فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

وطنم

نقشه و پرچم: عکس شماره 2 / 2








وطنم ای شکوه پابرجا

در دل امتحان ( التهاب ) دورانها

کشور روزهای دشوار

زخمی سربلند بحرانها

ایستادی در جنگ رودررو

خنجر از پشت می زند دشمن

گویی از ما ودر نهان بر ما

وطنم پشت حیله را بشکن

رگت امروز تشنه عشق است

دل رنجیده خون نمی خواهد

دل تو تا ابد برای تپش

غیرعشق و جنون نمی خواهد

شرم بر من اگر حریم تو

پیش چشمان من شکسته شود

وای بر من اگر نبینم چشم

رو به رویای عشق بسته شود

از تب سرد موجهای خزر

تا خلیجی که فارس بوده و هست

می شود با تو دل به دریا زد

می شود با تو دل به دنیا بست.


به یاد تبریز در مه



شعر منتشر نشده‌ای از استاد شهریار درباره امام خامنه ای به همراه


شعر منتشر نشده‌ای از استاد شهریار درباره امام خامنه ای به همراه دست خط شاعر

بر آستان والای آیت الله خامنه‌ای ریاست جمهوری اسلامی محبوب و امام جمعه بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام را شب و روز به دعا مسئلت می‌نمایم.

رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست

راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست براست

در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست

من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست

او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست

او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست

شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست

تبریز- دوازدهم ذی‌الحجه/ 1407 هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /1366 شمسی
سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)

خداهست.

غم واندوه اگرهم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ایت ازلب پنجره عشق زمین خورد وشکست
با نگاهت به خدا چتر شادی واکن وبگو با دل خود که :
خداهست......خدا هست ........خداهست

امروز علی غریب و تنهاست


 

بنگر رحماءُ بینهم را                    تکرار تب غدیر خم را

امروز علی غریب و تنهاست               آماج هجوم اهرمن هاست

 

  

او کیست ؟ گلی ز باغ زهرا                   پرورده درد و داغ زهرا

 

 


او نور دل بسیجیان است       چون مادر خویش مهربان است



مستم ز تبسم نمازش         لبخند چو غنچه، دل نوازش

 


چشمانش بوی عشق دارد       مستی ز سبوی عشق دارد

 

 

چون فاطمه پشتوانه اوست     تا هستم و هست دارمش دوست

 

 


 

ایـن گـردبـاد هـا کـه بـه غـیـرت در آمـده انـد ، تـسـلـیـم رهـبـرنـد کـه طـوفـان نـمـی کـنـنـد...

 

أین عمّار؟



 

شرکت در انتخابات حق است یا تکلیف؟

 

۱-حق‌ماست

برخی بر آنند که انتخابات یک "حق شهروندی" است؛ بر این اساس معتقدند هر شهروند، از آن رو که عضو یک جامعه است، حق دارد در سرنوشت آن جامعه که به طور تام بر سرنوشت فرد نیز تاثیر‌گذار است؛ ایفای نقش حق کند.

اینان تحت تاثیر مکاتب لیبرال-دموکراسی، گمان می‌کنند با اصرار بر "حق انتخاب کردن" می‌توانند بر تنور انتخابات بدمند و بدین وسیله با افزایش مشارکت مردم در انتخابات، وجهی از توسعه سیاسی را تحقق ببخشند.

البته اصرار بر حقوق سیاسی از جمله حق انتخاب کردن، فی‌نفسه امر مذمومی نیست. اما این اصرار به خودی خود، حضور گسترده مردم در انتخابات را موجب نخواهد شد. چرا که بسیاری از شهروندان، با قبول این حق، از پذیرش آن هم صرف‌نظر می‌کنند. آنها خواهند گفت:"درست است که من حق دارم در انتخابات شرکت کنم، اما ضرورتی نمی‌بینم به خودم زحمت بدهم و از این حق صرف‌نظر می‌کنم."

این پدیده را طی سالهای اخیر در کشور خود نیز شاهد بودیم. جریانی مدعی لیبرال-دموکراسی، با شعارهائی چون "توسعه سیاسی"، "حق تعیین سرنوشت" را به مردم گوشزد می‌کردند اما اتفاقا، هر چه زمان می‌گذشت، میزان مشارکت مردم کشورمان در انتخابات افت می‌کرد. در حالی که در انتخابات خرداد 1376 حدود 30 میلوین نفر پای صندوق‌های رای آمده بودند، در انتخابات مجلس خبرگان دوره سوم، شوراهای اول و دوم، مجالس ششم و هفتم و ریاست‌جمهوری دوره‌های هشتم و نهم، شاهد کاهش مشارکت بودیم.

۲- تکلیف ماست

برخی برآنند که شرکت در انتخابات (تنها) یک تکلیف شرعی است. مردم مکلف‌اند در انتخابات شرکت کنند. حاصل این رویکرد نیز ممکن است آثار و پیامدهای ناگواری داشته باشد. گروهی که چندان به تکالیف شرعی خود پای‌بند نیستند، اساسا به این رویکرد پاسخ مثبت نمی‌دهند.

از سوی دیگر ممکن است؛ تکلیف‌گرایان نیز به حضور در پای صندوق‌های رای کفایت کنند و به انتخابی آگاهانه دست نزنند.

۳- چیزی بیش از هر دو

به نظر می‌رسد؛ شرکت در انتخابات هم حق است و هم تکلیف، و البته چیزی هم بیش از هر دو است. رهبر حکیم و فرزانه ما در این خصوص می فرمایند: «شرکت در انتخابات، هم حق مردم است و هم تکلیف شرعى و واجب شرعى است.» 

بگذارید برای روشن‌تر شدن موضوع یک مثال حقوقی را یادآور شوم. پذیرش این رویکرد مانند پذیرش حظانت مادر بر فرزند است. همان‌طور که یک مادر حق دارد فرزند خویش را نزد خود نگه‌دارد. از نظر شرعی نیز مکلف است وظایف مادری را در قبال فرزند انجام دهد. یعنی مادر نمی تواند بگوید؛ "من حق نگه‌داری فرزندم را دارم ولی از این حق صرف‌نظر می‌کنم و او را به حال خود رها می‌کنم."

اگر انتخابات را به حال خود رها کنیم، معلوم نیست دشمنان و عمال آنها چه به روز این مملکت خواهند آورد. اما اگر مسئولیت خود را در قبال انتخابات جدی بگیریم، و به انتخابی آگاهانه بپردازیم نه تنها نشاط سیاسی بر کشور حاکم می‌شود بلکه شاهد حضور قدرتی مقتدر بر مصدر امور خواهیم بود: «آن چیزى که تا امروز مثل سدى جلوى تعرض آنها[دشمنان] را به نظام جمهورى اسلامى گرفته، حضور شما مردم است. حضور مردم در روز انتخابات، حضورى واضح‏تر از همه جاى دیگر است.»

«حضور مردم، زنده‏ کننده‏ى فضاى زندگى در یک کشور است. وقتى مردم در سیاست دخالت نکنند و نسبت به اوضاع سیاسى اظهارنظر و دلسوزى ننمایند و ندانند که چه‏کسى آمد و رفت و چه کسى مسؤولیت پیدا کرد و ندانند که با چه کسى مبارزه مى‏کنیم و به کدام سمت مى‏رویم، کشور پیش نخواهد رفت...»

 

تقدیم به رهبر عزیزم




بسم الله الرحمن الرحیم

    تقدیم به رهبر عزیزم

    رهبر من مطمئن باش همه مون  می آییم

    واسه ی( مصونیت)   از خونمون  می آییم

    واسه این که ما بگیم هنوزشما رودوست داریم

    واسه حفظ بیعت دیرینه مون می آییم

     

    رهبر من مطمئن باش همه رو باز می بینی

    عشق ما رابه شما واین خونه رو باز می بینی

    ما همون سرباز تو قنداقه ی  دیروزیم

    آری سربازآی  تو قنداقه رو باز می بینی

     

    رهبرمن همه مون با هم ایران رو میسازیم

    مهد فرهنگ وتمدن وشیران رو میسازیم

    می آییم  تا که بگیم هنوزتو صحنه هستیم

                         ما باهم کشور صاحب الزمان رو میسازیم

    انشاءالله

                                                                                                                          (عبدالله کلاشی لاویجی)


تقدیم به رهبر عزیزم

رهبر من مطمئن باش همه مون  می آییم

واسه ی( مصونیت)   از خونمون  می آییم

واسه این که ما بگیم هنوزشما رودوست داریم

واسه حفظ بیعت دیرینه مون می آییم

 

رهبر من مطمئن باش همه رو باز می بینی

عشق ما رابه شما واین خونه رو باز می بینی

ما همون سرباز تو قنداقه ی  دیروزیم

آری سربازآی  تو قنداقه رو باز می بینی

 

رهبرمن همه مون با هم ایران رو میسازیم

مهد فرهنگ وتمدن وشیران رو میسازیم

می آییم  تا که بگیم هنوزتو صحنه هستیم

                     ما باهم کشور صاحب الزمان رو میسازیم

انشاءالله

                                                                                                                     


مهدویت وآخرالزمان(مقاله)

"یک مقاله تکان دهنده در مورد مهدویت و آخرالزمان"

 

 

مهدویت، غرب و بازی­های رایانه­ای

اشاره: یکی از اصول مشترک بین تمام ادیان الهی و اساطیر باستانی اقوام مختلف، بحث منجی موعود و اخرالزمان می­باشد. همان کسی که شیعیان او را مهدی، مسیحیان او را عیسی، زرتشتیان او را سوشیانت و قوم­های دیگر او را با نام­های دیگر می­خوانند. تمامی منتظران ظهور، به مرحله­ای معتقدند که یک ضد منجی که عصاره تمام شرارت­هاست و تمامی نیروهای شیطانی را به همراه خود دارد و مهم­ترین مانع منجی موعود است، ظهور کند و در نبرد نهایی، میان این دو که جنگی بسیار بزرگ و خونین است، منجی موعود به همراه یارانش، به کمک امدادهای الهی، بر لشکر شیطان پیروز می­شوند. سربازان و یاران منجی، انسان­هایی با ایمان و نیرومند هستند که خود را از قبل برای چنین روزی اماده کرده­اند.

        کشیش پت رابرتسون، یکی از رهبران صهیونیسم مسیحی می­گوید: اکنون آمریکا نماینده خداست در روی زمین؛ برای ظهور مسیح. آری، به اعتقاد آنان، آمریکا یا لااقل رهبران این کشور، پیامبران معصومی هستند که به دنیای پر از گناه فرستاده شده­اند تا جهان را به سرمنزل مقصول برسانند. جرج بوش اول روز 6 مارس 1992 م در نشست مشترک سنا و مجلس نمایندگان کنگره آمریکا (که بی شباهت به سخنرانی جرج بوش دوم در 20 مارس 2001 نبود)، خطابه معروفی ایراد کرد که ضمن آن، سیاست نظم نوین جهانی را اعلام کرد؛ سیاستی که طبق آن نمی­توان پذیرفت گوشه­ای از کره زمین از اصول آمریکایی در مورد آزادی­های فردی و حکومت دموکراتیک معاف باشد؛ سیاستی که طبق آن، برای پیروزی در جنگ علیه تروریسم بین­المللی، جنگ ایده­ها و عقاید باید راه انداخت. این نظم نوین جهانی، به قول فوکویاما پایان تاریخ اسلام و دریایی فاشیستی برای شناسایی تروریست­هاست و به قول توماس فردمن تحلیل­گر سیاسی آمریکایی، اسلام، بزرگترین دشمن غرب است و جنگ با این دشمن، تنها با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس، کلیساها، مساجد و معابد، به رویارویی با آن پرداخت.

        هم اکنون سیر محصولات فرهنگی غرب، برای تحقق بخشیدن به آرمان فوق، راهی بازارهای کشورهای مسلمان شده است؛ محصولاتی که پس از استفاده از آنها، شخص از هویت و فرهنگ خود دل زده می­شود و آمریکا را به عنوان امپراتور صالح دنیای جدید می­پذیرد و او را عصاره نیروهای خیر عالم تصور می­کند. یکی از این محصولات فرهنگی که بسیار تأثیرگذار است،بازی­های رایانه­ای است که بیشتر سرمایه­های اجتماعی جهان اسلام را هدف گرفته است.

        بیش از دو دهه است که بازی­های رایانه­ای وارد بازار شده­اند. اولین آنها، بازی­های شرکت آتاری (دستگاه TV GAME)، مانند بازی PONG بود که تنها شامل دو خط، یک توپ و یک زمین، مانند زمین تنیس بود. پس از آن، بازی­های ویدئویی، سیر تکاملی خود را طی کردند و در اواسط دهه هشتاد، بازی­ها بیشتر به سمت جنگی (WAR GAME) سوق پیدا کردند که علت آن هم علاوه بر مسائل فنی، جو متشنج اواخر دهه 80 آمریکا بود که ناشی از جنگ سرد با شوروی و دیگر برنامه­های رئیس جمهور وقت (ریگان) بود.

        پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده که خود را بی­رقیب در جهان یافت، تصور امپراتوری بر دنیا را در سر پروراند و از هر وسیله­ای برای اثبات و جا انداختن این هدف استفاده کرده است. بازی­های رایانه­ای، یکی از این ابزار و وسایل است. در این بازی­ها، آمریکا، مدینه فاضله و آرمان شهر و نهایت رفاه، صلح و امنیت معرفی می­شود و نظام فرهنگی ان، تنها سیستمی است که جهان را از خطرات گوناگون حفظ می­کند. تفکر حاکم بر این بازی­ها، نشئت گرفته از منجیان متنوع آخرالزمان است که دارای ویژگیهای منحص به فردی می­باشند.

آخرالزمان تکنولوژیک

        در آخرالزمان تکنولوژیکی، ربات­ها و ساخته­های دست بشر به مرحله­ای از تکامل و می­رسند که علیه انسان­ها دست به شورش زده، قصد نابودی نسل بشر را دارند و انسان­ها نیز توانایی مبارزه با آنها را ندارند. در این زمان، یک منجی شجاع که دارای قدرت عشق و ایمان است (خصیصه­ای که ماشین­ها از آن بی­بهره­اند)، با آنها به مبارزه برمی­خیزد و پس از نبردهای طولانی و سخت، نسل بشر را نجات می­دهد؛ مثلاً شما در بازی ماتریکس به همراه یک گروه از آرمان شهری به نام زایون (ZION) ، وظیفه نجات جهان را از دست انسان نماها بر عهده می­گیرید و در حین بازی، باید با شجاعت بی­نظیر خود، جهان را از دست ماشین­های دیو صفت نجات دهید.

آخرالزمان طبیعی

        در آخرالزمان طبیعی، طبیعت سر به شورش برمی­دارد و بشر را با حربه­هایی مانند زلزله، گردبار، طوفان، آتشفشان، سیل و ... تهدید می­کند و یا دخالت­های بی­جای انسان در ساختارهای ژنتیک، باعث پیدایش غول­ها و حیوانات ناشناخته عظیم­الجثه­ای می­شود؛ به عنوان مثال، در بازی جزیره سایه­ها، شما برای نجات بشریت از دست آلن و اوبدمورتون که پدر خود را که یک دانشمند ژنتیک بوده، کشته­اند و قصد دارند به وسیله تحیقات پدرشان بر جهان مسلط شوند، وارد جزیره می­شوید.

آخرالزمان تخیلی

        در آخرالزمان تخیلی، موجودات ناشناخته فضایی، زمین و نسل بشریت را به مخاطره انداخته، باین باریک منجی بسیار دانا، با قدرت ماورای انسانی به مبارزه با این موجودات می­پردازد؛ به عنوان مثال، در بازی سام ماجراجو، شما به عنوان یک منجی و در نقش سام استون ظاهرمی­شوید. سام به خاطر شجاعت فوق­العاده­اش در مبارزه با این موجودات، به اسطوره­ای تبدیل شده، به کمک ماشین زمان، به گذشته برمی­گردد تا جنگ بر علیه این یاغیان را به نفع بشریت تمام کند.

آخرالزمان اسطوره­ای

        در آخرالزمان اسطوره­ای، یک ضدمنجی از دل افسانه­ها و اسطوره­های باستانی پا به دنیای ما گذاشته، قصد نابودی بشر را دارد که در این حال، یک منجی آگاه به دنیای اسطوره­ها و مجهز به جادو و سحر، ظهور می­کند و به مبارزه با این دشمنان می­پردازد؛ مثلاً در بازی نفرین شدگان، شما به عنوان یک منجی و در نقش یک دختر یا پسر 15 ساله یک کشاورز، بازی را آغاز می­کنید. در این بازی، متجاوزان کراگ، به فرمان یک موجود اهریمنی، در جست و جوی جادو و سحرهایی برای حکمرانی بر تمام دنیا هستند. این اهریمن، می­خواهد با استفاده از این جادوها، تمام موجودات خوب دنیا از جمله شما را به اسارت درآورد و شما به عنوان یک ماجراجوی سرسخت، مبارزه با این شیطان را بر عهده می­گیرید. شما برای این کار، باید از جنگل­های انبوه و ژرف، دره­های خشک، بیابان­ها، سیاه­چال­های مرطوب، گورستان­های قدیمی، کوه­های پر از برف، غارهای یخی و از عمق غارهای پر از مواد مذاب عبور کنید تا از این فاجعه جلوگیری کنید.

        یکی دیگر از ایده­های حاکم بر بازی­های رایانه­ای، جنگ هسته­ای است که از آن با عنوان آرماگدون یا نبرد نهایی حق علیه باطل یاد می­شود که استفاده از سلاح اتمی در آن، قابل پیش­گیری نیست و ظهور حضرت مسیح، بدون وقوع این حادثه، ممکن نیست. در بازی­های مختلف، به این پدیده پرداخته شده است؛ به عنوان مثال، شما در بازی مأمور مخفی 2، در نقش یک جاسوس خبره (کیت آرچر) ظاهر می­شوید که می­باید از وقوع جنگ هسته­ای و نابودی نسل بشر توسط تروریست­ها جلوگیری کنید.

آخرالزمان دینی

        در میان آخرالزمان­های مختلف، آخرالزمان دینی، مورد توجه خاص قرار گرفته است. در این آخرالزمان، انسان­های شیطان صفت در قالب گروه­های تروریستی و ... قصد به دست گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاک و خدایی را دارند و شما به عنوان منجی و در نقش جاسوس خبره و با ایمان و یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازانی از ارتش آمریکا و انگلیس) به عنوان پلیس صلح جهانی ظاهر شده، به مبارزه با دشمنان بشریت می­پردازید. حال ممکن است این دشمن قبلاً در زمین به جنایت پرداخته باشد و شما مجدداً به مبارزه با آن می­پردازید و یا دشمنانی که در آینده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت. بازی­هایی همچون اسلحه مرگبار، گروه ضربت و بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، از این قبیل هستند. در بازی اسلحه مرگبار، شما در نقش یک گروه ضد تروریستی، باید 11 مأموریت مختلف و پرهیجان را پشت سر بگذارید و در طی عملیات، علاوه بر ناکام گذاشتن تروریست­ها در فعالیت­هایشان، اسناد و مدارک مختلفی را جمع­آوری کنید و به برنامه­های آینده تروریست­ها پی ببرید. در ضمن باید گروگان­ها را نجات دهید و هرگونه خطا، باعث به خطر افتادن جان گروگان­ها می­شود. در بازی گروه ضربت، در سال 2008 م به مبارزه با میهن­پرستان افراطی مسکو می­روید که قصد آنها، تأسیس مجدد امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی است. تاجیکستان، اوکراین، بلاروس و دیگر کشورهای استقلال یافته، یکی پس از دیگری در شرف پیوستن به این امپراطوری هستند و شما کماندوهای دلاوری هستید که خود را گروه ضربت می­نامید و یا در بازی معروف بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، مجدداً به مبارزه با نازی­ها می­روید. در این بازی، تعدادی از رماندهان ارشد اس.اس از جمله هیملر (فرمانده کل نیروهای اس.اس) قصد دارند تا با توسل به تکنولوژی پیشرفته و با استفاده از قدرت­های مافوق طبیعی، به جنگ علیه بشریت بیایند و شما در نقش مأمورانی از ستاد ضد اطلاعات ارتش، باید از اجرای اهداف فوق جلوگیری کنید و جهان را از نابودی نجات دهید و یا در بازی call of duty شما در نقش سربازان انگلیسی، امریکایی و روسی، آموزش می­بینید و برای مبارزه با آلمانی­ها به منطقه اعزام می­شوید و پس از طی کردن مراحل مختلف، وارد برلین پایتخت آلمان شده، پرچم آزادی! را بالای ساختمان­ها به اهتزاز درمی­آورید.

        علاوه بر بازی­های ذکر شده که به دشمنان بشریت درگذشته یا آینده پرداخت شده است، غرب سعی دارد سیاست­های تجاوزگرانه کنونی خود را در عرصه بین­الملل توجیه کند؛ اهدافی همچون مبارزه با تروریسم بین­المللی، مبارزه با گروه­های تروریستی، همچون القاعده و یا مبارزه با دیکتاتورهای جهان، همچون صدام و ...  .

        این روند، پس از 11 سپتامبر، با شتاب بیشتری پی­گیری شد؛ به عنوان مثال، در بازی نیروی دلتا (DELTA FORCE) شما به عنوان یک گروه ضد تروریستی، مأمور می­شوید تا با تروریستها در هر کجای دنیا که از سوی آمریکا معرفی می­شوند، مبارزه کنید. در قسمتی از این بازی، شما وقتی وارد اردوگاه تروریست­ها می­شوید، تصویر شیخ یاسین، رهبر حماس را (که چندی پیش به دست دولت تروریستی اسراییل به شهادت رسید) بر دیوار می­بینید یا در بازی(DELTA FORCE 2)، برای مبارزه با تروریست­ها وارد خوزستان می­شوید و با تروریست­ها وارد خوزستان می­شوید و با تروریست­هایی موجه می­شوید که با چهره­ای کریه، خشن و بدذات ترسیم شده­اند. آنها لباس عربی بر تن دارند و با صورت­های نتراشیده، ظاهر می­شوند. از بازی­های دیگری که در این زمینه می­توان به آنها اشاره کرد، بازی جنگ ژنرال­ها و طوفان صحرا می­باشد. در جنگ ژنرال­ها، شما به عنوان سربازان آمریکایی، مأموریت مبارزه و سرکوب تروریست­ها و دشمنان بشریت را دارید. در این نبرد، شما به عراق برای مبارزه با رژیم صدام می­روید و یا به افغانستان برای مبارزه با گروه القاعده می­روید. نکات جالب توجه­ای در این بازی به چشم می­خورد؛ مثلاً در ابتدای بازی، فیلمی پخش می­شود که هواپیما و هلی­کوپترهای امریکایی در حال گشت­زنی هستند و توسط دشمن مورد حمله قرار می­گیرند و سقوط می­کنند و پس از آن است که شما وظیفه دارید متجاوزان را سرکوب کنید و این، نشان می­دهد که آمریکا هیچ گاه اولین گلوله را شلیک نمی­کند و فقط برای دفاع از خود، دست به تجاوز و حمله می­زند. همچنین در عملیات عراق و افغانستان، به هر نحو ممکن، از نمادها و سمبل­های اسلامی استفاده شده است و به کسی که این بازی را انجام می­دهد، القا می­کند که اسلام، علت این خشونت­هاست. در عراق، نیروهای دام، در جلوی مسجد استقرار دارند و در مزارشریف، مناره­های مسجد دیده می­شود. در هر دو عملیات عراق و افغانستان، بعثی­ها و گروه القاعده (دشمن) به رنگ سبز نشان داده می­شوند (کلاه­ها، تانک­ها، نفربرها و نیروهایی که نشانه آنها رنگ سبز است) به نظر می­رسد که این انتخاب رنگ نیز بدون دلیل نیست؛ همان­طور که در بازی­های قدیمی­تر که آمریکا به نبرد با دشمن می­رفت، تروریست­ها و دشمنان، به رنگ قرمز (نماد شوروی) نشان داده می­شدند.

        یکی دیگر از این بازی­ها که شاید بهتر و جذاب­تر از همه بازی­های فوق طراحی شده، طوفان صحرا (DESERT STORM) است. داستان این بازی، مربوط به زمان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت است که شما در آن، ابتدا در ارتش آمریکا تمامی دوره­های آموزشی لازم را گذرانده، سپس به عراق اعزام می­شوید و وظیفه دارید مأموریت­های محوله (در مرز عراق و کویت، داخل کویت، شمال عراق، مرز عربستان و ...) را انجام دهید و اهداف از قبل پیش­بینی شده را نابود کنید؛ اهدافی همچون فرودگاه­های نظامی، سایت­های موشکی­، مراکز رادار، سایت­های ضدهوایی و ...

        با مطالب عنوان شده، دیگر نمی­توان به بازی­های رایانه­ای، تنها به عنوان ابزار جذاب برای تفریح و سرگرمی کودکان نگاه کرد؛ بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکر اسلامی نگریست و در مقابل، با تولیدجانشین­های مناسب برای این گونه بازی­ها ـ با توجه به عمق منابع ملی و مذهبی ـ به مبارزه با این تجاوز پرداخت. آیا زمان آن نرسیده تا با منابع غنی ملی و باستانی ایران،بازی­هایی همچون رستم و سهراب تولید شوند و یا با نگاهی به 8 سال دفاع مقدس، بازی­هایی با محتوای عملیات­ها، برای زنده نگه داشتن تاریخ جنگ تولید شوند و یا بازی­هایی با عنوان انتفاضه،  برای بیان جنایت­های رژیم غاصب اسراییل و فداکاری­های مسلمانان ان کشور، تولید و به بازار عرضه شوند؟

منابع

        روزنامه همشهری.

        سایت دارینوس.

        سایت NP GAME.

        کتاب پیش­گویی­های آخرالزمان.

        کتاب دشمن خود را بشناس.