتیح نوین

سبک زندگی اسلامی


شاید مهمترین و راهبردی ترین فراز و بخش سفر رهبر انقلاب اسلامی به استان خراسان شمالی طرح بحث جدید، جذاب و جالب شاخصه های «سبک زندگی اسلامی» و «سبک زندگی غربی» از سوی ایشان باشد. 


مفهوم «سبک زندگی» از جمله مفاهیم علوم اجتماعی و علم جامعه شناسی و مردم شناسی است که اخیراً و در دهه اخیر بسیار مورد توجه عالمان علوم اجتماعی و مدیران فرهنگی قرار گرفته است؛ سبک زندگی معنایی است که از به هم تنیدگی و پیوند و نظام وارگی و شبکه ای بودن عوامل متعددی که در شیوه های زندگی یا اقلیم های زیستن انسان تأثیر می گذارند، به وجود آمده است.

سؤالات زیر قابل بحث است:

1. چرا رویکرد کارکردگرایانه سبک زندگی مسیحی و غربی در برابر القای نگاه انتزاعی و غیرکاربردی از سبک زندگی اسلامی در برخی بخشها موفق جلوه کرده است؟

2. تغییر در جامعه از کجا شروع می شود؟ لایه عینی و سطحی؟ سبک زندگی، نگرش، اندیشه، اخلاق، یا اعتقادات، کدام یک؟

3. سبک زندگی در تحول سایر ابعاد حیات اجتماعی هم چون اندیشه، اعتقاد و دانش چه نقشی دارد؟

4. آیا سبک زندگی مستقلاً قابل تغییر است؟ مقصود استقلال در مقابل اخلاق، اعتقاد، اندیشه و نظریات علوم اجتماعی و نظام های اجتماعی است.

5. مفروض بر آن که پاسخ سوال قبل مثبت باشد، آیا در راستای دینی کردن جامعه بر این تغییر فایده ای مترتب است؟ مقصود آن است که آیا آغاز کردن از سبک زندگی برای تغییر ماهیت جامعه با مقصد دینی، آغاز درستی است؟

6. عوامل اصلی تعیین کننده سبک زندگی کدامند؟

7. آیا اندیشیدن به راهی برای تغییر سبک زندگی که بتواند بر عوامل اصلی کنونی غلبه کند و یا آن را دور بزند عقلانی است؟

8. از منظر دین، محور و عامل اصل تغییر در سبک زندگی چیست؟

9. آیا می توان مدلهای مختلف سبک زندگی را با هم جمع نمود؟

> مطالب تکمیلی در سایت گروه به ادرس: http://www.jonbeshnet.ir/

http://rasolollahtv.ir


از امام صادق علیه السلام روایت شده است که : سه چیز انسان را از رفتن در پی مقامات عالیه و اهداف بلند باز می دارد : کوتاهی همت ، چاره اندیش نبودن ، سستی اندیشه(تحف العقول)


تنبلی

به این جملات دقت کنید، آِیا اینها سخنان شما هم هست!؟

حرفهای تو را قبول دارم، ولی باز نمی دانم چرا، دلم گواهی نمیده!

در حال حاضر، حس و حالش نیست، ببینم چی پیش میاد!

و.....

چه مقدار از این سخنان، مطابق واقع است!؟،چه درصدی از عدم موفقیت ها به اهمال و عقب انداختن کار ها توسط خودمان بوده!؟،سهم سهل انگاری های ما در شکستها را محاسبه کرده ایم!؟

به راستی ما در کارهایمان صبر می کنیم یا برای توجیه این سهل انگاری ها و سستی هایمان از واژه صبر استفاده می کنیم؟

برای رسیدن به معنای واقعی صبر با روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله همراه شوید.

