فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

أین عمّار؟



 

شرکت در انتخابات حق است یا تکلیف؟

 

۱-حق‌ماست

برخی بر آنند که انتخابات یک "حق شهروندی" است؛ بر این اساس معتقدند هر شهروند، از آن رو که عضو یک جامعه است، حق دارد در سرنوشت آن جامعه که به طور تام بر سرنوشت فرد نیز تاثیر‌گذار است؛ ایفای نقش حق کند.

اینان تحت تاثیر مکاتب لیبرال-دموکراسی، گمان می‌کنند با اصرار بر "حق انتخاب کردن" می‌توانند بر تنور انتخابات بدمند و بدین وسیله با افزایش مشارکت مردم در انتخابات، وجهی از توسعه سیاسی را تحقق ببخشند.

البته اصرار بر حقوق سیاسی از جمله حق انتخاب کردن، فی‌نفسه امر مذمومی نیست. اما این اصرار به خودی خود، حضور گسترده مردم در انتخابات را موجب نخواهد شد. چرا که بسیاری از شهروندان، با قبول این حق، از پذیرش آن هم صرف‌نظر می‌کنند. آنها خواهند گفت:"درست است که من حق دارم در انتخابات شرکت کنم، اما ضرورتی نمی‌بینم به خودم زحمت بدهم و از این حق صرف‌نظر می‌کنم."

این پدیده را طی سالهای اخیر در کشور خود نیز شاهد بودیم. جریانی مدعی لیبرال-دموکراسی، با شعارهائی چون "توسعه سیاسی"، "حق تعیین سرنوشت" را به مردم گوشزد می‌کردند اما اتفاقا، هر چه زمان می‌گذشت، میزان مشارکت مردم کشورمان در انتخابات افت می‌کرد. در حالی که در انتخابات خرداد 1376 حدود 30 میلوین نفر پای صندوق‌های رای آمده بودند، در انتخابات مجلس خبرگان دوره سوم، شوراهای اول و دوم، مجالس ششم و هفتم و ریاست‌جمهوری دوره‌های هشتم و نهم، شاهد کاهش مشارکت بودیم.

۲- تکلیف ماست

برخی برآنند که شرکت در انتخابات (تنها) یک تکلیف شرعی است. مردم مکلف‌اند در انتخابات شرکت کنند. حاصل این رویکرد نیز ممکن است آثار و پیامدهای ناگواری داشته باشد. گروهی که چندان به تکالیف شرعی خود پای‌بند نیستند، اساسا به این رویکرد پاسخ مثبت نمی‌دهند.

از سوی دیگر ممکن است؛ تکلیف‌گرایان نیز به حضور در پای صندوق‌های رای کفایت کنند و به انتخابی آگاهانه دست نزنند.

۳- چیزی بیش از هر دو

به نظر می‌رسد؛ شرکت در انتخابات هم حق است و هم تکلیف، و البته چیزی هم بیش از هر دو است. رهبر حکیم و فرزانه ما در این خصوص می فرمایند: «شرکت در انتخابات، هم حق مردم است و هم تکلیف شرعى و واجب شرعى است.» 

بگذارید برای روشن‌تر شدن موضوع یک مثال حقوقی را یادآور شوم. پذیرش این رویکرد مانند پذیرش حظانت مادر بر فرزند است. همان‌طور که یک مادر حق دارد فرزند خویش را نزد خود نگه‌دارد. از نظر شرعی نیز مکلف است وظایف مادری را در قبال فرزند انجام دهد. یعنی مادر نمی تواند بگوید؛ "من حق نگه‌داری فرزندم را دارم ولی از این حق صرف‌نظر می‌کنم و او را به حال خود رها می‌کنم."

اگر انتخابات را به حال خود رها کنیم، معلوم نیست دشمنان و عمال آنها چه به روز این مملکت خواهند آورد. اما اگر مسئولیت خود را در قبال انتخابات جدی بگیریم، و به انتخابی آگاهانه بپردازیم نه تنها نشاط سیاسی بر کشور حاکم می‌شود بلکه شاهد حضور قدرتی مقتدر بر مصدر امور خواهیم بود: «آن چیزى که تا امروز مثل سدى جلوى تعرض آنها[دشمنان] را به نظام جمهورى اسلامى گرفته، حضور شما مردم است. حضور مردم در روز انتخابات، حضورى واضح‏تر از همه جاى دیگر است.»

«حضور مردم، زنده‏ کننده‏ى فضاى زندگى در یک کشور است. وقتى مردم در سیاست دخالت نکنند و نسبت به اوضاع سیاسى اظهارنظر و دلسوزى ننمایند و ندانند که چه‏کسى آمد و رفت و چه کسى مسؤولیت پیدا کرد و ندانند که با چه کسى مبارزه مى‏کنیم و به کدام سمت مى‏رویم، کشور پیش نخواهد رفت...»

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ALI دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 14:13 http://WWW.ALI-AVVALIN-MAZLOM.BLOGSKY.COM

همسنگر عزیز سلام !!!
خدا قوت !! وب خوبی داری !!! خدا خیرت بده !!!
فقط این فونتی که به کار میبری رو عوض کن / یک کم ناجوره / خواننده رو خسته میکنه / قصد جسارت ندارم...فقط من باب یادآوری عرض کردم !!!
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد