فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

جوانان وروابط


IMAGE634747835234816898.jpg

سوال : چرا دختر و پسر را از سنّ کودکى جدا نمودند تا در سن جوانى در محیط جامعه و دانشگاه با حسّاسیتى دو چندان، به دنبال شناخت دنیاى جنس مخالف و جبران کمبودهاى گذشته باشند؟

جواب : در پاسخ به این پرسش توجّه به چند نکته ضرورى است:

1. براى روشن شدن درستى یا نادرستىِ جداسازى، باید دید بر اساس نظر روان شناسان و کارشناسان علوم تربیتى، نیاز روحى ـ روانى کودک و نوجوان نسبت به جنس مخالف چگونه است. دختر و پسر پس از دوران کودکى از هم جدا شده، هرکدام در دنیاى متفاوت از دیگرى پاى به دوران نوجوانى مى نهد. در این دوران، دختر و پسر نسبت به جنس مخالف هیچ گونه احساسى نداشته، یا داراى حسّاسیتِ منفى اند; بنابراین خواه باهم باشند یا بدون هم، در واقع جداى از یک دیگر رشد نموده و بعد از این مرحله با بیدارى غرایز، به یک دیگر روى مى آورندو با دنیاى ناشناخته اى روبه رو مى شوند. این دنیاى ناشناخته، سبب ناراحتى آن ها مى شود و با بیدارى بیش تر غرایز جنسى، حسّاسیّت و توجّه آن ها به یک دیگر بیش تر مى شود. رفتار کودک در دوران پیش از دبستان، در برخورد با جنس مخالف و موافق، چندان متفاوت نیست; به عبارت دیگر، در این دوره، کودک در برخورد با دختران و پسران هم سن خود، تقریباً یکسان رفتار مى کند. در حقیقت دوران پیش از دبستان را مى توان دوره ى یک رنگى و یگانگى دو جنس دانست. این گونه برخورد، پس از پایان این دوره دیگر تکرار نخواهد شد.
در دوره ى دبستان به تدریج رفتار دوگانه و مخالف خود نمایى مى کند. در این دوره پسران و دختران از یک دیگر فاصله گرفته، نسبت به هم موضع مى گیرند. دختران معمولا با دختران به بازى و گفت و گو مشغول مى شوند و پسران نیز با پسران. این فاصله گرفتن، گاه با پرخاش نسبت به هم و بدگویى و شکایت از یک دیگر، همراه مى شود. خواهران و برادرانى که در یک خانه زندگى مى کنند، این تعارض را به صورت جدال و قیل و قال و قهر و شکایت و... از خود بروز مى دهند. پسران (در آن سن) دختران را موش مى نامند که مثل خرگوش هستند ولى خود را مثل شیر و شمشیر مى دانند; گاه دختران نیز همین کار را با پسران مى کنند. به این ترتیب، این دوره را باید دوره ى تعارض در رفتار اجتماعى دو جنس، بدانیم.
در دوران پس از دبستان، به تدریج فاصله گرفتن دو جنس، آغاز مى شود. دختران و پسران در این دوره به تدریج از هم دور مى شوند و گویى با یک دیگر قهرند. آن تعارض دوران دبستان نیز به تدریج از بین مى رود.
بیش تر نوجوانان در دوازده ـ سیزده سالگى، این دورى و فاصله را نسبت به جنس مخالف، در درون خود احساس مى کنند.
غرایز جنسى بین شش تا دوازده سالگى متوقف مى ماند و پسران و دختران از این لحاظ تفاوت چشم گیرى با هم ندارند.سپس در دوران نوجوانى به یک دیگر تمایل پیدا مى کنند و این تمایل براى هر دو جنس، ناراحت کننده است; زیرا تحوّلى است که با خواسته ى قبلى هرکدام مخالف است.
امّا سال هاى نوجوانى، سال هاى بیدارى غریزه است. این غریزه، انسان را به سوى جنس مخالف سوق مى هد. در چنین اوضاعى اگر تعارض بین گرایش و عدم گرایش به طرف جنس مخالف، شدّت بگیرد، نوجوان دچار آشفتگى مى شود و دست به رفتارهاى متعارض مى زند. اگر عوامل محرّک غریزه ى جنسىِ نوجوان را تا حدامکان کنترل کنیم، به گونه اى که این غریزه بیدارى خود را به تدریج و بسیار آرام آغاز کند، مى توانیم امیدوار باشیم که دورى روحى نوجوان از جنس مخالف، فرصتى خواهد بود براى پختگى بیش تر و شناخت دقیق تر از جنس مخالف. به این لحاظ است که کنترل و کاستن عوامل تحریک کننده ى جنسى، از ضروریات تربیتى در دوره ى نوجوانى است. و با بیدارى تدریجى، نوجوان فرصتى مى یابد تا آشفتگى هاى خود را در این مدت که در ابعاد مختلف با آن روبه روست، تا حدّى تعادل بخشد و در اواخر نوجوانى گرایشى انسانى به طرف جنس مخالف در خود احساس خواهد کرد. این احساس، مقدّمه ى خوبى براى ازدواج و تشکیل خانواده است.
در نتیجه، طبق نظر کارشناسان، دختر و پسر از کودکى، براساس ساختار روحى - روانى با جنس موافق رشد نموده، احساس نیاز به جنس مخالف ندارند و این دورى مى تواند زمینه اى مناسب براى شناخت صحیح شود. و اختلاط بى حدّ و مرز و تعجیل در روابط و تحریک زودرس، نوجوان را که باید با آرامش و فراغت به دنبال پایه ریزى اندیشه و آینده و هوّیت خود باشد، دچار آشفتگى هاى روحى و ذهنى نموده، غرق در اضطراب و التهاب مى نماید و از دست یابى به اهداف بلند باز مى دارد.
البتّه لازم است، جوانان و نوجوانان شناخت درستى نسبت به جنس مخالف داشته، از تصوّرات تخیّلى اجتناب کنند و از جنس مخالف، موجودى ماورایى و فرشته اى آسمانى و ... نسازند.
هر یک از دختران و پسران باید بدانند که جنس مخالف، هم چون خود آنان، داراى ویژگى هاى مثبت و منفى گوناگونى است، و در عین برخوردارى از توانمندى ها، داراى ضعف ها و ناتوانى هایى نیز مى باشد و براى خود سلیقه ها و خصوصیات اخلاقى خوب و یا بدى دارد. و همانند خواهران و برادرانشان، انسانى معمولى است و به اندازه ى کافى وقت دارند تا یک دیگر را بشناسند.
این نوع شناخت، به همراه کنترل عوامل محرّکِ جنسى، التهاب و هیجان را در سن جوانى به حدّ متعادل رسانده، جوان را به سوى پاسخ گویى صحیح و انتخاب راه درست و فرد مناسب براى عشق و زندگى رهنمون مى سازد.

2. جدا سازى دختر و پسر در مدارس و مراکز علمى، تنها در ایران مرسوم نیست، بلکه از دیرباز تا کنون در بسیارى از کشورهاى شرق و غرب متداول بوده است و امروزه در میان اندیشمندان علوم تربیتى داراى موافقان و طرفداران بسیارى است که در مباحث بعدى بدان خواهیم پرداخت.

3. نکته ى دیگر آن که اگر اختلاط از سنین کودکى و نوجوانى، سبب کاهش التهاب و حسّاسیّت در جوانى مى شود و شناخت معقولى را ایجاد مى کند، چرا در جوامع غربى که آزادى مطلق دارند، باز دختر و پسر با دو صد حسّاسیّت و هیجان جنسى، غرق در شهواتند و على رغم معاشرت هاى آزاد و دیدن انواع فیلم ها و مجلاّت و ... این عطش هولناک سیراب نشده است؟

منبع : وبلاگ " ارزشی ها "


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد