جاتون خالی چند روز قبل با بچه های دانشگاه رفته بودیم داراباد.انصافا جای قشنگیه.از اتوبوس که پیاه شدیم، هر چی که از دامنه کوه فاصله میگرفتیم و به سمت مناطق اصلی داراباد نزدیک میشدیم یه چیز مدام توجه مارا به خودش جلب میکرد.به طوری که بدون اینکه خودمون بخوایم به بحث اصلی بین بچه ها تبدیل شده بود.اون موضوع چیزی نبود بجز بدحجابی دختران، که هرچی به سمت قله نزدیکتر میشدیم بر غلظتش افزوده میشد. به طور معمول بعد از دیدن این صحنه ها شروع کردیم به نق زدن و اینکه چرا مسئولین هیچ کاری تو این مدت نکردن و از این حرفا.بعد هم قاعدتا بین بچه ها مباحث فلسفی مطرح شد که اصولا باید با این موارد به صورت اجباری برخورد کرد یا اینکه باید صبر کنیم تا درخت دیررس فرهنگ یه زمانی به بار بشینه و معضل بدحجابی با کار فرهنگی به حجاب تبدیل بشه.البته اگه تا اون موقع کسی بتونه درک کنه که حجاب یعنی چه و چه فرقی با بی حجابی میکنه!!!تو همین گیرودار که ما داشتیم به عنوان نظریه پرداز با هم بحث میکردیم و مشکل بدحجابی را با یک و دو کردن و مباحث روشنفکری و بعضا تاریک فکری، به خیال خودمون حل میکردیم، یکی از دوستام که چند قدمی از ما جلوتر بود و تو مباحث خیالی ما وارد نشده بود، بعد از دیدن یکی از این دخترایی که روسری را از سرش برداشته بود، خیلی محترمانه بهش تذکر داد و ازش خواست که حجابشو درست کنه.اون بنده خدا هم بدون اینکه بخواد باهاش بحث کنه این کار را انجام داد. این صحنه را که دیدم ناخودآگاه یه چیزی به ذهنم رسید.با خودم گفتم اگه این همه آدمای به اصطلاح مذهبی( که خودم هم یکی ازاونا هستم)، بجای نق زدن و بحث کردن در مورد اینکه باید با زور بااینا برخورد کرد یا با کار فرهنگی،شروع میکردیم به اینکه در حد خودمون به این افراد تذکر بدیم، تا الان چقدر تاثیر مثبت روی این وضعیت گذاشته بودیم. نماز که تموم میشه ۲۰۰ نفر آدم مسجدی که مطمئنا از وضعیت بدحجابی معذب هستند از مسجد خارج میشن، اما دریغ از یه تذکر که به افراد بدحجاب داده بشه.فکر کنین یه دختر بدحجاب که از خونه میاد بیرون، تو مسیرش ۲۰۰ نفر بهش تذکر بدن که حجابش را رعایت کنه؛ به نظرتون بازم به کار خودش ادامه میداد.باور کنین نه!!! اگه روزی ۲۰۰ نفر به یه بنده خدایی که داره یه کار درست انجام میده مدام گوشزد کنن که کارش اشتباهه، او طرف به شک وتردید میفته، چه برسه به کسی که داره کاری انجام میده که هیچ مبنایی برا انجامش نداره.این همه آدمای مسجدی و مذهبی مثل من که مدام داریم از وضعیت بدحجابی انتقاد میکنیم و فقط به مسئولین گیر میدیم که چرا کاری نمیکنن، اگه یه کم به خودمون میومدیم و شروع میکردیم به تذکر دادن و انجام وظیفه شخصی خودمون، مطمئنا وضعیت امروز اینگونه نبود.این همه روایت و حدیث در باره اهمیت امربه معروف و نهی از منکر داریم،اما به راحتی از کنارش میگذریم و مسئولیت را رو دوش مسئولین میندازم.نیروی انتظامی مگه چقد میتونه با این قضیه برخورد که؟ تازه آیا این کار جواب میده یا نه؟ اگه جواب میده پس چرا الان وضعیت اینطوری هست؟چرا از خودمون شروع نمیکنیم؟ مارا چه شده است که به راحتی از کنار مشکلات میگذریم و حاضر نیستیم به خاطر خدا از آبروی خودمون هزینه کنیم؟ الان میفهمم که چرا توروایات این همه تاکید شده که پاداش تمامی اعمال و کار های نیک ، حتی جهاد در راه خدا ، در برابر امر به معروف و نهی از منکر ، مانند قطره ای در برابر دریای بزرگ وپهناور است. این همه تاکید و این همه پاداش تنها بخاطر تاثیر گذاری امر به معروف است.به این خاطر است که طبق روایات اگه امر به معروف در جامعه ای تعطیل شود، بدترین افراد بر آن جامعه مسلط میشوند.میلیون ها انسانی که هر ساله در راهپیمایی های مختلف شرکت میکنند، صدها هزار افرادی که سالانه در مراسم اعتکاف در مسجد بیتوته میکنند، انسان های بسیاری که هر ساله در مراسم عاشورا اقامه عزا میکنند و خیل عظیمی که هرروزه در مساجد نماز را برپا میدارند، اگر به اندازه توان خود و در حد تکلیف خود به این افراد با روی خوش و قول لین، تذکر لسانی میدادند، مطمئنا وضعیت به گونه ای دیگر بود.از جمله دلایلی که در شهرهای کوچک هنوز وضعیت بدحجابی به گونه مسلطی در نیامده به این خاطر است که افراد محلی نسبت به این پدیده حساس هستند و با دیدن این وضیعبت، تذکر میدهند و به راحتی از کنار این مسئله عبور نمیکنند. اگر بپذیرینم که در بسیاری از موارد،آینده تکرار گذشته خواهد بود، پس نباید منتظر باشیم که اتفاق خاصی در این وضعیت بیفتد.چرا که وضعیت بدحجابی هر سال بدتر از سال گذشته است. *دانشجوی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران محمدرضا امیرزاده*
«اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین»
خدایا، بپوشان در آن با مهر و رحمت و روزی کن مرا در آن توفیق و خودداری و پاک کن دلم را از تیرگیها و گرفتگیهای تهمت، ای مهربان به بندگان با ایمان خود!
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ» میگوید: ای خدا، من را به رحمت خودت بپوشان! «غش» یعنی پوشاندن. اگر کسی به طرف معامله، گندم نشان دهد و جو بفروشد، در معامله «غش» کرده و آن معامله باطل است. در تاریکی این نوع معامله انجام میشود و به همین دلیل میگویند که معامله در تاریکی کراهت دارد.
وی ادامه داد: کسی که عیب جنس را بپوشاند، در معامله غش کرده است و حدیث داریم کسی که آب به شیر ببندد، مسلمان نیست. آنها که در معامله غش میکنند خیر نخواهند دید.
این استاد اخلاق در ادامه بیان میکند: حال در این دعا میگوییم که خدایا، همانطور که او در معامله عیب را میپوشاند تو هم به رحمت خودت عیب من را بپوشان!
این استاد اخلاق ادامه میدهد: از سالها پیش روز بیست و نهم رمضان در میان خانمها به روز «غشنی» معروف است و آنها در مساجد حضور مییافتند. اما فکر میکنند که این غشنی به معنای ضعف کردن است و با لحن ضعیف به خدا میگویند که خدایا من غش کردم، در حالی که این طور نیست و معنای پوشاندن میدهد.
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز بعدی دعای روز بیست و نهم میگوید: در این بخش از دعا از خدا میخواهیم که به ما توفیق اعطا کند تا موفق به نماز شب و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی شویم. توفیق رفیقی است که به هر کس ندهندش.
وی در ادامه به حدیثی از امام جواد (ع) اشاره میکند و میگوید، امام جواد (ع) میفرماید: «مؤمن 3 خصلت دارد. اولین آنها این است که توفیق داشته باشد.» زیارت، کمک به مستحق، نماز شب، حضور در جشنهای نیکوکاری، فعالیت در مدرسهسازی کمک به حوزههای علمیه و ... از توفیقاتی است که نصیب مؤمن میشود.
وی با ابراز ناراحتی از کسانی که بخشی از مال خود را در راه خدا انفاق نمیکنند تصریح میکند: این افراد توفیق ندارند و حتی توفیق زیارت حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) را هم پیدا نمیکنند.
آیتالله مجتهدی تهرانی در بخشی از سخنان خود با بیان ویژگیهای برجسته حضرت عبدالعظیم حسنی میگوید: حضرت عبدالعظیم از علما و محدثین و وکیل امام هادی بود. برخی قائلند که دشمنان، حضرت را زنده دفن کردند و وی را به شهادت رساندند.
وی ادامه میدهد: روزی دیدم آیتالله وحید خراسانی از قم برای زیارت به شهر ری آمدند. تقاضا کردم تشریف بیاورید در منزل و مسجد میهمان ما با باشند که گفت تنها برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) آمدهاند. این را باید به تمام امامان جماعت بیان کنیم تا هم خودشان مشرف شوند و هم مریدان خود و مسجدیها را به زیارت حضرت عبدالعظیم تشویق کنند.
وی در بیان ادامه حدیث میگوید: طبق حدیث امام جواد (ع) دومین خصلت مؤمن این است که گاهی خودش را موعظه کند و سومین خصلت این است که هر کس او را نصیحت کند قبول کند.
این عالم ربانی در ادامه شرح دعای روز بیست و نهم میگوید: در ادامه دعا از خدا میخواهیم که ما را ازگناهان حفظ کند و قلبمان را از آلودگیهای شک برطرف کند و قلب ما گرفتار شک نباشد.
وی ادامه میدهد: آنها که قلبشان گرفتار شک است، ذکر «لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم» را زیاد تکرار کنند. این ذکر برای رهایی از وسوسههای شیطان بسیار مؤثر است.
آیتالله مجتهدی تهرانی ادامه میدهد: ابوذر میگوید که رسول خدا (ص) فرموده: «ابوذر این ذکر را زیاد بگو که از گنجهای بهشت است.» بعد از نماز های مغرب و صبح، هفت بار این ذکر را بیان کنید که جزو تعقیبات است ولی قبل از بیان هر یک از آنها باید یک بار «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید.
وی ادامه میدهد: دعای روز بیست و نهم را اینگونه به پایان میرسانیم. ای خدایی که به بندگان مؤمنت رحم میکنی، این دعاها را درباره ما اجابت کن! خدا بسیار مهربان است. خدا نعمتهایی به ما میدهد که اصلاً ما از او نخواستهایم و تقاضا نکردهایم. به قدری ما را دوست دارد که هر چه در دلمان است را ولو اگر نخواهیم به ما میدهد.
عطر نفس بقیة الله آمد
با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
***
خانه شیر خدا امشب پر از نور خداست الـبشاره لیله میلاد مصباح الهـداست
بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست
میلاد مسعود فخر کائنات، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مبارک باد.
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمۆمنین هم مجتباست
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
حسین جان! ای ابر شعله ورِ هستی، میلادت بارش رحمتی است بر کویر خشکیده دل های ما.
و داد فاطمه هم وزن موی او نقره نشسته ام ز قدومش طلا بگیرم من
سئوال رزق خدا هم سلیقه می خواهد گدا ز لقمه از آن عقیقه می خواهد
شیعیان ما، کسانى اند که درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ سلامت باشد.
(تفسیرالامام العسکرى، 309)
***
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمدکه به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
***
میلاد حسین، آهنگ بلوغ ملکوت است برای آوازهای جشن اهل آسمان
تا بال و پر عشق به جانم دادند در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبهی اهل ولا در گاه حسین را نشانم دادند
امام حسین علیه السلام:
هرکس گره اى از مشکلات مۆمنى باز کند، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.
(مستدرک الوسائل، 12/416)
من از دیار حبیبم که مست دلدارم
هزار بار برای حسین جان دارم
منم که فطرس پر سوخته به محضر دوست
همیشه وقت سلامش گرفته آمارم
***
گوییا بهر نبى دارد ز سوى حق پیام ریخت ساقى از ازل آرى مى عشقت به جام
امام حسین علیه السلام:
براى هر دردى درمانی است و درمان گناه، طلب آمرزش از خداوند است.
(الکافى، 2/439)
ای پناه مستمندان یا حسین بن علی
ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
کشتی راه نجات ما گنه کاران
رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی
****
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
ولادت باسعادت علمدار عشق و معرفت، باب الحوائج، حضرت ابالفضل العباس علیه السلام مبارک باد.
از دامن ام البنین ماهی به یثرب سر زده
کز حسن رویش طعنهها بر خسرو خاور زده
پهلو به پهلوی علی مانند شیر نر زده
گلبوسهها بر دست او داماد پیغمبر زده
ای دست تو، دستگیر عـالم وی در رخ تو علی مجسـم
مرآت حسین مظهر عـشـق گل واژه ی ناب دفتر عشق
عباس، آیه ای ست برای معنی سوره ایثار که از حرمت اسمش، درهای آسمان گشوده خواهدشد.
خلق می داند که در بهداری قُرب حسین
دردها را بیشتر عباس درمان می کند
چه عباس آنکه در حشمت امیر راستین آمد چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمین آمد
چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم چو جان مرتضى و حُسن خیرالمرسلین آمد
سلام بر عباس و سلام بر همه جانبازانی که با اقتدا به امام خود و بذل جانشان ، مفهوم رشادت و جانبازی را در عصر ما محقق ساختند ...
ای عبــد خدانــما، اباالفضل
دریاب دمی مرا، اباالفضــل
دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
به دل سوخته جمله انصار حسین
که نمودند همه جان خود، ایثار حسین
شیعیان را همه کن پیرو افکار حسین