وطنم ای شکوه پابرجا
در دل امتحان ( التهاب ) دورانها
کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها
ایستادی در جنگ رودررو
خنجر از پشت می زند دشمن
گویی از ما ودر نهان بر ما
وطنم پشت حیله را بشکن
رگت امروز تشنه عشق است
دل رنجیده خون نمی خواهد
دل تو تا ابد برای تپش
غیرعشق و جنون نمی خواهد
شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر نبینم چشم
رو به رویای عشق بسته شود
از تب سرد موجهای خزر
تا خلیجی که فارس بوده و هست
می شود با تو دل به دریا زد
می شود با تو دل به دنیا بست.
به یاد تبریز در مه
بر
آستان والای آیت الله خامنهای ریاست جمهوری اسلامی محبوب و امام جمعه
بزرگوار تهران تقدیم و توفیق روزافروز ایشان و امام امت و رزمندگان اسلام
را شب و روز به دعا مسئلت مینمایم.
رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست براست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست
تبریز- دوازدهم ذیالحجه/ 1407 هجری قمری مطابق هفدهم امرداد /1366 شمسی
سیدمحمدحسین شهریار (در هشتاد و دو سالگی)
بنگر رحماءُ بینهم را تکرار تب غدیر خم را
امروز علی غریب و تنهاست آماج هجوم اهرمن هاست
او کیست ؟ گلی ز باغ زهرا پرورده درد و داغ زهرا
او نور دل بسیجیان است چون مادر خویش مهربان است
مستم ز تبسم نمازش لبخند چو غنچه، دل نوازش
چشمانش بوی عشق دارد مستی ز سبوی عشق دارد
چون فاطمه پشتوانه اوست تا هستم و هست دارمش دوست
ایـن گـردبـاد هـا کـه بـه غـیـرت در آمـده انـد ، تـسـلـیـم رهـبـرنـد کـه طـوفـان نـمـی کـنـنـد...
شرکت در انتخابات حق است یا تکلیف؟
۱-حقماست
برخی بر آنند که انتخابات یک "حق شهروندی" است؛ بر این اساس معتقدند هر شهروند، از آن رو که عضو یک جامعه است، حق دارد در سرنوشت آن جامعه که به طور تام بر سرنوشت فرد نیز تاثیرگذار است؛ ایفای نقش حق کند.
اینان تحت تاثیر مکاتب لیبرال-دموکراسی، گمان میکنند با اصرار بر "حق انتخاب کردن" میتوانند بر تنور انتخابات بدمند و بدین وسیله با افزایش مشارکت مردم در انتخابات، وجهی از توسعه سیاسی را تحقق ببخشند.
البته اصرار بر حقوق سیاسی از جمله حق انتخاب کردن، فینفسه امر مذمومی نیست. اما این اصرار به خودی خود، حضور گسترده مردم در انتخابات را موجب نخواهد شد. چرا که بسیاری از شهروندان، با قبول این حق، از پذیرش آن هم صرفنظر میکنند. آنها خواهند گفت:"درست است که من حق دارم در انتخابات شرکت کنم، اما ضرورتی نمیبینم به خودم زحمت بدهم و از این حق صرفنظر میکنم."
این پدیده را طی سالهای اخیر در کشور خود نیز شاهد بودیم. جریانی مدعی لیبرال-دموکراسی، با شعارهائی چون "توسعه سیاسی"، "حق تعیین سرنوشت" را به مردم گوشزد میکردند اما اتفاقا، هر چه زمان میگذشت، میزان مشارکت مردم کشورمان در انتخابات افت میکرد. در حالی که در انتخابات خرداد 1376 حدود 30 میلوین نفر پای صندوقهای رای آمده بودند، در انتخابات مجلس خبرگان دوره سوم، شوراهای اول و دوم، مجالس ششم و هفتم و ریاستجمهوری دورههای هشتم و نهم، شاهد کاهش مشارکت بودیم.
۲- تکلیف ماست
برخی برآنند که شرکت در انتخابات (تنها) یک تکلیف شرعی است. مردم مکلفاند در انتخابات شرکت کنند. حاصل این رویکرد نیز ممکن است آثار و پیامدهای ناگواری داشته باشد. گروهی که چندان به تکالیف شرعی خود پایبند نیستند، اساسا به این رویکرد پاسخ مثبت نمیدهند.
از سوی دیگر ممکن است؛ تکلیفگرایان نیز به حضور در پای صندوقهای رای کفایت کنند و به انتخابی آگاهانه دست نزنند.
۳- چیزی بیش از هر دو
به نظر میرسد؛ شرکت در انتخابات هم حق است و هم تکلیف، و البته چیزی هم بیش از هر دو است. رهبر حکیم و فرزانه ما در این خصوص می فرمایند: «شرکت در انتخابات، هم حق مردم است و هم تکلیف شرعى و واجب شرعى است.»
بگذارید برای روشنتر شدن موضوع یک مثال حقوقی را یادآور شوم. پذیرش این رویکرد مانند پذیرش حظانت مادر بر فرزند است. همانطور که یک مادر حق دارد فرزند خویش را نزد خود نگهدارد. از نظر شرعی نیز مکلف است وظایف مادری را در قبال فرزند انجام دهد. یعنی مادر نمی تواند بگوید؛ "من حق نگهداری فرزندم را دارم ولی از این حق صرفنظر میکنم و او را به حال خود رها میکنم."
اگر انتخابات را به حال خود رها کنیم، معلوم نیست دشمنان و عمال آنها چه به روز این مملکت خواهند آورد. اما اگر مسئولیت خود را در قبال انتخابات جدی بگیریم، و به انتخابی آگاهانه بپردازیم نه تنها نشاط سیاسی بر کشور حاکم میشود بلکه شاهد حضور قدرتی مقتدر بر مصدر امور خواهیم بود: «آن چیزى که تا امروز مثل سدى جلوى تعرض آنها[دشمنان] را به نظام جمهورى اسلامى گرفته، حضور شما مردم است. حضور مردم در روز انتخابات، حضورى واضحتر از همه جاى دیگر است.»
«حضور مردم، زنده کنندهى فضاى زندگى در یک کشور است. وقتى مردم در سیاست دخالت نکنند و نسبت به اوضاع سیاسى اظهارنظر و دلسوزى ننمایند و ندانند که چهکسى آمد و رفت و چه کسى مسؤولیت پیدا کرد و ندانند که با چه کسى مبارزه مىکنیم و به کدام سمت مىرویم، کشور پیش نخواهد رفت...»
تقدیم به رهبر عزیزم
رهبر من مطمئن باش همه مون می آییم
واسه ی( مصونیت) از خونمون می آییم
واسه این که ما بگیم هنوزشما رودوست داریم
واسه حفظ بیعت دیرینه مون می آییم
رهبر من مطمئن باش همه رو باز می بینی
عشق ما رابه شما واین خونه رو باز می بینی
ما همون سرباز تو قنداقه ی دیروزیم
آری سربازآی تو قنداقه رو باز می بینی
رهبرمن همه مون با هم ایران رو میسازیم
مهد فرهنگ وتمدن وشیران رو میسازیم
می آییم تا که بگیم هنوزتو صحنه هستیم
ما باهم کشور صاحب الزمان رو میسازیم
"یک مقاله تکان دهنده در مورد مهدویت و آخرالزمان"
مهدویت، غرب و بازیهای رایانهای
اشاره: یکی از اصول مشترک بین تمام ادیان الهی و اساطیر باستانی اقوام مختلف، بحث منجی موعود و اخرالزمان میباشد. همان کسی که شیعیان او را مهدی، مسیحیان او را عیسی، زرتشتیان او را سوشیانت و قومهای دیگر او را با نامهای دیگر میخوانند. تمامی منتظران ظهور، به مرحلهای معتقدند که یک ضد منجی که عصاره تمام شرارتهاست و تمامی نیروهای شیطانی را به همراه خود دارد و مهمترین مانع منجی موعود است، ظهور کند و در نبرد نهایی، میان این دو که جنگی بسیار بزرگ و خونین است، منجی موعود به همراه یارانش، به کمک امدادهای الهی، بر لشکر شیطان پیروز میشوند. سربازان و یاران منجی، انسانهایی با ایمان و نیرومند هستند که خود را از قبل برای چنین روزی اماده کردهاند.
کشیش پت رابرتسون، یکی از رهبران صهیونیسم مسیحی میگوید: اکنون آمریکا نماینده خداست در روی زمین؛ برای ظهور مسیح. آری، به اعتقاد آنان، آمریکا یا لااقل رهبران این کشور، پیامبران معصومی هستند که به دنیای پر از گناه فرستاده شدهاند تا جهان را به سرمنزل مقصول برسانند. جرج بوش اول روز 6 مارس 1992 م در نشست مشترک سنا و مجلس نمایندگان کنگره آمریکا (که بی شباهت به سخنرانی جرج بوش دوم در 20 مارس 2001 نبود)، خطابه معروفی ایراد کرد که ضمن آن، سیاست نظم نوین جهانی را اعلام کرد؛ سیاستی که طبق آن نمیتوان پذیرفت گوشهای از کره زمین از اصول آمریکایی در مورد آزادیهای فردی و حکومت دموکراتیک معاف باشد؛ سیاستی که طبق آن، برای پیروزی در جنگ علیه تروریسم بینالمللی، جنگ ایدهها و عقاید باید راه انداخت. این نظم نوین جهانی، به قول فوکویاما پایان تاریخ اسلام و دریایی فاشیستی برای شناسایی تروریستهاست و به قول توماس فردمن تحلیلگر سیاسی آمریکایی، اسلام، بزرگترین دشمن غرب است و جنگ با این دشمن، تنها با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس، کلیساها، مساجد و معابد، به رویارویی با آن پرداخت.
هم اکنون سیر محصولات فرهنگی غرب، برای تحقق بخشیدن به آرمان فوق، راهی بازارهای کشورهای مسلمان شده است؛ محصولاتی که پس از استفاده از آنها، شخص از هویت و فرهنگ خود دل زده میشود و آمریکا را به عنوان امپراتور صالح دنیای جدید میپذیرد و او را عصاره نیروهای خیر عالم تصور میکند. یکی از این محصولات فرهنگی که بسیار تأثیرگذار است،بازیهای رایانهای است که بیشتر سرمایههای اجتماعی جهان اسلام را هدف گرفته است.
بیش از دو دهه است که بازیهای رایانهای وارد بازار شدهاند. اولین آنها، بازیهای شرکت آتاری (دستگاه TV GAME)، مانند بازی PONG بود که تنها شامل دو خط، یک توپ و یک زمین، مانند زمین تنیس بود. پس از آن، بازیهای ویدئویی، سیر تکاملی خود را طی کردند و در اواسط دهه هشتاد، بازیها بیشتر به سمت جنگی (WAR GAME) سوق پیدا کردند که علت آن هم علاوه بر مسائل فنی، جو متشنج اواخر دهه 80 آمریکا بود که ناشی از جنگ سرد با شوروی و دیگر برنامههای رئیس جمهور وقت (ریگان) بود.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده که خود را بیرقیب در جهان یافت، تصور امپراتوری بر دنیا را در سر پروراند و از هر وسیلهای برای اثبات و جا انداختن این هدف استفاده کرده است. بازیهای رایانهای، یکی از این ابزار و وسایل است. در این بازیها، آمریکا، مدینه فاضله و آرمان شهر و نهایت رفاه، صلح و امنیت معرفی میشود و نظام فرهنگی ان، تنها سیستمی است که جهان را از خطرات گوناگون حفظ میکند. تفکر حاکم بر این بازیها، نشئت گرفته از منجیان متنوع آخرالزمان است که دارای ویژگیهای منحص به فردی میباشند.
آخرالزمان تکنولوژیک
در آخرالزمان تکنولوژیکی، رباتها و ساختههای دست بشر به مرحلهای از تکامل و میرسند که علیه انسانها دست به شورش زده، قصد نابودی نسل بشر را دارند و انسانها نیز توانایی مبارزه با آنها را ندارند. در این زمان، یک منجی شجاع که دارای قدرت عشق و ایمان است (خصیصهای که ماشینها از آن بیبهرهاند)، با آنها به مبارزه برمیخیزد و پس از نبردهای طولانی و سخت، نسل بشر را نجات میدهد؛ مثلاً شما در بازی ماتریکس به همراه یک گروه از آرمان شهری به نام زایون (ZION) ، وظیفه نجات جهان را از دست انسان نماها بر عهده میگیرید و در حین بازی، باید با شجاعت بینظیر خود، جهان را از دست ماشینهای دیو صفت نجات دهید.
آخرالزمان طبیعی
در آخرالزمان طبیعی، طبیعت سر به شورش برمیدارد و بشر را با حربههایی مانند زلزله، گردبار، طوفان، آتشفشان، سیل و ... تهدید میکند و یا دخالتهای بیجای انسان در ساختارهای ژنتیک، باعث پیدایش غولها و حیوانات ناشناخته عظیمالجثهای میشود؛ به عنوان مثال، در بازی جزیره سایهها، شما برای نجات بشریت از دست آلن و اوبدمورتون که پدر خود را که یک دانشمند ژنتیک بوده، کشتهاند و قصد دارند به وسیله تحیقات پدرشان بر جهان مسلط شوند، وارد جزیره میشوید.
آخرالزمان تخیلی
در آخرالزمان تخیلی، موجودات ناشناخته فضایی، زمین و نسل بشریت را به مخاطره انداخته، باین باریک منجی بسیار دانا، با قدرت ماورای انسانی به مبارزه با این موجودات میپردازد؛ به عنوان مثال، در بازی سام ماجراجو، شما به عنوان یک منجی و در نقش سام استون ظاهرمیشوید. سام به خاطر شجاعت فوقالعادهاش در مبارزه با این موجودات، به اسطورهای تبدیل شده، به کمک ماشین زمان، به گذشته برمیگردد تا جنگ بر علیه این یاغیان را به نفع بشریت تمام کند.
آخرالزمان اسطورهای
در آخرالزمان اسطورهای، یک ضدمنجی از دل افسانهها و اسطورههای باستانی پا به دنیای ما گذاشته، قصد نابودی بشر را دارد که در این حال، یک منجی آگاه به دنیای اسطورهها و مجهز به جادو و سحر، ظهور میکند و به مبارزه با این دشمنان میپردازد؛ مثلاً در بازی نفرین شدگان، شما به عنوان یک منجی و در نقش یک دختر یا پسر 15 ساله یک کشاورز، بازی را آغاز میکنید. در این بازی، متجاوزان کراگ، به فرمان یک موجود اهریمنی، در جست و جوی جادو و سحرهایی برای حکمرانی بر تمام دنیا هستند. این اهریمن، میخواهد با استفاده از این جادوها، تمام موجودات خوب دنیا از جمله شما را به اسارت درآورد و شما به عنوان یک ماجراجوی سرسخت، مبارزه با این شیطان را بر عهده میگیرید. شما برای این کار، باید از جنگلهای انبوه و ژرف، درههای خشک، بیابانها، سیاهچالهای مرطوب، گورستانهای قدیمی، کوههای پر از برف، غارهای یخی و از عمق غارهای پر از مواد مذاب عبور کنید تا از این فاجعه جلوگیری کنید.
یکی دیگر از ایدههای حاکم بر بازیهای رایانهای، جنگ هستهای است که از آن با عنوان آرماگدون یا نبرد نهایی حق علیه باطل یاد میشود که استفاده از سلاح اتمی در آن، قابل پیشگیری نیست و ظهور حضرت مسیح، بدون وقوع این حادثه، ممکن نیست. در بازیهای مختلف، به این پدیده پرداخته شده است؛ به عنوان مثال، شما در بازی مأمور مخفی 2، در نقش یک جاسوس خبره (کیت آرچر) ظاهر میشوید که میباید از وقوع جنگ هستهای و نابودی نسل بشر توسط تروریستها جلوگیری کنید.
آخرالزمان دینی
در میان آخرالزمانهای مختلف، آخرالزمان دینی، مورد توجه خاص قرار گرفته است. در این آخرالزمان، انسانهای شیطان صفت در قالب گروههای تروریستی و ... قصد به دست گرفتن قدرت و نابودی تمامی عناصر پاک و خدایی را دارند و شما به عنوان منجی و در نقش جاسوس خبره و با ایمان و یا سربازان ماهر و معتقد (عمدتاً سربازانی از ارتش آمریکا و انگلیس) به عنوان پلیس صلح جهانی ظاهر شده، به مبارزه با دشمنان بشریت میپردازید. حال ممکن است این دشمن قبلاً در زمین به جنایت پرداخته باشد و شما مجدداً به مبارزه با آن میپردازید و یا دشمنانی که در آینده پا به عرصه جهان خواهند گذاشت. بازیهایی همچون اسلحه مرگبار، گروه ضربت و بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، از این قبیل هستند. در بازی اسلحه مرگبار، شما در نقش یک گروه ضد تروریستی، باید 11 مأموریت مختلف و پرهیجان را پشت سر بگذارید و در طی عملیات، علاوه بر ناکام گذاشتن تروریستها در فعالیتهایشان، اسناد و مدارک مختلفی را جمعآوری کنید و به برنامههای آینده تروریستها پی ببرید. در ضمن باید گروگانها را نجات دهید و هرگونه خطا، باعث به خطر افتادن جان گروگانها میشود. در بازی گروه ضربت، در سال 2008 م به مبارزه با میهنپرستان افراطی مسکو میروید که قصد آنها، تأسیس مجدد امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی است. تاجیکستان، اوکراین، بلاروس و دیگر کشورهای استقلال یافته، یکی پس از دیگری در شرف پیوستن به این امپراطوری هستند و شما کماندوهای دلاوری هستید که خود را گروه ضربت مینامید و یا در بازی معروف بازگشت به قلعه ولفن اشتاین، مجدداً به مبارزه با نازیها میروید. در این بازی، تعدادی از رماندهان ارشد اس.اس از جمله هیملر (فرمانده کل نیروهای اس.اس) قصد دارند تا با توسل به تکنولوژی پیشرفته و با استفاده از قدرتهای مافوق طبیعی، به جنگ علیه بشریت بیایند و شما در نقش مأمورانی از ستاد ضد اطلاعات ارتش، باید از اجرای اهداف فوق جلوگیری کنید و جهان را از نابودی نجات دهید و یا در بازی call of duty شما در نقش سربازان انگلیسی، امریکایی و روسی، آموزش میبینید و برای مبارزه با آلمانیها به منطقه اعزام میشوید و پس از طی کردن مراحل مختلف، وارد برلین پایتخت آلمان شده، پرچم آزادی! را بالای ساختمانها به اهتزاز درمیآورید.
علاوه بر بازیهای ذکر شده که به دشمنان بشریت درگذشته یا آینده پرداخت شده است، غرب سعی دارد سیاستهای تجاوزگرانه کنونی خود را در عرصه بینالملل توجیه کند؛ اهدافی همچون مبارزه با تروریسم بینالمللی، مبارزه با گروههای تروریستی، همچون القاعده و یا مبارزه با دیکتاتورهای جهان، همچون صدام و ... .
این روند، پس از 11 سپتامبر، با شتاب بیشتری پیگیری شد؛ به عنوان مثال، در بازی نیروی دلتا (DELTA FORCE) شما به عنوان یک گروه ضد تروریستی، مأمور میشوید تا با تروریستها در هر کجای دنیا که از سوی آمریکا معرفی میشوند، مبارزه کنید. در قسمتی از این بازی، شما وقتی وارد اردوگاه تروریستها میشوید، تصویر شیخ یاسین، رهبر حماس را (که چندی پیش به دست دولت تروریستی اسراییل به شهادت رسید) بر دیوار میبینید یا در بازی(DELTA FORCE 2)، برای مبارزه با تروریستها وارد خوزستان میشوید و با تروریستها وارد خوزستان میشوید و با تروریستهایی موجه میشوید که با چهرهای کریه، خشن و بدذات ترسیم شدهاند. آنها لباس عربی بر تن دارند و با صورتهای نتراشیده، ظاهر میشوند. از بازیهای دیگری که در این زمینه میتوان به آنها اشاره کرد، بازی جنگ ژنرالها و طوفان صحرا میباشد. در جنگ ژنرالها، شما به عنوان سربازان آمریکایی، مأموریت مبارزه و سرکوب تروریستها و دشمنان بشریت را دارید. در این نبرد، شما به عراق برای مبارزه با رژیم صدام میروید و یا به افغانستان برای مبارزه با گروه القاعده میروید. نکات جالب توجهای در این بازی به چشم میخورد؛ مثلاً در ابتدای بازی، فیلمی پخش میشود که هواپیما و هلیکوپترهای امریکایی در حال گشتزنی هستند و توسط دشمن مورد حمله قرار میگیرند و سقوط میکنند و پس از آن است که شما وظیفه دارید متجاوزان را سرکوب کنید و این، نشان میدهد که آمریکا هیچ گاه اولین گلوله را شلیک نمیکند و فقط برای دفاع از خود، دست به تجاوز و حمله میزند. همچنین در عملیات عراق و افغانستان، به هر نحو ممکن، از نمادها و سمبلهای اسلامی استفاده شده است و به کسی که این بازی را انجام میدهد، القا میکند که اسلام، علت این خشونتهاست. در عراق، نیروهای دام، در جلوی مسجد استقرار دارند و در مزارشریف، منارههای مسجد دیده میشود. در هر دو عملیات عراق و افغانستان، بعثیها و گروه القاعده (دشمن) به رنگ سبز نشان داده میشوند (کلاهها، تانکها، نفربرها و نیروهایی که نشانه آنها رنگ سبز است) به نظر میرسد که این انتخاب رنگ نیز بدون دلیل نیست؛ همانطور که در بازیهای قدیمیتر که آمریکا به نبرد با دشمن میرفت، تروریستها و دشمنان، به رنگ قرمز (نماد شوروی) نشان داده میشدند.
یکی دیگر از این بازیها که شاید بهتر و جذابتر از همه بازیهای فوق طراحی شده، طوفان صحرا (DESERT STORM) است. داستان این بازی، مربوط به زمان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت است که شما در آن، ابتدا در ارتش آمریکا تمامی دورههای آموزشی لازم را گذرانده، سپس به عراق اعزام میشوید و وظیفه دارید مأموریتهای محوله (در مرز عراق و کویت، داخل کویت، شمال عراق، مرز عربستان و ...) را انجام دهید و اهداف از قبل پیشبینی شده را نابود کنید؛ اهدافی همچون فرودگاههای نظامی، سایتهای موشکی، مراکز رادار، سایتهای ضدهوایی و ...
با مطالب عنوان شده، دیگر نمیتوان به بازیهای رایانهای، تنها به عنوان ابزار جذاب برای تفریح و سرگرمی کودکان نگاه کرد؛ بلکه باید به آنها از دید دشمنان تفکر اسلامی نگریست و در مقابل، با تولیدجانشینهای مناسب برای این گونه بازیها ـ با توجه به عمق منابع ملی و مذهبی ـ به مبارزه با این تجاوز پرداخت. آیا زمان آن نرسیده تا با منابع غنی ملی و باستانی ایران،بازیهایی همچون رستم و سهراب تولید شوند و یا با نگاهی به 8 سال دفاع مقدس، بازیهایی با محتوای عملیاتها، برای زنده نگه داشتن تاریخ جنگ تولید شوند و یا بازیهایی با عنوان انتفاضه، برای بیان جنایتهای رژیم غاصب اسراییل و فداکاریهای مسلمانان ان کشور، تولید و به بازار عرضه شوند؟
منابع
روزنامه همشهری.
سایت دارینوس.
سایت NP GAME.
کتاب پیشگوییهای آخرالزمان.
کتاب دشمن خود را بشناس.