فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

مهم‏ترین دعا چیست؟ «اهدنا الصّراط المستقیم»


http://media.farsnews.com/Media/8507/ImageNews/850719/15_850719_L600.jpg

 


تنها دعایى که بر هر مسلمانى واجب است که آن را در واجب‏ترین اعمال خود - نماز - روزى ده مرتبه بگوید، دعاى «اهدنا الصّراط المستقیم» است؛

بنابراین، درخواست هدایت به راه مستقیم، مهم‏ترین دعاست.


آرى، در مقابل راههاى متعدّدى که در برابر انسان قرار دارد، (راه هوسهاى خود و دیگران، راه وسوسه‏هاى شیطان، راه نیاکان و پیشینیان، راه طاغوت‏ها، راه توقّعات و انتظارات این و آن و راه خدا و اولیاى او) انسان هر لحظه و براى هر چیزى باید از خدا استمداد جوید که او را به راه مستقیم هدایت کند.


راه مستقیم راه خدا و اولیاى خداوند و بندگان مخلص خداست.


براى اطمینان به راه خدا، باید پیرو و دنباله‏رو اولیاى خدا باشیم، چنانکه در زیارت جامعه مى‏خوانیم: هرکس به شما (اهل بیت) متوسّل شد، به خدا متوسّل شده است.

«مَن اعتصم بکم فقد اعتصَم باللّه» و در قرآن مى‏خوانیم: هرکس به خدا متوسّل شد به راه مستقیم هدایت شده است.

«و من یعتصم باللّه فقد هُدِىَ الى صراط مستقیم»( آل عمران، 101.)


در روایات، راه مستقیم، راه توحید، قرآن و فطرت سالم، معرفى شده است.(تفسیر نور، ج 1، ص 30.)


شکّى نیست که تقاضاى راه مستقیم حتى بر اولیاى خدا نیز لازم است؛ زیرا اولاً؛ ماندگارى در راه مستقیم، غیر از پیدا کردن راه مستقیم است. چه بسیار افرادى که به راه مستقیم هدایت مى‏شوند؛ ولى پایدار نمى‏مانند؛ یعنى بعد از ایمان، منحرف مى‏شوند. «آمنوا ثمّ کفروا...»(نساء، 137.)


ثانیاً؛ هدایت شدن نیز درجات و مراحلى دارد، همان‏گونه که نور ضعیف و قوى دارد، بنابراین افراد هدایت شده، باید به فکر هدایت برتر و بیشتر باشند. «زادهم هُدى»(محمّد، 17)


ثالثاً؛ ممکن است افرادى در بعضى امور در راه مستقیم باشند؛ ولى نسبت به مواردى در راه نباشند و لذا باید براى رسیدن به جامعیت راه مستقیم از خداوند کمک بخواهیم.

 مثلاً؛ انتخاب شغل، دوست، رشته تحصیلى، همسر، عقاید، عمل، اخلاق، رهبر، نماینده، چگونگى در آمد و مصرف آن، ستایش، انتقاد، محبت، قهر، صلح، جنگ، خوردن، قضاوت، انفاق، عبادت، اقتصاد، سیاست، روابط و در همه امور بدون الگوى صحیح و کامل نیست؛ لذا انسان نیاز به الگوى کامل و بدون نقص دارد که همان انبیا و اوصیا هستند.

 منبع:قرائتی


  •  

به یقین ما دلایل [خود] را براى گروهى که مى‏دانند به روشنى بیان کرده‏ایم

یک ایه قران +پیام و یک حدیث

-----------------------------

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
* ‏ ‏

وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۹۷﴾


و اوست کسى که ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسیله آنها در تاریکیهاى خشکى و دریا راه یابید به یقین ما دلایل [خود] را براى گروهى که مى‏دانند به روشنى بیان کرده‏ایم (۹۷)

*******سوره ۶: الأنعام - جزء ۷
ستارگان






علم هیئت، از قدیمى‏ترین علوم بشرى است و انسان از ستارگان در سفرهاى صحرایى و دریایى بهره مى‏برده است. این وسیله ابزارى مطمئن، همیشگى، دست نخورده، طبیعى، عمومى و بى هزینه است.


اسلام به مظاهر طبیعت، توجّه خاصّى دارد. نام برخى سوره‏ها از اشیاى طبیعى است. عبادات اسلامى نیز با طبیعیات گره خورده است، همچون: وقت شناسى، قبله شناسى، خسوف و کسوف و نماز آیات، اوّل ماه و هلال. اینها سبب آشنایى مسلمانان با علم هیئت و ایجاد رصدخانه‏هایى در بغداد، دمشق، قاهره، مراغه و اندلس و نگارش کتاب‏هایى در این زمینه به دست مسلمانان شد.


خداوند براى سفرهاى دریایى و صحرایى که در عمر انسان‏ها به ندرت پیش مى‏آید، خداوند راهنما قرار داده است، آیا مى‏توان پذیرفت که براى حرکت دائمى انسان‏ها و گم نشدنشان در مسیر حق، راهنما قرار نداده باشد؟ و این بیانگر لزوم رسالت و امامت براى هدایت بشر مى‏باشد.


در احادیث مراد از ستارگان هدایت‏کننده، رهبران معصوم و اولیاى خدا بیان شده است. [423]

423) تفسیر کنزالدقائق.








1- ستارگان، مخلوق خدا و وسیله‏ى راهیابى‏اند، (نه آنگونه که برخى پنداشتند خالق و مدبّرند). «جعل لکم‏النّجوم لتهتدوا بها»


2- نظام ستارگانِ آسمان چنان دقیق است که مى‏توان راه‏هاى زمینى را با آن پیدا کرد. «لتهتدوا بها»


3- شناخت وزن و حجم و میزان فاصله و سرعت حرکت و مدار ستارگان و کلاً علم ستاره‏شناسى و نجوم، به تنهایى انسان را به خدا نمى‏رساند، باید انسان اراده کند و بخواهد که از این راه، خدا را بشناسد. «لقوم یعلمون»


(آرى، تنها نگاه به آیینه براى اصلاح سر وصورت کافى نیست، بلکه اراده و تصمیم و اقدام براى اصلاح نیز لازم است، چه بسیارند آیینه فروشانى که دائماً به آیینه نگاه مى‏کنند، ولى حتّى یقه‏ى خود را صاف نمى‏کنند.)

●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●

اهمیت حج

امام على سلام الله علیه

: کانَ فیوَصِیَّهِ أمیرِالمُؤمِنینَ علیه السلام: لاتَترُکوا حَجَّ بَیتِ رَبِّکُم فَتَهلِکوا ۲ .


در وصیت امیر مؤمنان علیه السلام چنین بود : «حجِ خانه پروردگارتان را ترک نکنید ، که هلاک خواهید شد» .

حج و عمره در قرآن و حدیث: ح 409

پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه

●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●

بهر فرج و ظهور مهدی فاطمه (عج) صلوات

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

عید سعید قربان مبارک


ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را 











                                   

چهار روز برگزیده شده از سوی خدا


81100951578336705258.jpg

 در حالی وارد هشتمین روز از ماه ذی‌الحجه می‌شویم که این روز را «ترویه» می‌نامند، چرا که در این روز، کسانی که خدمات به حجاج ارائه می‌دادند آب مورد نیاز را به عرفات می‌بردند تا زمانی که حاجیان در عرفات وقوف دارند، مشکل آب آشامیدنی نداشته باشند.

امام صادق(ع) درباره علت نامگذاری روز هشتم ذی‌الحجه به «ترویه» می‌فرماید: در عرفات آب نبود و حاجی‌ها روز هشتم ذی‌الحجه از مکه آب بر می‌داشتند و به عرفات می‌بردند و برخی از ایشان به بعضی دیگر می‌گفتند: تروّیتم، تروّیتم (سیراب شدید، سیراب شدید) لذا به همین خاطر، روز هشتم را روز ترویه نامیدند.

البته در روایت دیگری آمده است، زمانی که ابراهیم(ع) مأمور شد خانه کعبه را بسازد، مکان آن ‌را نمی‌دانست، در نتیجه خداوند جبرئیل را نازل کرد تا مکان خانه را برای ابراهیم مشخص کند و خداوند تعالی پایه‌های کعبه را از بهشت نازل فرمود و حجرالأسود نیز نازل شد.

سپس ابراهیم برای کعبه دو در قرار داد، دری در سمت مشرق و دری در سمت مغرب که مستجار نامیده می‌شود، وقتی ساخت کعبه به اتمام رسید، ابراهیم و اسماعیل حج به جا آوردند و جبرئیل در روز هشتم ذی‌الحجه بر آن دو نازل شد و گفت: برخیزید و آب جمع آوری کنید، چون در زمین عرفات آبی وجود ندارد، به همین دلیل این روز، روز ترویه (یعنی ذخیره کردن آب) نامیده شد.

*منزلت روز ترویه

رسول خدا(ص) فرمود: خدای تبارک و تعالی از هر چیز چهار شماره برگزید، از فرشتگان: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و از پیغمبران چهار نفر برای مبارزه به وسیله شمشیر: ابراهیم و داوود و موسی و من و از خاندان‌ها چهار خاندان: خاندان آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، و از شهرها چهار شهر برگزید و فرمود: سوگند به تین و زیتون و طور سینین و این بلد امین؛ پس مقصود از تین، مدینه است و از زیتون، بیت‌المقدس و از طور سینین، کوفه و از بلد امین، مکه و از زن‌ها چهار زن برگزید: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه(س) و از اعمال حج چهار عمل را برگزید: قربانی کردن و صدا به لبیک بلند کردن و احرام و طواف و از ماه‌ها چهار ماه که ماه‌های حرامند برگزید: رجب و محرم و ذی‌القعده و ذی‌الحجه و از روزها چهار روز را برگزید: روز جمعه و روز ترویه (هشتم ذیحجه) و روز عرفه و روز عید قربان.

طبق روایات شیخ صدوق(ره) منزلت روز ترویه تا جایی است که درک آن مساوی با درک تمام حج انگاشته شده است، چرا که روز ترویه در اصل آماده شدن برای ورود به عرفات و عید قربان است.

*اعمال روز ترویه

امام صادق(ع) فرمود: روزه روز «ترویه» کفاره گناهان یک سال و روزه روز «عرفه» کفاره گناهان دو سال است.

محدث قمی در مفاتیح الجنان روزه این روز را برابر با کفاره شصت سال برشمرده است و آورده است که شیخ شهید غسل این روز را مستحب دانسته است.

شبی که دعاها مستجاب می‌شود(عرفه)


47404535316751715818.jpg
در روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: شب عرفه، شبی است که دعاها در آن مستجاب است و کسی که آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش سال‌ها عبادت را دارد و این شب، شب مناجات و توبه است.

برای این شب، اعمالی نقل شده است:


اول
این دعا را که از رسول خدا(ص) نقل شده است بخواند و در پاداش آن فرموده هر کس آن را در شب عرفه یا شب‌های جمعه بخواند، خداوند او را بیامرزد:

اَللّهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوی ومَوْضِعَ کُلِّ شَکْوی وعالِمَ کُلِّ خَفِیَّة،

خدایا ای آگاه هر راز و مرجع هر شکایت و دانای هر پنهان

وَمُنْتَهی کُلِّ حاجَة، یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ عَلَی الْعِبادِ، یا کَریمَ الْعَفْوِ،

و منتهای هر حاجت، ای آغازنده نعمت‌ها بر بندگان ای بزرگوار گذشت

یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا جَوادُ، یا مَنْ لا یُواری مِنْهُ لَیْلٌ داج ولا بَحْرٌ عَجّاجٌ

ای نیکو درگذر، ای بخشنده، ای که نه شب تار چیزی را از تو پنهان کند و نه دریای مواج

ولا سَمآءٌ ذاتُ اَبْراج ولا ظُلَمٌ ذاتُ ارْتِیاج، یا مَنِ الظُّلْمَةُ عِنْدَهُ ضِیآءٌ،

و نه آسمان برج دار و نه تاریکی‌های پیچیده درهم، ای کسی که تاریکی در پیش او روشن است

اَسْئَلُکَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْکَریمِ، اَلَّذی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً و خَرَّ

از تو خواهم به حق نور ذات بزرگوارت، همان که بدان وسیله بر کوه تجلی فرمودی و آن را متلاشی کردی

مُوسی صَعِقاً وبِاسْمِکَ الَّذی رَفَعْتَ بِهِ السَّمواتِ بِلا عَمَد وسَطَحْتَ بِهِ

