مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود.(1)
راهگشای مشکلات فلسفی ام
مرحوم صدر المتألهین شیرازی (ملاصدرا)، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» که یکی از شاهکارهای مهم در زمینه ی علم فلسفه به شمار می رود - در سالهای اواخر عمر پر برکت خود، به قم آمد و در روستای کهک - از توابع این شهر - مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود. ایشان نقل کرده است:
هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.(2)
بوسه بر ضریح
مرحوم آیت الله طباطبایی - علامه، فیلسوف و عارف وارسته ی قرن اخیر - در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه - سلام الله علیها - مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار،روزه ی خود را افطار می کردند.(3)
عنایت حضرت در فهم قرآن
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می فرماید:
«روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه (س) مشرف شدم و پس از اینکه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض کردم که من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشکلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به برکت حضرت فاطمه ی معصومه (س) برای من روشن شد که شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!»(4)
آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی (ره) از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود:
«شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه (س) رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود. احساس کردم که من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند. از محضر مقدسشان سؤال کردم:
«آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟»
حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی - رحمة الله علیه - برای شفاعت اهل قم کافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می کنم(5). که این رؤیای صادقه، مؤیّد حدیثی از امام صادق (ع) است که می فرماید: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او - حضرت فاطمه ی معصومه (س) - همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»(6)
عرش کبریا این روضه ی صفیه ی حق، خواهر رضاست باخود اگر غلط نکنم، عرش کبریاست
معصومه، بنت موسی جعفر، که تربتش
بر دیده ی اعاظم و اَعلام توتیاست
«آیت الله العظمی صافی گلپایگانی»
ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر دُرج عزّ و تمکین
عصمت شده پای بند مویت
ای علم و عمل مقیم کُویَت
ای میوه ی شاخسار توحید
همشیره ی ماه و دخت خورشید
«آیت الله العظمی وحیدی»
نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلی زوی به حیدر صفدر
وز وی تابان شده به حضرت زهرا
اینک ظاهر ز دختر موسی جعفر
«حضرت امام خمینی (ره)»
گسترش رعب، وحشت، آدمکشی چیزهایی نیستند که برای کسی قابل تحمّل باشند؛ ولی همه اینها زیر سر مشرکان است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(ع) قرنها قبل، نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «والله لتسألن ماتؤمرون؛ یا هر آنچه را به شما میگوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصاری؛28؛ یا منتظر حاکمیّت یهود و نصارا بر خود باشید.» یا در جای دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنّصاری...؛29 چنان یهود و نصارا بر شما حاکم میشوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.»
اشاره:حجّت الاسلام والمسلمین نجم الدّین طبسی در سال 1334 ه .ش.در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدّماتی حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیتالله حاج شیخ محمّد طبسی آغاز کردند؛ امّا به دلیل شرایط نامناسبی که حکومت بعثی برای طلاّب حوزههای علمیّه فراهم آورده بود، ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدّس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدی، چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردی و حرمپناهی گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدی چون آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی و تبریزی بهره بردند.ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوی در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهی، تاریخی و کلامی نیز اشتغال دارند که از جمله این کتابها میتوان به موارد «السّجن»، موارد «النفی والتّغریب»، «امام حسین(ع) در مکّه»، «عاشورا»، «چشماندازی از حکومت امام مهدی(ع)» و... اشاره کرد.
آنچه در پی خواهد آمد، حاصل گفتوگوی ما با ایشان است که امیدواریم
مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.
با تشکّر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید، منظور
از دو واژه «آخرالزّمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به
کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسمالله الرّحمن الرحیم. الحمدلله
ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
برای
روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه
تعبیر شده است. با مروری سطحی در جلد چهارم «معجم الأحادیث الامام
المهدی(ع)» دیدم که در روایات ائمه طاهرین(ع) درباره عصر ظهور چنین
تعبیراتی آمده است: «دولـ[ القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام
القائم»، «یخرج قائمنا» و «الّذی یطهّر الأرض من أعداء الله؛ کسی که زمین
را از دشمنان خدا پاک میکند». گویا بزرگترین افتخاری که ائمه معصومان(ع)
به خود نسبت میدهند، برخاستن قائم از میان ایشان و برپایی دولت حق به دست
آن حضرت است.
درباره «آخرالزّمان» هم به دو روایت از امام صادق(ع) و
امام باقر(ع) اشاره میکنم که در آنها به ویژگیهای این دوران اشاره شده
است: امام صادق(ع) در روایت مفصّلی پس از اشاره به سیره حکومتی
امام
علی(ع)، خطاب به برید بن معاویه که راوی این حدیث است، در توصیف زمان خود
فرمودند: «به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتی برای خدا نمانده؛ مگر اینکه
به آن حریم تعدّی و تجاوز شده است.» «ولا عمل بکتاب الله و لا سنّه نبیّه
فی هذا العالم؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنّت پیامبر او(ص)
عمل نمیشود.». «ولا أقیم فی هذا الخلق حدّ منذ قبض الله امیرالمؤمنین،
صلواتالله و سلامه علیه؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین، علی(ع) در میان
این مردم حدّی بر پا نشده است.» پس از آن حضرت ادامه میدهد: «ولا عمل
بشیء من الحق إلی یوم الناس هذا؛ و تا این زمان به چیزی از حق عمل نشده
است.» میتوانیم بگوییم فتنههای آخرالزّمان، هتک حرمتها، عمل نکردنهای
به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگیهایی که برای آخرالزّمان نقل
میکنند، از وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، شروع شد؛ امّا اوج
این ویژگیها در دوران قبل از ظهور امام زمان(ع) نمایان میشود، آن هم به
حدّی که به بیان برخی روایات، طلب و آرزوی منجی ورد زبان مردم میشود.
امام
صادق(ع) در ادامه روایت میفرمایند: «امّا سوگند به خدا، دور روزگار به
پایان نمیرسد تا اینکه خدا مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق
را به اهلش برگرداند.» «و یقیّم دینه الّذی ارتضاه لنفسه و نبیّه؛1 و دینی
را که برای خودش و پیامبرش میپسندد برپا سازد.»
در روایتی دیگر، امام
باقر(ع) میفرمایند: «دولت حق بر پا نمیشود؛ مگر در شرایطی که ترس همه
را فرا گرفته و همه کس و همه جا دچار فتنه و بلایا و زلزله و طاعون و دیگر
بیماریها شده باشند.»
«جنگ کشورهای عربی را فرا گرفته و در میان مردم
اختلاف نظرها شدّت یافته است. «و تشتیت فی دینهم و تغییر فیحالهم؛ چنان
مردم از حیث عقیدتی پراکنده شدهاند و حالات آن دگرگون شده است.»، «حتّی
یتمنّی المتمنّی الموت صباحاً و مساءً؛ چنان اوضاع عمومی سخت میشود که
آرزوی مردم در هر صبح و شام مرگ میشود.»
در ادامه روایت درباره علّت
این موضوع چنین میخوانیم: «من عظم ما یری من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا؛
از شدّت فشارها و ناراحتیها و اینکه میبینند مردم همانند سگ به هم
میپرند و یکدیگر را تکّه پاره میکنند.»
در ادامه روایت، حضرت، ظهور
حضرت مهدی(ع) را چنین توصیف میکنند: «فخروجه إذا خرج یکون عند الیأس و
القنوط من أن یروا فرجا؛2 هنگامی که همه مردم ناامید شدهاند و دیگر هیچ
امیدی برای فرج باقی نمانده است، آن حضرت ظهور میکنند.» خلاصه در این
دوران افراد نه امنیّت و آسایش دارند و نه هیچ خیر و پناهگاهی مییابند و
وقتی چنین شد، حضرت ظهور میکنند.
یعنی حضرتعالی آخرالزّمان را
همان دوران ظهور میدانید؟
اوج
آخرالزّمان را، بله! اوج آن همان دوران نزدیک به ظهور است؛ ولی اصل آن
همان طور که در روایت امام صادق(ع) دیدیم، از زمان شهادت حضرت امیر(ع) شروع
شد.
پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پیامبر آخرالزّمان یاد
میشود؟
این
دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا که پس از ایشان پیامبری نیست، آن
حضرت پیامبر آخرالزّمان خوانده میشوند و همانطور که گفتیم آخرالزّمان هم
محدود به دوران نزدیک ظهور نمیشود.
دوران ظهور حضرت چه ویژگی
هایی دارد؟
دوران
ظهور، دورانی است که حاکم آن امام معصوم(ع) است و بر کلّ جهان حکومت
میکند و این حاکمیّت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقایسه با هیچ حکومت و
حاکمیّتی نیست و آرزو و نوید همیشگی همه معصومان(ع) تحقّق این چنین حکومتی
بوده است.
در چنین دورانی آیا ما تنها شاهد تحوّل در عرصه حکومت هستیم
یا باقی عرصهها هم دچار تحوّل میشوند؟
تحقّق
حکومت امام زمان(ع) تحوّل عمیقی را در جهان، جامعه و انسانها بهوجود
میآورد. این روزها شاهدیم که دولتهای استکباری برای دستیابی به منافع و
مطامع پست مادّیشان از آن سوی دنیا بلند شده و به منطقه خاورمیانه
آمدهاند، این همه جنایات مرتکب میشوند و با این حال، اصلاً ذرّهای
ناراحت و متأثّر نمیشوند؛ بلکه اسم این عمل شنیع را پیروزی میگذارند؛
امّا با ظهور امام زمان(ع) انسانها چنان متحوّل میشوند که خودخواهی در
آنها کشته میشود و به جای کشتن همنوعان خود، به خدمت کردن به ایشان
افتخار میکنند.
امام باقر(ع) در این زمینه میفرماید: «إذا قام قائمنا
وضعالله یده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛3 وقتی
حضرت قائم(ع) ظهور کنند، دستشان را بر سر مردم میگذارند و عقلها و
آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال مییابد. طبیعی است وقتی کسی عقلش کامل شد و
آرزوها و اخلاقیاتش تغییر کرد، به قول پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشّحناء
والبغضاء؛4 دیگر کینهتوزی از بین مردم رخت برمیبندد.» آیا تحوّلی از این
بالاتر میتوان تصور کرد؟ امام زمان(ع) چنان تحوّلی در افراد به وجود
میآورند که وقتی اعلام میکنند، هر کس پول و جواهرات میخواهد، بیاید
بگیرد، جز یک نفر بلند نمیشود که او هم بعداً از کرده خود پشیمان
میشود.5 علّت چنین حرکتی غنای مردم نیست؛ بلکه استغنایی است که در آنها
پدیدار شده و تغییراتی است که در روحیات آنها به وجود آمده است. آن کسی که
بلند میشود و ابراز نیاز میکند؛ چنان در دامنش پول و جواهرات میریزند
که نتواند جابهجا شود. او هم وقتی میبیند که فقط خودش بلند شده، پشیمان
میشود و میخواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمیکنند.
چنین
تحوّل عمیق و ریشهداری مختصّ انسانها نیست؛ بلکه حتّی تجلّی آن را در
حیوانات هم میتوان مشاهده کرد. بنا بر بعضی روایات حیوانات درنده و غیر
درنده با هم صلح میکنند6 و چوپانها خیالشان از گرگها راحت است، تازه
خود گلّه هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روی گندمها و دانههای درشت
نمیگذارند.7 حاکمیّت جهانی حضرت چنین تحوّلی جهانی را به دنبال دارد.
عمده این تغییرها را در کدام عرصهها میتوان دید؟
در
تمام عرصههایی که شما به نظرتان میرسد، قطعاً شاهد تغییر خواهیم بود.
طبق روایاتی که از امام صادق(ع) نقل شده: «إذا خرج القائم یقوم بأمر جدید و
کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید؛8 معنای این سخن این نیست که نعوذ
بالله ایشان دینی غیر از اسلام و کتابی غیر از قرآن میآورند؛ بلکه
تحریفات در عرضه و تفسیر این دو، آنقدر زیاد شده که وقتی حضرت میخواهند
اصل مطلب و صحیح آنها را بیان کنند، برای مردم همانند امر جدیدی نمود پیدا
میکند. روش ایشان چیزی جز بیان قرآن و مفاهیم آن و احیای سنّت
رسولالله(ص) نیست با این تفاوت که بر اساس اسلام اصیل وناب محمّدی(ص) در
همه عرصهها، تغییر و تحوّل به وجود میآورند؛ به عنوان مثال، براساس آنچه
در روایات آمده است، تمام علومی که انبیاء برای بشریت از آدم تا خاتم(ص)
آوردهاند، دو حرف است حال آنکه در زمان حضرت مهدی(ع) علم بیست و هفت حرف
خواهد شد؛9 یعنی حدود سیزده برابر. با این تحوّل عظیم علمی دیگر تکلیف همه
چیز معلوم است که چه خواهد شد. فرهنگ، صنایع، اقتصاد، کشاورزی و خلاصه
همه چیز دچار تحوّلی اساسی میشود. طبق بعضی روایات، در زمان ظهور حتّی یک
وجب زمین بایر و لم یزرع روی زمین باقی نمیماند10 و بیابانهای مکّه و
مدینه با اشاره حضرت به نخلستان مبدّل میشوند یا انارهایی که از باغها
در آن دوران به عمل میآیند، به گونهای هستند که میتوانند چند نفر را
سیر کنند11 یا سلاحهایی که حضرت از آنها استفاده میکنند، هر چند به ظاهر
آهنین هستند؛ (من حدید) ولی در واقع چیزی غیر از آن12 و در سطح بالاتری
است و اصلاً قابل قیاس با تسلیحات کنونی جهان نیست.
در خصوص امنیّت،
الآن هر چند سازمانها و تشکیلات بینالمللی مدعی نظم و امنیّت جهانی
بسیارند ولیکن جایی که حقیقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و
دادخواهی کنند وجود ندارد و این همان چیزی است که در روایات از آن با
تعبیر «لایجد ملجاء»13 یاد شده است. همین موضوع امنیّت در زمان ظهور به
قدری تغییر میکند که از سویی حتّی اگر به اندازه مقدار غذایی که لای
دندان میماند14 حقّ کسی پایمال شده باشد، آن را باز میستانند و از سویی
دیگر خانمها چه پیرزن باشند چه دختران جوان از یک سمت دنیا به سمت دیگر
برای به جا آوردن حج مسافرت میکنند و احدی متعرّض آنها نمیشود.15
اگر
روایات پیش و پس از ظهور را کنار هم بچینیم نکات جالبی به دست میآوریم:
پیش
از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان میرود و آرزو میکند که کاش جای آنها
بود16 و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش میرود و به او میگوید: کاش تو
هم بودی و از این برکاتی که ما بهرهمند شدهایم، متنعّم میشدی17. یا پیش
از ظهور خونریزی مفصّلی در منا به وجود میآید18 و پس از ظهور مردم
آنقدر به حج اقبال میکنند که حضرت از آنها که طواف مستحبّی میکنند،
میخواهند که مطاف را برای آنها که حج واجب دارند رها کنند19. مساجد پیش از
ظهور زیبا و با شکوه اما خالی از مؤمنان و معنویّتند؛20 ولی پس از ظهور
یکی از مساجدی که ساخته میشود پانصد در دارد که حکایت از بزرگی و وسعت آن
میکند21 و آنها که میخواهند در نماز جمعه کوفه که به امامت حضرت برپا
میشود، شرکت کنند، صبح زود هم که حرکت میکنند، باز موفّق به پیدا کردن جا
نمیشوند.22
قبل از ظهور مرگهای ناگهانی (موت فجا\)، بیماریهای
متنوّع و همهگیر نظیر طاعون و وبا گسترش قابل توجّهی دارند23 و مرگ و میر
زیاد چنان شایع میشود که درصد قابل توجّهی از مردم میمیرند؛24 ولی بعد
از ظهور امام زمان(ع) افراد چنان عمر میکنند که حتّی هزار فرزند بلاواسطه
خود را میبینند25 که از آن علاوه بر کثرت اولاد، حدّ اعلای صحّت،
سلامتی، نعمت و خدمات را میتوان برداشت کرد. به طور خلاصه میتوان گفت که
این تحوّل در همه ابعاد و عرصههاست.
با توجّه به اینکه دوران
پیش از ظهور سیاهی محض است و پس از آن روشنایی مطلق، گذار از آخرالزّمان
به عصر ظهور چگونه رخ میدهد و چطور این دو دوره کاملاً متفاوت به هم
متّصل میشوند؟
با گسترش یافتن و شیوع فشارها و مشکلات، خود به خود
توجّه مردم به حکومتی که منجی موعود برپا خواهد ساخت بیشتر میشود و این
فشارها مقدّمهای است برای این دگرگونیها و البتّه اصل این تحوّل یک به
یک انجام میشود: «یصلح الله له أمره فی لیله واحده».26
از جمله
صفاتی که برای حضرت در دعای ندبه بیان شده «هادم ابنیه الشّرک و النّفاق»
است. آیا میتوان از این بناهای شرک و نفاق که توسط حضرت در هم شکسته
میشوند، مصادیقی را نام برد؟
در جوابتان بهتر است روایتی از امام
صادق(ع) را بخوانم که در دل خود مطالب زیادی دارد. حضرت میفرمایند: «یصنع
کما صنع رسول الله؛ حضرت مهدی(ع) همان کاری را که پیامبر اکرم(ص) کرد،
انجام میدهند.» «یهدم ما کان قبله؛ همه بناهای پیش از خود را درهم
میشکند.» «کما هدم رسولالله أمر الجاهلیه؛ همانند پیامبر اکرم(ص) که
بناها، اعتقادات، باورها و همه بافتههای جاهلیّت را فرو ریختند، حضرت
مهدی(ع) نیز همه آثار دوران جاهلیّت بشر را متلاشی میکنند؛ «و یستأنف
الاسلام جدیدا؛27 اسلام را از نو بنا میکنند.»
گسترش رعب، وحشت،
آدمکشی چیزهایی نیستند که برای کسی قابل تحمّل باشند؛ ولی همه اینها زیر
سر مشرکان است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا
امیرالمؤمنین(ع) قرنها قبل، نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده
بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «والله لتسألن ماتؤمرون؛ یا
هر آنچه را به شما میگوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود
والنصاری؛28؛ یا منتظر حاکمیّت یهود و نصارا بر خود باشید.» یا در جای
دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنّصاری...؛29 چنان یهود و نصارا
بر شما حاکم میشوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان
بیرون خواهند کرد.»
مشرکان در دوره حاکمیّتشان، یک سری بافتهها، عقاید
و فرهنگ را بر مردم تحمیل میکنند که از جمله عوارض آن، گسترش فساد،
بیبند و باری، بیعفّتی و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در کنار
حاکمیّت یهود، حکومتهایی دیده میشود که تشکیل شده از مشرکان، منافقان و
همه آنهایی که ظاهراً همراه مردمند؛ ولی در حقیقت بقای خود را وامدار
همدستی و همراهی مشرکان هستند.
قبل از ظهور امام زمان(ع) دنیا گرفتار
مشرکان؛ یعنی یهود و نصاراست که مصداق بارزش در جهان امروز همان آمریکا و
مولود نامشروعش اسرائیل است که حکومتهای دست نشاندهای که به جز رضایت
آنها به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتدای
امر با تمام قوا با ایشان رودررو شده و جنگ خونینی با ایشان به پا
میکنند. در این جنگ تمام عیار، حتّی سنگها و درختها به یاری حضرت و
سپاهیانش آمده و ایشان را خطاب میکنند که یک یهودی یا دشمن خدا پشت من
پنهان شده، بیایید او را بگیرید و بکشید.30
برخی روایات هم به جنگ حضرت
با حکومتهای عربی و دست نشاندههای آنها اشاره میکنند که «علی العرب
شدید»31 «لا والله ما بینه و بینهم إلّا السّیف»32 البتّه نکتهای را که
میبایست در اینجا یادآور شوم، این است که جنگهای خونین و شدید حضرت تنها
با حکومتهای مشرک و سردمداران شرک و نفاق است؛ والّا اصل حکومت ایشان
حکومت سفاک و خونریزی نیست که بین عوام مردم شایع کردهاند.
حضرت با
شیطان درگیر میشود33 که «إلی یوم وقت المعلوم»34 مهلت خواسته است؛ البتّه
اینکه منظور همان ابلیس است یا شیطان بزرگ بماند تا زمانی که خود حضرت
ظهور کنند.
با استقرار حکومت حضرت چه کسانی از این نعمت بهرهمند
میشوند؟
اوّلاً
طبق برخی روایات، همه در دوران امام زمان(ع) موحّد میشوند و دیگر هیچ
حدّ و مرزی باقی نمیماند که فلانی مثلاً یهودی یا نصرانی است: «له أسلم
من فی السموات والأرض35؛ همه در دوران حکومت امام زمان(عج) مسلمان
میشوند.»
نکته دوم اینکه با توجّه به بعضی دیگر از روایات که
میفرماید: «وضعالله یده علی رؤس العباد؛36 نه رئوس مؤمنان یا شیعیان،
حضرت دست مبارکشان را بر سر تمام بندگان میگذارند و عقول همه بندگان کامل
میشود و نه عقل جمعیّتی خاص.»
نکته سوم اینکه سرور ناشی از ظهور امام
زمان(ع) حتّی شامل حال اهل برزخ و مردگان هم میشود؛37 یعنی علاوه بر
شیعیان و کلّ انسانهای زنده، مردگان هم از فرج بهرهمند میشوند: «دخلتهم
الفرحه»38.
آیا میتوان تعریف جامعی از حکومت حضرت ارائه کرد؛
به طوری که مشخّص شود، ابعاد، الگوها، قوانین و سیرهای که قرار است،
ایشان برقرار کنند، چیست؟
میدانید که ما ده قانون یا ده دین نداریم.
در نگاه ما دین و قانون حق جز یکی و اسلام نیست: «إنّ الدّین عند الله
الإسلام»39. افتخار و هنر حضرت مهدی(ع) پیاده کردن همان چیزی است که
رسولالله(ص) به بشر ارائه کردهاند؛ زیرا به فرموده قرآن «لقد کان لکم
فی رسول الله أسوه حسنه».40 به عبارت دیگر نه تنها سیره ایشان که سیره
حضرت علی(ع) همان سیره رسول خدا(ص) بود و همگی افتخارشان این است که قدم
جای قدم پیامبر(ص) میگذارند. البتّه نتیجه تأسّی و عمل به این سیره بنا
بر آیه «ولو أنّ أهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء
والأرض»41 وفور و نزول برکات از آسمان و زمین است و طبیعی است، در چنین
حالتی دیگر زمین با اهل خود قهر نیست و رود و دریاچهای خشک نمیشود و
بسیاری مسائل از این قبیل وجود نخواهد داشت.
آیا برای تحقّق چنین
حکومتی زمینهسازی هم میتوان کرد؟
پاسخ
این سؤال به بحث انتظار برمیگردد که مرحوم مجلسی در جلد 52 بحارالانوار
بیش از هشتاد روایت در این باره آوردهاند که در بعضی از آنها از انتظار
با تعبیری همچون «أحبّ الاعمال»42 یا «أفضل أعمال أمتّی»43 یاد شده و شخص
منتظر را در برخی دیگر به کسی تشبیه کردهاند که در خیمه رسول الله (ص)
باشد.44 مسلّماً کسی که در خیمه رسول الله(ص) باشد برای تهاجم به دشمن و
ویران کردن ابنیه شرک و نفاق در حالت آماده باش به سر میبرد یا وقتی
حدّاقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهید بدر و احد بیان میکنند،
معنایش این است که هر منتظر باید رنج و زحمتی معادل رنج و زحمت هزار شهید
بدر و احد را تحمّل کند. به هر حال مردم باید با این موضوع و این فرهنگ و
خود امام(ع) و دشمنان ایشان آشنا شوند و برای مردم روشن شود که دشمنان آن
حضرت به دنبال چه میگردند و چه هدفی را دنبال میکنند.
به نظر حقیر
بهترین وسیله برای آگاه کردن مردم، پیاده کردن فرهنگ مهدویّت و بر حذر
داشتن آنها از فرهنگ ضدّ آن است. بهترین حالت آن هم وقتی است که حکومت به
پا میشود. با برپایی حکومت و دستیابی به امکانات بیشتر، مسئولیّت هم
بیشتر میشود. میبایست با استفاده از صدا و سیما و دیگر رسانههای گروهی
ابعاد مختلف موضوع را برای مردم تبیین کرد و به معنای واقعی، برای برپایی
حکومت امام زمان(ع) مقدّمهچینی نمود؛ البتّه در اینجا مجال پاسخ به آنها
که با استناد به حدیث ضعیف السّندی اصل تشکیل حکومت در عصر غیبت را زیر
سؤال میبرند، نیست و به همین قدر بسنده میکنم که به نظر بنده الآن اوجب
واجبات و اهمّ مسائل تشکیل و حفظ حکومت اسلامی است.
با گذشت بیش
از دو دهه از آغاز انقلاب در ایران عملکرد اصل نظام را در این راستا چگونه
میبینید؟
هر چند که انتظار بیش از این بوده؛ ولی بینی و بین الله
کوتاهی نکردهاند.
یک
تذکّر و درخواست هم از آقایان دارم، اینکه بیایید فرهنگ مهدویّت را مثل
کتابهای مدارس که به تناسب سطوح مختلف سنّی نوشته شده، بازنویسی کنیم و
برای هر مقطعی کتاب و اسلاید، سیدی، فیلم و برنامههای مختلف و مناسب
داشته باشیم که در این راستا میطلبد، هم فضا و هم ابزار را به خوبی
بشناسیم و هم مناسبترین نحوه استفاده از ابزار را در شرایط کنونی اعمال
کنیم. در ورود به این میدان هم انشاءالله موفّق خواهیم بود.
تاکنون
در بین طلبهها و عامّه مردم چقدر در زمینه فرهنگ انتظار کار شده است؟
راستش
را بخواهید ما در برابر ساحت مقدّس امام زمان(ع) سراپا تقصیریم. آبرو و
اعتبار ما طلبهها به همین عمّامههایمان است. این عمّامهها هم اعتبارش به
همان اصل و پشتوانهاش است. همانند پول که کاغذی عادّی است و با
پشتوانهای که در بانک مرکزی دارد، معتبر میشود. این احترامی که مردم به
ما میگذارند، دستمان را میبوسند، وجوهات را برای صرف در امور مذهبی پیش
ما میآورند و خلاصه یک جور دیگر نگاهمان میکنند، همه به دلیل آن بزرگوار
است و متأسّفانه ما در واقع یک هزارم حقّی را که آن حضرت بر گردن ما
دارند، ادا نکردهایم.
از ساحت مقدّس امام زمان(عج) پوزش میطلبیم که
سر باز خوبی برای ایشان نبوده و نیستیم؛ ولی امیدواریم به خوبی و بزرگی و
بزرگواری خودشان ما را عفو کرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند.
در پایان اگر مطلبی ناگفته مانده بفرمایید.
امیدواریم
خداوند، عزّوجلّ، این توفیق را به ما بدهد که حکومت موعود جهانی را درک
کنیم که انشاءالله، به زودی شاهدش خواهیم بود. امیدواریم که خیلیها این
ایّام را درک کنند و جزو یاران و سربازان حضرت باشند و باشیم و
انشاءالله از اجر شهادت در جبهه ایشان که دو برابر اجر دیگر شهداست،
بهرهمند شویم.
در پایان این گفتوگو از شما و مجلّه وزین موعود تشکّر و
تقدیر میکنم که سعی بلیغ دارید و مجدّانه در راه نشر فرهنگ مهدویّت و
آشنایی با این بزرگوار تلاش میکنید و امیدواریم که خود آقا در دنیا و
آخرت پاداش شما را عنایت فرمایند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما
قرار دادید، تشکّر میکنیم.
پینوشتها :
1 .محمّدبن یعقوب
کلینی، الکافی، ج3، ص538-536.
2 .محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52،
ص231.
3 .همان، ج52، ص328.
4 .سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص152 به
نقل از: نجم الدّین طبسی، چشماندازی به حکومت مهدی(ع)، ص184.
5 .جامع
احادیث الشیعه، ج1، ص34.
6 .محمّدبن الحسن الحرالعاملی، اثبات الهداه،
ج3، ص542، ح521.
7 .عقدالدرر، ص159.
8 .الملاحم والفتن، ص97 به نقل
از: چشماندازی به حکومت مهدی(ع)، ص189.
9 .بحارالانوار، ج52، ص326.
10
.شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج1، ص331.
11.الملاحم والفتن،
ص152.
12.ر.ک: چشماندازی به حکومت حضرت مهدی(ع)، ص118.
13.المستدرک
علی الصحیحین، ج4، ص514؛ عقدالدرر، ص150.
14.عقدالدرر، ص36؛ ملاحم، ص68.
15.شیخ
صدوق، الخصال، ج2، ص626؛ بحارالانوار، ج52، ص316.
16.عقدارلدرر، ص236
به نقل از همان.
17.الاذاعه، ص119، به نقل ازهمان.
18.بحارالانوار،
ج52، ص374.
19.همان، ج52، ص190.
20.همان، ج52، ص375.
21.همان،
ج52، ص330 و 337.
22.همان، ج52، ص269.
23.بیان الائمه(ع)، ج8، ص102.
24.بحارالانوار،
ج52، ص337.
25.عقدالدرر، صص 99-90؛ کشف الاستار: ص137.
26.بحارالانوار،
ج52، ص352.
27.الغارات، ج2، ص333.
28.در منابع عین عبارت یافت نشد.
29.مسنداحمد،
ج2، ص398.
30.بحارالانوار، ج52، ص349.
31.همان، ج52، ص355.
32.همان،
ج60، ص254؛ اثبات الهداه، ج3، ص551.
33.حجر (15)، آیه 38.
34.آل
عمران(3)، آیه 83.
35.ر.ک: پاورقی 3.
36.بحارالانوار، ج52، ص328.
37.کامل
الزیارات، ص30.
38.آل عمران(3)، آیه 19.
39.احزاب (33)، آیه 21.
40.اعراف
(7)، آیه 95.
41.بحارالانوار، ج52، ص123.
42.منتخب الاثر، ح570.
43.بحارالانوار،
ج52، ص146.
44.همان، ج52، ص126.
برای آشنایی با عواقب سطحی نگری ها در عقیده مهدویت می توان به پرونده افرادی مراجعه کرد که با سوء استفاده از عوام زدگی، خود را رابط یا ملاقات کننده امام زمان(عج) و یا حتی خود آن حضرت معرفی کرده اند و چه اعتقادات دینی را که از بین برده اند و چه خانواده ها را متلاشی کرده اند، و چه وهن ها که برای دین به وجود آورده اند. از این رو است که باید درباره خطر عوام زدگی و بهره گیری سیاسی از آن در این موقعیت هوشیار باشیم. نمونه های زیر تنها بخشی کوچک از ادعاهایی است که در سال های اخیر، در رسانه ها انعکاس یافته و بدون قضاوت در چند و چون آنها آورده شده است.
1- فردی بنام «م ـ ع» به شکل حرفه ای مدعی ارتباط با امام زمان(عج) گشته و طی سال های اخیر، به تبلیغات گسترده در جهت ادعاهای خود پرداخته است. وی پس از رونق گرفتن جلسات خود، اقدام به تولید ادعیه، ذکرها و وردهای مخصوص برای حل مشکلات مختلف افراد کرده و سپس شیوه نوردرمانی را برای درمان بیماری ها ابداع می کند. با مطرح شدن اخبار دیده شدن اشیای نورانی در رسانه ها، او اعلام می کند که اشیای نورانی و بشقاب پرنده ها یاران امام زمان(عج) هستند.
وی خود را یکی از فرماندهان و یاران امام زمان(عج) معرفی نموده و اظهار می دارد که برای اجرای فرامین حضرت، به جزیره خضرا رفته و ملازم رکاب آن حضرت می باشد. وی مریدانش را با ادعاهای واهی مبنی بر دستور امام زمان(عج) مفتخر به سیادت نموده و در مراسمی به نام «شال بندان» به همه آنها شال سبزی را به عنوان نماد سیادت و اعطایی حضرت ولی عصر(عج) هدیه کرده، به گونه ای که آنان موظف به استفاده از شال و عنوان سید می شوند.
2- خبرنگاری مطلع شد اخیرا گروهی فعالیت خود را در استان اصفهان آغاز کرده و با پذیرفتن اعضای جوان، به تبلیغ صوفیگری می پردازد. تاکنون بیش از صد نفر، اعم از دختر و پسر از اهالی این استان جذب گروه شده و در جلسات آن شرکت می کنند.
3- کشف سکه امام زمان(عج). براساس ادعای یک نشریه، یکی از روحانیون که چندی پیش، از یافته شدن نامه امام زمان(عج) در یک مسجد لبنان خبر داده بود، اخیرا تصویری از سکه امام زمان(عج) را منتشر کرده است.
4- یک خبرگزاری در خبری آورده است. در آبان ماه سال گذشته ماجرای پیدا شدن دست خطی از امام زمان(عج) در برخی مساجد تهران و مسجد جمکران و انتشار آن در نشریه خورشید، جنجال های بسیار آفریده بود که با واکنش شدید مراجع و مردم همراه بود. در متن دست خط تازه منسوب به امام زمان(عج) آمده است: «من مهدی منتظر در مسجد شما نماز اقامه کردم و از غذای شما خوردم و برای شما دعا کردم، پس شما برای فرج من دعا کنید.»
5- خبرنگاری گزارش داد: زنی که مدعی رابطه با امام زمان(عج) و دریافت نامه و مأموریت از ایشان بود، هفته گذشته بازداشت شد. بنابراین گزارش، خانم مذکور که پیش از این، اخباری درباره وی منتشر شده بود، از ارتباط سی ساله خود با امام زمان(عج) و رؤیاهای صادقه خود خبر می داد و چندی پیش نیز با چاپ کتابی، متن پیامی را که به ادعای وی متعلق به امام زمان(عج) بوده و خطاب به این خانم نوشته شده بود، رسما منتشر کرد. این خانم، همچنین ادعا کرده بود که امام زمان(عج) به وی مأموریت داده است تا حسینیه ای را مشابه مسجد جمکران در حوالی شازند اراک بنا کند.
بخش هایی از متن نامه ادعایی که از قول امام زمان(عج) به مردم در عصر حاضر ارائه کرده، چنین است: «ای شیعیان! ای محبان! در هر جای عالم هستید، پیام مرا بشنوید؛ زیرا بارها گفته ام و باز هم می گویم: برای فرج من دعا کنید، برای ظهور عاجل من دعا کنید؛ زیرا فرج من گشایش کارهایتان است ... امت عزیزم! قبل از آنکه فتنه های عظیمی که در راه است، شما را طوری احاطه کند که آرزو کنید ای کاش هرگز پا بر این دنیا نمی نهادید، دعا کنید و از خداوند بخواهید که از گناهان شما درگذرد ... شاید شما شیعیان تعجب کنید که چگونه پیام من در این برهه از زمان از طریق افراد عامی به سمع و نظر شما مردم می رسد.»
6- مردی که با ادعای برقراری رابطه با امام زمان(عج)، متهم به
کلاهبرداری میلیون ها تومان وجه نقد از مردم تهران شده بود، در شعبه اول
دادیاری دادسرای امور جنایی تهران اتهام خود را انکار کرد. دادیار شعبه اول
دادسرای امور جنایی تهران در این باره گفت: متهم این پرونده مجید 55 ساله
از طریق سوء استفاده از وابستگی مردم به اعتقادات و باورهای مذهبی، با راه
اندازی مؤسسه بنام «راز» تاکنون میلیون ها تومان وجه نقد از مردم
کلاهبرداری کرده است.
7- چاپ و توزیع تصویری جنجال برانگیز که طی
چند روز بازتاب ها و بازخوردهای فراوان داشت و حساسیت به این تصویر به خاطر
عده ای است که معتقد بودند: «در قسمت بالای عکس نامه به خط امام زمان(عج)
است و در زیر توضیحات عبدالسلام محمد الحر.» این عکس در برخی مناطق تهران و
مسجد جمکران به وسعت زیادی توزیع شده است. در متن توضیح همراه این نامه
آمده است: من، عبدالسلام محمد الحر هستم که امور تعمیر و نگهداری مسجد حضرت
سیده نرجس(س) مادر مولایمان حضرت مهدی منتظر(عج) و نیز مسئولیت ساختن
منزلی را که وقف این مسجد و برای عالم دینی آن در شهر جباغ می باشد، برعهده
دارم. من خدای عزوجل و تمامی ملائکه و پیامبران خدا و جانشینان آنان را که
صلوات و رحمت الهی بر آنان باد ـ بر گفتار خویش گواه می گیرم.
8-بازتاب
منفی ثبت نام 313 نفر به عنوان یاران امام زمان(عج) در شهر حاجی آباد
استان هرمزگان. اقدام یک روحانی در حاجی آباد هرمزگان برای ثبت نام 313 نفر
به عنوان یاران امام زمان(عج) باعث نارضایتی نیروهای مذهبی و سایر
روحانیان شد. روحانی یاد شده، همچنین اعلام کرده بود: ماهانه پنج هزار ریال
از افراد ثبت نام کرده برای مخارج جمع آوری و ارسال نامه های مردم به امام
زمان(عج) دریافت خواهد کرد. روحانی مذکور مدعی شده بود این مبلغ برای ایاب
و ذهاب ماهانه فردی هزینه کرده است که قرار است نامه ها را به جمکران ببرد
و در چاه منسوب به امام زمان(عج) بیندازد.
9- در ادامه ادعاهای
زنجیره ای مدعیان امامت و ارتباط با غیب، جوانی 22 ساله در یکی از روستاهای
کرمانشاه، مدعی شفابخشی بیماران و ارتباط با امام زمان(عج) شد. به دنبال
انتشار خبری مبنی بر ظهور یک جوان شفابخش و مرتبط با امام زمان(عج) در
روستای «خانجمال» کرمانشاه، عده ای از مردم از روستاها و شهرستان های اطراف
و حتی خارج از استان به دیدار این جوان رفتند. هجوم مردم به این روستا به
حدی زیاد بود که نیروهای امنیتی و انتظامی را وارد ماجرا کرد. وی در پاسخ
این پرسش امام جمعه که از وی پرسید: آیا امام زمان(عج) را هم می بینی؟ ادعا
کرد: بله، من همیشه و هر جا امام زمان(عج) را می بینم، الان هم ایشان تنها
آن گوشه نشسته است. یکی از حاضران پرسید: ولی در روایات داریم که امام
زمان(عج) را همیشه افرادی همراهی می کنند و ایشان تنها نیست؟! جوان مدعی
پاسخ داد:بله! درست است، حضرت خضر(ع) هم آن گوشه است؛ بله! حضرت عیسی(ع) هم
آنجا نشسته!!.
10- فردی با نام «ع ـ ق» به همراه 2 دختر و دامادهای
خود به ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور مراجعه کرده و ضمن درخواست
برای دیدار با رئیس جمهوری اظهار داشت: من امام زمان هستم و آمده ام رئیس
جمهوری را ببینم. وی که متولد 1335 و دارای مدرک دیپلم است در ادامه
ادعاهای خود گفت: من آمده ام چند تذکر به رئیس جمهوری بدهم، بگوئید اگر می
خواهد امامش را ببیند من آمده ام. این شخص می افزاید: از ارومیه آمده ام و
از چند سال پیش احساس کردم که امام زمان هستم. الان به رئیس جمهور بگوئید
که برای اولین و آخرین بار آمده ام و اگر نیاید، دیگر من را نخواهد دید.
11-
مدعی امامت، ادعاهای خود را پس گرفت. دادستان عمومی و انقلاب قم از اعلام
ندامت یکی از مدعیان امامت خبر داد و گفت: این شخص با حضور در نمازخانه
دادسرای قم، ادعاهای دروغین خود را در این تکذیب و از پیروان فریب خورده
خود عذرخواهی کرد. این فرد که مدعی امام چهاردهمی بود، به همراه 55 نفر از
مریدان فریب خورده اش، به دلیل خرافه پرستی و بدعت در مذهب در شهر قم
دستگیر شد.
مهر
سلسله وقایع و فتنههایی که جغرافیای جهان اسلام را در مینوردد، دل را میآزارد. دیدار آن همه فاجعه خونین، ظلمهای رفته بر زنان و مردان پیر و جوان و ناجوانمردیهایی که گاه رنگ دین و مذهب به خود میگیرد، در حالی که با هیچ یک از اصول اعتقادی و مرام انبیاء و اولیای الهی مطابقت ندارد. با این همه، با چشمی دیگر باید به جهان و آنچه بر سر ساکنان مستضعف جهان میآید، نگریست.
فتنهها، سنگدلیها، قحطی و جنگ و ناامنی، همگی محصول عمل انسانند. محصول خودکامگی و تمامیّت خواهی؛ امّا این همه نیز اجلی محتوم و وقتی و فرصتی معیّن دارد، از میان گرداب شبهای تاریک و هولناک و از ژرفای فتنهها، میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند.آن هنگام که فرمان ظهور از سوی حضرت حق صادر شود، در فرصتی کوتاه امام(عج) و مردان لشکر شکن همراهش چونان صاعقه بر ستمگران یورش میآورند.به استناد روایات، از استقرار سفیانی ملعون که خود از نشانههای حتمی ظهور امام(عج) است تا ظهور کبری، بیشتر از نه ماه فاصله نخواهد بود. امام، حجاز و عراق را به سرعت طی میکنند و فتنهها را فرو مینشانند.
ایشان ستمگران متجاوز را با همراهی مردان مرد، از قبیله مستضعفان دفع میکنند و پیش میآیند.
پس از اینکه اوضاع سیاسی در سه منطقه «ایران»، «عراق» و «حجاز» آرام میشود و همه فرمانبردار امام مهدی(عج) میشوند و امام(عج) «کوفه» را به عنوان پایتخت خویش برای حرکت به سوی بقیّه نقاط جهان برمیگزیند، باقیماندههای شکست خورده سپاه سفیانی در سرزمین «شام» تجمّع میکنند؛ البتّه در این کار، دست قدرتهای بزرگ در کار است و آنها در پشت پردهاند، قدرتهایی که به دلیل جنگ جهانیای که پیش از ظهور روی داده، ضعیف، فرسوده و بیرمق شدهاند. سفیانی خطّ مقابله و سپر برای این دولتهاست، به ویژه در «فلسطین» که کانون بحران در «خاورمیانه»، پیش از ظهور است و این گردهمایی باعث ایجاد فتنهانگیزی و بحرانهایی در مرزهای شمالی عراق میشود. به همین دلیل، امام مهدی(عج) لشکریانش را برای مقابله با آنها مهیّا میکند. امام مهدی(عج) در منطقه «مرج عذراء» اردو میزند و بعید به نظر نمیرسد که شورش و انقلابی مردمی در سرزمین شام، منجر به عقبنشینی و برگشت سفیانی به فلسطین شود و او همراه با سپاهیانش در آنجا تجمّع کنند تا برای جنگ بزرگ فتح «قدس» آماده شوند؛ زیرا روایات میگویند که امام در مرج عذراء(1) اردو میزند و در آن حال، سفیانی در «رمله» است.امام باقر(علیه السلام) میفرمایند:
در روز جمعه و هنگام برگزاری نماز، عیسی بن مریم(علیه السلام) در آن لحظه، از آسمان فرو میآید و دو لباس قرمز بر تن دارد که از سرش روغن قطره قطره میچکد و او مردی خوشمنظر و سفید چهره است و بسیار به ابراهیم(علیه السلام) شباهت دارد. مهدی(عج) میآید و با ایشان مصافحه میکند و مژده پیروزی را به ایشان میدهد. در این هنگام مهدی(عج) به او گوید: جلو بیا، ای روح خدا و برای مردم نماز بگزار و عیسی(علیه السلام) میگوید: بلکه [امام جماعت بودن] برای توست، ای فرزند رسول خدا!
«سپس مهدی(عج) به همراه یارانش به مرج عذراء میآید. در این زمان مردم زیادی به او پیوستهاند و سفیانی در این هنگام در رمله است تا اینکه این دو سپاه به هم میرسند و آن، روزِ جایگزینی و عوض و بدل است. شماری از شیعیانی که با سفیانی بودند، به سپاه امام میپیوندند. شماری از کسانی که با آل محمّد(صلی الله علیه و آله) بودند، به سفیانی میپیوندند. هر یک به اردوگاه خود میپیوندند و زیر پرچمهای خود میروند و آن روز، روزِ عوض و بدل و جایگزینی است.»(2)
امام(عج) برای اینکه حجّت بر آن لشکریان تمام شود، تلاش میکند که با آنان گفتوگو کند تا شاید برخی از آنها هدایت شوند و پایههای جبهه داخلی آنها به لرزه در آید. به همین دلیل سفیانی را دعوت به مذاکره میکند. ابن حماد میگوید:
سفیانی دعوت مهدی(عج) را میپذیرد و با ایشان مذاکره میکند. کارها را به ایشان میسپارد و با ایشان بیعت میکند. هنگامی که سفیانی نزد یاران خود بازمیگردد، [بنی] کلب او را پشیمان میکنند و او میخواهد پیمان خود را بشکند. امام سپاه خود را برای جنگ با او آماده میکند و او را شکست میدهد و در نهایت خداوند به وسیله او روم را شکست میدهد.(3)
عبارت پایانی این حدیث، یعنی عبارت: «خداوند به وسیله او روم را شکست میدهد», اشاره به این دارد که نیروهای روم و یهودیان و دیگران برای مقابله با موج گسترش اسلام، از سفیانی حمایت میکنند. اسلامی که از «شبه جزیره» و سرزمین «شام» آغاز شده است و آسیاب جنگهایی وحشتناک میان دو طرف (بین مسلمانان از یک جهت و باقیماندههای لشکر کفر از روم و یهودیان و دیگر مردمان) به حرکت در میآیند و به همین دلیل, در حدیثی که مسلم, ترمذی و احمد بن حنبل آن را از رسول الله(صلی الله علیه و آله) روایت کردهاند، آمده است که ایشان فرمودند:
«قیامت برپا نمیشود؛ مگر اینکه مسلمانان و یهودیها به جنگ بپردازند و مسلمانان، آنان را به قتل برسانند.(4)
خداوند متعال در «قرآن کریم» میفرماید:
«وَقَضَیْنَا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا * فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً * ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا * إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوۆُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیراً؛ (5)
و در کتاب [آسمانیشان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خواست، پس آنگاه که وعده [تحقّق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی را از خود, که سخت نیرومندند، بر شما میگماریم تا میان خانهها[یتان برای قتل و غارت شما] به جستوجو در آیند و این تهدید، تحقّق یافتنی است. پس از چندی, دوباره شما را بر آنان چیره میکنیم و شما را با اموال و پسران یاری میدهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر میگردانیم. اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید، به خود [بد نمودهاید] و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند و در معبد[تان] چنانکه بار اوّل داخل شدند [به زور] در آیند و به هر چه دست یافتند، یکسره [آن را] نابود کنند».
پس از اینکه اوضاع سیاسی در سه منطقه «ایران»، «عراق» و «حجاز» آرام میشود و همه فرمانبردار امام مهدی(عج) میشوند و امام(عج) «کوفه» را به عنوان پایتخت خویش برای حرکت به سوی بقیّه نقاط جهان برمیگزیند، باقیماندههای شکست خورده سپاه سفیانی در سرزمین «شام» تجمّع میکنند
عیّاشی در تفسیر این آیه, به نقل از حمران و او از امام محمّدباقر(علیه السلام) نقل کرده که او گفت: امام این آیه را قرائت فرمودند:
«بعثنا علیکم عباداً لنا اُولی بأسٍ شدیدٍ»، سپس فرمودند: «او قائم و یارانش هستند که دارای قدرت زیادی هستند».(6)امام مهدی(عج) «قدس» را آزاد میکند, اوّلین قبله مسلمانان را به صاحبان حقیقیاش بازمیگرداند و زمین را پس از آنکه شاهد ظلم و ستمهای زیادی بوده، پر از عدل و داد میکند. چرخ لشکر کفر و نفاق از حرکت باز نمیایستد؛ بلکه دولتها و حکومتهای حامی سفیانی، خود را آماده میکنند تا بار دیگر به مسلمانان حمله کنند. ظاهراً حضرت عیسی(علیه السلام) پس از آزادی «قدس» به زمین فرود میآید؛ زیرا روایات درباره نقش ایشان در این جنگ چیزی نگفتهاند؛ بلکه بر نقش ایشان پس از این جنگ تأکید کرده و گفتهاند که ایشان فرود میآیند و پشت سر مهدی(عج) نماز میخوانند. روایت بیان میکند که:
«در روز جمعه و هنگام برگزاری نماز، عیسی بن مریم(علیه السلام) در آن لحظه، از آسمان فرو میآید و دو لباس قرمز بر تن دارد که از سرش روغن قطره قطره میچکد و او مردی خوشمنظر و سفید چهره است و بسیار به ابراهیم(علیه السلام) شباهت دارد. مهدی(عج) میآید و با ایشان مصافحه میکند و مژده پیروزی را به ایشان میدهد. در این هنگام مهدی(عج) به او گوید: جلو بیا، ای روح خدا و برای مردم نماز بگزار و عیسی(علیه السلام) میگوید: بلکه [امام جماعت بودن] برای توست، ای فرزند رسول خدا!» (7)
مستور بن غیلان به ایشان عرض کرد: امام مردم در آن روز کیست؟ پیامبر(ص) جواب داد: «مهدی(عج) از فرزندان من است.» (8)
نذیر الحسنی
پینوشتها:
1. «مرج عذراء» روستایی در دمشق است.
2. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 66.
3. کتاب الفتن مروزی، ص 218.
4. مسند احمد، ج 2، ص417.
5. سوره اسراء (17)، آیات 4ـ7.
6. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 138.
7. مرندی، ابوالحسن، مجمع النورین و ملتقی البحرین، ص 283.
8. بحارالانوار، ج 51، ص 80.
منبع: ماهنامه موعود- شماره 139 – 140
جاتون خالی چند روز قبل با بچه های دانشگاه رفته بودیم داراباد.انصافا جای قشنگیه.از اتوبوس که پیاه شدیم، هر چی که از دامنه کوه فاصله میگرفتیم و به سمت مناطق اصلی داراباد نزدیک میشدیم یه چیز مدام توجه مارا به خودش جلب میکرد.به طوری که بدون اینکه خودمون بخوایم به بحث اصلی بین بچه ها تبدیل شده بود.اون موضوع چیزی نبود بجز بدحجابی دختران، که هرچی به سمت قله نزدیکتر میشدیم بر غلظتش افزوده میشد. به طور معمول بعد از دیدن این صحنه ها شروع کردیم به نق زدن و اینکه چرا مسئولین هیچ کاری تو این مدت نکردن و از این حرفا.بعد هم قاعدتا بین بچه ها مباحث فلسفی مطرح شد که اصولا باید با این موارد به صورت اجباری برخورد کرد یا اینکه باید صبر کنیم تا درخت دیررس فرهنگ یه زمانی به بار بشینه و معضل بدحجابی با کار فرهنگی به حجاب تبدیل بشه.البته اگه تا اون موقع کسی بتونه درک کنه که حجاب یعنی چه و چه فرقی با بی حجابی میکنه!!!تو همین گیرودار که ما داشتیم به عنوان نظریه پرداز با هم بحث میکردیم و مشکل بدحجابی را با یک و دو کردن و مباحث روشنفکری و بعضا تاریک فکری، به خیال خودمون حل میکردیم، یکی از دوستام که چند قدمی از ما جلوتر بود و تو مباحث خیالی ما وارد نشده بود، بعد از دیدن یکی از این دخترایی که روسری را از سرش برداشته بود، خیلی محترمانه بهش تذکر داد و ازش خواست که حجابشو درست کنه.اون بنده خدا هم بدون اینکه بخواد باهاش بحث کنه این کار را انجام داد. این صحنه را که دیدم ناخودآگاه یه چیزی به ذهنم رسید.با خودم گفتم اگه این همه آدمای به اصطلاح مذهبی( که خودم هم یکی ازاونا هستم)، بجای نق زدن و بحث کردن در مورد اینکه باید با زور بااینا برخورد کرد یا با کار فرهنگی،شروع میکردیم به اینکه در حد خودمون به این افراد تذکر بدیم، تا الان چقدر تاثیر مثبت روی این وضعیت گذاشته بودیم. نماز که تموم میشه ۲۰۰ نفر آدم مسجدی که مطمئنا از وضعیت بدحجابی معذب هستند از مسجد خارج میشن، اما دریغ از یه تذکر که به افراد بدحجاب داده بشه.فکر کنین یه دختر بدحجاب که از خونه میاد بیرون، تو مسیرش ۲۰۰ نفر بهش تذکر بدن که حجابش را رعایت کنه؛ به نظرتون بازم به کار خودش ادامه میداد.باور کنین نه!!! اگه روزی ۲۰۰ نفر به یه بنده خدایی که داره یه کار درست انجام میده مدام گوشزد کنن که کارش اشتباهه، او طرف به شک وتردید میفته، چه برسه به کسی که داره کاری انجام میده که هیچ مبنایی برا انجامش نداره.این همه آدمای مسجدی و مذهبی مثل من که مدام داریم از وضعیت بدحجابی انتقاد میکنیم و فقط به مسئولین گیر میدیم که چرا کاری نمیکنن، اگه یه کم به خودمون میومدیم و شروع میکردیم به تذکر دادن و انجام وظیفه شخصی خودمون، مطمئنا وضعیت امروز اینگونه نبود.این همه روایت و حدیث در باره اهمیت امربه معروف و نهی از منکر داریم،اما به راحتی از کنارش میگذریم و مسئولیت را رو دوش مسئولین میندازم.نیروی انتظامی مگه چقد میتونه با این قضیه برخورد که؟ تازه آیا این کار جواب میده یا نه؟ اگه جواب میده پس چرا الان وضعیت اینطوری هست؟چرا از خودمون شروع نمیکنیم؟ مارا چه شده است که به راحتی از کنار مشکلات میگذریم و حاضر نیستیم به خاطر خدا از آبروی خودمون هزینه کنیم؟ الان میفهمم که چرا توروایات این همه تاکید شده که پاداش تمامی اعمال و کار های نیک ، حتی جهاد در راه خدا ، در برابر امر به معروف و نهی از منکر ، مانند قطره ای در برابر دریای بزرگ وپهناور است. این همه تاکید و این همه پاداش تنها بخاطر تاثیر گذاری امر به معروف است.به این خاطر است که طبق روایات اگه امر به معروف در جامعه ای تعطیل شود، بدترین افراد بر آن جامعه مسلط میشوند.میلیون ها انسانی که هر ساله در راهپیمایی های مختلف شرکت میکنند، صدها هزار افرادی که سالانه در مراسم اعتکاف در مسجد بیتوته میکنند، انسان های بسیاری که هر ساله در مراسم عاشورا اقامه عزا میکنند و خیل عظیمی که هرروزه در مساجد نماز را برپا میدارند، اگر به اندازه توان خود و در حد تکلیف خود به این افراد با روی خوش و قول لین، تذکر لسانی میدادند، مطمئنا وضعیت به گونه ای دیگر بود.از جمله دلایلی که در شهرهای کوچک هنوز وضعیت بدحجابی به گونه مسلطی در نیامده به این خاطر است که افراد محلی نسبت به این پدیده حساس هستند و با دیدن این وضیعبت، تذکر میدهند و به راحتی از کنار این مسئله عبور نمیکنند. اگر بپذیرینم که در بسیاری از موارد،آینده تکرار گذشته خواهد بود، پس نباید منتظر باشیم که اتفاق خاصی در این وضعیت بیفتد.چرا که وضعیت بدحجابی هر سال بدتر از سال گذشته است. *دانشجوی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران محمدرضا امیرزاده*