از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت شده که از جبرئیل پرسیدند: معنی صبر چیست؟ جبرئیل گفت: صبر آن است که در سختی صبر پیشه کنی، چنان که در خوشی هستی، و در تهیدستی آن چنان که در بی نیازی ، و در بلاها چنان که در سلامتی هستی، صبر کنی و از حال خود و بلایی که به تو رسیده است، نزد هیچ مخلوقی شکایت نکنی.( معانی الاخبار، ص 261)

با توجه به معنای صبر که بزرگان فرمودند،به این میرسیم که خیلی از مواقعی که واژه ی صبر را برای کارهایمان به کار می بریم در حقیقت کلمه ی درستی را انتخاب نکرده ایم.چرا که در واقع ما در حال تنبلی کردن،سهل انگاری و سستی هستیم نه صبر کردن!

در ادامه به روایاتی در این باب می پردازیم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به حضرت علی علیه السلام فرمودند : ای علی از دو خصلت دوری کن : بی حوصلگی و تنبلی زیرا اگر بی حوصله باشی بر حق شکیبا نباشی و اگر تنبل باشی حقی را بجا نیاوری.(بحار الانوار)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که : سه چیز انسان را از رفتن در پی مقامات عالیه و اهداف بلند باز می دارد : کوتاهی همت ، چاره اندیش نبودن ، سستی اندیشه

از امام علی علیه السلام نقل شده است که : هر که از سستی فرمان برد پشیمانی او را در میان گیرد.(غررالحکم)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که : سه چیز انسان را از رفتن در پی مقامات عالیه و اهداف بلند باز می دارد : کوتاهی همت ، چاره اندیش نبودن ، سستی اندیشه(تحف العقول)

حال برای اینکه بدانیم این سستی و سهل انگاری های ما در کارها (البته اگر به ما باشد برای توجیه آنها از واژه صبر استفاده می کنیم) چه مصادیقی دارد به نکات زیر توجه بفرمایید.

 

مصادیق سستی و تنبلی

سستی در انجام دستورات خدا.(اگر کسی نماز و روزه قضا دارد نباید در انجام آن سستی کند یا اگر کسی می تواند پول تهیه کند و به حج برود نباید سستی کند) ،سستی در بدست آوردن رزق مادی ،سستی در پیدا کردن کار ،سستی نسبت به انجام کارهای شخصی مثل بهداشت و مسواک و آراستگی و .... ، سستی نسبت به صله رحم ،سستی در رسیدگی به فقراء و کمک به همنوعان ، سستی در امر ازدواج و در نتیجه بالاتر رفتن سن ازدواج چه از طرف پدر و مادر و چه از طرف جوانان ،  سستی در کسب علم و معارف ، سستی در یادگیری قرآن و تلاوت آن ،سستی در انجام مستحبات مثل نماز اول وقت یا نماز شب و ...

حال ببینیم قرآن کریم ، این کتاب و کاتالوگ زندگی ما انسان ها در مورد سستی و سهل انگاری چه بیانی دارد.

صبر
سستی از منظر قرآن

یکی از صفات ناپسندی که در وجود انسانها ریشه می‌دواند، سستی کردن است که می‌تواند در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسانها مانند امور عبادی، دینی، نظامی، تعاملات اجتماعی و... رسوخ کرده، فرد و جامعه را با بحران مواجه گرداند، قرآن نیز در این باب با روشنگری و آگاهی‌ بخشی سعی در ریشه کنی آن و به حرکت در آوردن افراد نموده است.

 

صبر در قرآن

در تعداد زیادی از آیات قرآن کریم کلمه صبر و مشتقات آن آمده است که برای بیان نکات مختلف در مورد صبر می باشد که در این جا تعدادی از این آیات آورده شده است.

.....اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ (سوره ص، آیه 44)

ما او (ایوب) را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبى که بسیار بازگشت کننده (به سوى خدا) بود.

از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت شده که از جبرئیل پرسیدند: معنی صبر چیست؟ جبرئیل گفت: صبر آن است که در سختی صبر پیشه کنی، چنان که در خوشی هستی، و در تهیدستی آن چنان که در بی نیازی ، و در بلاها چنان که در سلامتی هستی، صبر کنی و از حال خود و بلایی که به تو رسیده است، نزد هیچ مخلوقی شکایت نکنی

(اى پیامبر) صبر کن، آن گونه که پیامران «اولواالعزم» صبر کردندو براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده هاى (عذاب) را که به آنها داده شده، مشاهده کنند، (احساس مى کنند که) گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقف داشتند.

فَاصْبِر صَبراً جَمیلا (سوره معارج، آیه5)

پس «صبر» کن، صبرى جمیل و زیبا (خالى از هر گونه ناسپاسى)

قُلْ یَا عِبَادِىَ الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُم لِلَّذینَ اَحْسَنُوا فی هَذِهِ الدُّنیا حَسَنَةٌ وَ اَرضُ اللّهِ وَاسِعَةٌ اِنَّمَا یُوفَّى الصَّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَیرِ حِساب (سوره زمر، آیه10)

بگو «اى بندگان من که ایمان آورده اید از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید، براى کسانى که در این دنیا نیکى کرده اند، پاداش نیکى است و زمین خدا وسیع است (اگر تحت فشار سران کفر بودید، مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دریافت مى دارند.

 

کلام آخر :

در نتیجه گیری کلی با توجه به آیات و روایات پیرامون سستی و صبر ، به این نتیجه می رسیم که صبر ویژگی مورد پسند دین و سستی خصلت ناپسندی است که باید از آن دوری کرد.

بنابراین صبر و سستی (سهل انگاری) واژه های متمایز از یکدیگر هستند که نباید با یکدیگر خلط شوند.

موفق باشید.


منابع :

سایت حوزه

وبلاگ محب الاولیاء

ماجرای هجرت پیامبر از مکه به مدینه در چنین روزی - کوتاه و خواندن


مردم مدینه در سال سیزدهم بعثت با حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) در مکه بیعت نمودند تا حضرت به مدینه مهاجرت کنند و عهد کردند که در مدینه از حضرت همچون جان خود محافظت نمایند. چون این معاهده صورت گرفت مردم مدینه به وطن خویش بازگشتند.
کفار قریش که از پیمان آنها با پیامبر(صلى الله علیه وآله) با خبر شدند بر کینه آنها افزود، لذا قرار گذاشتند که از هر قبیله، مردى دلاور انتخاب کرده و با هم پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به قتل برسانند تا خون بهایش در بین قبائل پراکنده گردد، و عشیره پیامبر(صلى الله علیه وآله) قدرت مقابله با قاتل حضرت را نداشته باشند.
این جماعت شب اوّل ربیع الاوّل در اطراف خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) جمع شدند و قرار گذاشتند که وقتى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به رختخواب رفت بر بالین وى حاضر شوند و او را به قتل برسانند.
خداوند متعال موضوع را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) اطلاع داد و آیه شریفه (إذْ یَمکُر بِکَ الَّذینَ کَفَروا لیُثبِتوکَ أوُ یَقتُلوکَ أوُ یُخرِجوکَ و یَمکُرونَ وَ یمکُرُ اللّهُ و اللّهُ خَیرُ الماکِرینَ)(1) نازل شد، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور گشت تا على(علیه السلام) را به جاى خود در بستر گذارد و از مکه خارج شود.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: خداوند امر کرده در جاى من بخوابى و من خارج شوم. على(علیه السلام) عرض کرد: یا رسول اللّه اگر من در جاى شما بخوابم شما نجات مى یابید؟ فرمود: بلى. در این هنگام على(علیه السلام) عرض کرد: اَلْحَمْدُ لِلّهَ الَّذى جَعَلَ نَفْسى وَقاءً لِنَفْسِ رَسُول الْلّه و سجده شکر به جا آورد. رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) او را در بر گرفت و بسیار گریست. در این هنگام جبرئیل نازل شد و دست رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) را گرفت و از خانه بیرون برد. پیامبر(صلى الله علیه وآله)آیه شریفه (وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ أیدیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِروُن) را تلاوت نمود و از خانه خارج شد. سپس به غار ثور تشریف برد و سه روز در آنجا ماند، در روز چهارم به سوى مدینه حرکت نمود و در دوازدهم ربیع الاوّل وارد مدینه شد.(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-انفال، آیه 30.
2-حوادث الایّام، صفحه 77.