و موسی مدهوش بر زمین افتاد و به همان نامت که آسمان‌ها را بدون ستون برافراشتی

الاَْرْضَ عَلی وَجْهِ ماء جَمَد وبِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ الْمَکْتُوبِ الطّاهِرِ،

و زمین را بر روی آبی منجمد شده پهن کردی و بدان نامت که پیش تو در گنجینه و در پرده و نوشته و پاکیزه است

اَلَّذی اِذا دُعیتَ بِهِ اَجَبْتَ واِذا سُئِلْتَ بِهِ اَعْطَیْتَ

همانکه هرگاه بدان نام بخوانندت اجابت کنی و هرگاه بدان از تو خواهند عطافرمایی

و بِاسْمِکَ السُّبُوحِ الْقُدُّوسِ الْبُرْهانِ، اَلَّذی هُوَ نُورٌ عَلی کُلِّ نُور ونُورٌ مِنْ نُور،

و به حق نام منزه و مقدس و برهان تو که آن نور است بر هر نوری و نور است از نوری

یُضییُ مِنْهُ کُلُّ نُور، اِذا بَلَغَ الاَْرْضَ انْشَقَّتْ وا ِذا بَلَغَ السَّمواتِ فُتِحَتْ،

که روشنی گیرد از آن هر نور چون به زمین رسد شکافته شود و چون به آسمان‌ها رسد گشوده شوند

وَاِذا بَلَغَ الْعَرْشَ اهْتَزَّ و بِاسْمِکَ الَّذی تَرْتَعِدُ مِنْهُ فَرآئِصُ مَلائِکَتِکَ،

و چون به عرش رسد بلرزد و به حق آن نامت که بلرزد از آن اندام فرشتگانت

وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ جَبْرَئیلَ وَ میکائیلَ وَ اِسْرافیلَ و بِحَقِّ مُحَمَّد الْمُصْطَفی

و از تو خواهم به حق جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و به حق محمّد مصطفی

صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و عَلی جَمیعِ الاَْنْبِیآءِ وَ جَمیعِ الْمَلائِکَةِ

که درود خدا بر او و آلش و بر جمیع پیامبران و همه فرشتگان

و بِالاِْسْمِ الَّذی مَشی بِهِ الْخِضْرُ عَلی قُلَلِ الْمآءِ، کَما مَشی بِهِ عَلی جَدَدِ الاَْرْضِ،

و به حق آن نامی که حضرت خضر بوسیله آن بر روی امواج آب دریا راه می‌رفت، چنانچه روی زمین هموار راه می‌رفت

وَ بِاسْمِکَ الَّذی فَلَقْتَ بِهِ الْبَحْرَ لِمُوسی واَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ،

و به حق آن نامت که شکافتی بدان دریا را برای موسی و غرق کردی فرعون و قوم او را

وَاَنْجَیْتَ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرانَ وَ مَنْ مَعَهُ

و نجات دادی بدان موسی بن عمران و همراهانش را

و بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ مُوسَی بْنُ عِمْرانَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاَْیْمَنِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَاَلْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّةً مِنْکَ

و به حق آن نامت که موسی بن عمران بوسیله آن تو را خواند از جانب راست کوه طور و اجابتش کردی و محبّت خود را بر دلش انداختی

و بِاسْمِکَ الَّذی بِهِ اَحْیی عیسَی بْنُ مَرْیَمَ الْمَوْتی و تَکَلَّمَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً

و به حق آن نامت که عیسی بن مریم بوسیله‌اش مردگان را زنده کرد و در گهواره در زمان کودکی سخن گفت

واَبْرَءَ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِاِذْنِکَ و بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ

و کور مادرزاد و مبتلای به مرض برص را به اذن تو شفا داد و بدان نامت که خواند بوسیله آن تو را حاملین عرشت

و جَبْرَئیلُ وَ میکآئیلُ وَ اِسْرافیلُ وحَبیبُکَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حبیبت محمّد درود بر او و آلش

ومَلائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ و اَنْبِیآؤُکَ الْمُرْسَلُونَ و عِبادُکَ الصّالِحُونَ

و فرشتگان مقرّب و پیمبران مرسلت و بندگان شایسته‌ات

مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَ الاَْرَضینَ و بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ ذُوالنُّونِ،

از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها و بدان نامت که یونس تو را بدان نام خواند،

اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَیْهِ، فَنادی فِی الظُّلُماتِ،

در آن هنگام که خشمناک برفت و گمان داشت که بر او سخت نگیری پس ندا کرد در میان تاریکی‌ها

اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَک اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ،

که معبودی جز تو نیست، منزهی تو و براستی من از ستمکاران هستم

فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ نَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ وکَذلِکَ تُنْجِی الْمُؤْمِنینَ

پس تو اجابتش کردی و از اندوه نجاتش دادی و این چنین نجات دهی مؤمنان را

و بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الَّذی دَعاکَ بِهِ داوُدُ وَ خَرَّ لَکَ ساجِداً، فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ

و بدان نام عظیمت که داود بدان نام تو را خواند و برایت به سجده افتاد پس گناهش آمرزیدی

و بِاسْمِکَ الَّذی دَعَتْکَ بِهِ اسِیَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ

و بدان نامت که آسیه همسر فرعون بدان نام تو را خواند و گفت: پروردگارا برای من نزد خود در بهشت خانه‌ای بنا کن

و نَجِّنی مِنْ فِرعَوْنَ وَ عَمَلِهِ و نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ،فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعائَها و بِاسْمِکَ

و نجاتم ده از فرعون و کردارش و نجاتم ده از دست مردم ستمکار پس دعایش را اجابت کردی

الَّذی دَعاکَ بِهِ اَیُّوبُ، اِذْ حَلَّ بِهِ الْبَلاءُ، فَعافَیْتَهُ وَ اتَیْتَهُ اَهْلَهُ ومِثْلَهُمْ

و بدان نامت که ایوب تو را بدان خواند در آن هنگام که بلا بر او نازل شد پس او را تندرست کرده و کسانش را به او دادی و نظایرشان را

مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِکَ وَذِکْری لِلْعابِدینَ

نیز از رحمت خویش و پندی برای پرستش کنندگان

و بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ یَعْقُوبُ، فَرَدَدْتَ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وقُرَّةَ عَیْنِهِ یُوسُفَ وجَمَعْتَ شَمْلَهُ،

و بدان نامت که یعقوب تو را بدان نام خواند، پس بیناییش را و نور دیده‌اش یوسف را به او بازگرداندی و پریشانیش را برطرف کردی

وَ بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ سُلَیْمانُ، فَوَهَبْتَ لَهُ مُلْکاً لا یَنْبَغی لاَِحَد مِنْ بَعْدِهِ

و بدان نامت که سلیمان بدان تو را خواند پس بدو سلطنتی دادی که شایسته نبود برای هیچ کس پس از او،

اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ وبِاسْمِکَ الَّذی سَخَّرْتَ بِهِ الْبُراقَ لِمُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ،

و براستی تو پر بخششی و بدان نامت که براق را برای محمّد درود خدا بر او و خاندانش باد مسخر کردی

اِذْ قالَ تَعالی: سُبْحانَ الَّذی اَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ

آن جا که فرمودی: «منزه است خدایی که راه برد بنده‌اش را شبانه

الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَی الْمَسْجِدِ الاَْقْصی. وَقَوْلُهُ: سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا

از مسجدالحرام تا مسجد اقصی» و گفتار دیگرت: «منزه است خدایی که مسخر کرد برای ما این را

وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ و اِنّا اِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ.

وگرنه ما نیروی تسخیرش را نداشتیم و ما بسوی پروردگارمان باز می‌گردیم»

وَبِاسْمِکَ الَّذی تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئیلُ عَلی مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و بدان نامت که نازل می‌شد بوسیله آن جبرئیل بر محمّد درود خدا بر او و آلش

و بِاسْمِکَ الَّذی دَعاکَ بِهِ آدَمُ، فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ و اَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ

و بدان نامت که خواند بدان نام تو را آدم، پس گناهش آمرزیدی و در بهشتت جایش دادی

و اَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ و بِحَقِّ مُحَمَّد خاتَمِ النَّبِیّینَ و بِحَقِّ اِبْراهیمَ و بِحَقِّ فَصْلِکَ یَوْمَ الْقَضآءِ

و از تو خواهم به حق قرآن عظیم و به حق محمّد خاتم پیمبران و به حق ابراهیم و به حق جدا کردنت حق و باطل را در روز داوری

و بِحَقِّ الْمَوازینِ اِذا نُصِبَتْ و الصُّحُفِ اِذا نُشِرَتْ و بِحَقِّ الْقَلَمِ وَ ما جَری،

و به حق میزان‌ها هنگامی که نصب گردد و نامه‌ها آنگاه که گشوده شود و به حق قلم و آنچه بنویسد

و َاللَّوْحِ وَ ما اَحْصی و بِحَقِّ الاِْسْمِ الَّذی کَتَبْتَهُ عَلی سُرادِقِ الْعَرْشِ

و لوح و آنچه بشمارد و به حق آن نامت که نوشتی آن را بر سراپرده‌های عرش

قَبْلَ خَلْقِکَ الْخَلْقَ وَالدُّنْیا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ بِاَلْفَیْ عام

پیش از آن که خلق را بیافرینی و دنیا و خورشید و ماه را خلق فرمایی

واَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ واَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ

و گواهی دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست که شریکی ندارد و این که محمّد بنده و رسول او است

و اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ فی خَزآئِنِکَ، اَلَّذِی اسْتَاْثَرْتَ بِهِ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ،

و از تو خواهم بدان نام محفوظ در خزینه‌هایت که مخصوص خود ساختی آن را در علم غیب در نزد خویشتن

لَمْ یَظْهَرْ عَلَیْهِ اَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ، لا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ ولا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ ولا عَبْدٌ مُصْطَفیً

و آگاه نشد بر آن هیچ کس از خلق تو نه فرشته مقربی و نه پیامبر مرسلی و نه بنده برگزیده‌ای

واَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی شَقَقْتَ بِهِ الْبِحارَ و قامَتْ بِهِ الْجِبالُ،

و از تو خواهم بدان نامت که شکافتی بدان دریاها را و برپا شد بدان کوه‌ها

وَ اخْتَلَفَ بِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ و بِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثانی و الْقُرْآنِ الْعَظیمِ،

و در رفت و آمد شد بدان شب و روز و به حق سوره مبارکه حمد و قرآن عظیم

وَ بِحَقِّ الْکِرامِ الْکاتِبینَ و بِحَقِّ طه وَ یس و کهیعص و حمعسق

و به حق نویسندگان ارجمندت و به حق طه و یس و کهیعص و حمعسق

و بِحَقِّ تَوْراةِ مُوسی و اِنْجیلِ عیسی و زَبُورِ داوُدَ و فُرْقانِ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و به حق تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و قرآن محمّد که درود تو بر او و آلش

و عَلی جَمیعِ الرُّسُلِ و بِاهِیّاً شَراهِیّاً،

و بر جمیع رسولان باد و به حق آهی و شراهی (که دو نام اعظم یا نام دو تن از بزرگان دین است)

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ تِلْکَ الْمُناجاتِ، اَلَّتی بَیْنَکَ و َبَیْنَ مُوسَی بْنِ عِمْرانَ فَوْقَ جَبَلِ طُورِ سَیْنآءَ

خدایا از تو خواهم به حق آن مناجاتی که میان تو و موسی بن عمران در بالای کوه طور سینا گذشت

و اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی عَلَّمْتَهُ مَلَکَ الْمَوْتِ لِقَبْضِ الاَْرْواحِ،

و از تو خواهم به آن نامت که آن را برای گرفتن جان‌ها به ملک الموت یاد دادی

وَ اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی کُتِبَ عَلی وَ رَقِ الزَّیْتُونِ، فَخَضَعَتِ النّیرانُ لِتِلْکَ الْوَرَقَةِ،

و از تو خواهم بدان نامت که نوشته شد به برگ زیتون و آتش‌ها در مقابل آن نام فروتن گشت

فَقُلْتَ: یا نارُ کُونی بَرْداً وَسَلاماً. وَ اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی کَتَبْتَهُ عَلی سُرادِقِ الْمَجْدِ وَ الْکَرامَةِ،

و فرمودی «ای آتش سرد و سلامت باش» و از تو خواهم بدان نامت که نوشتی آن را بر سرا پرده‌های مجد و کرامت

یا مَنْ لا یُحْفیهِ سآئِلٌ ولا یَنْقُصُهُ نآئِلٌ،

ای که درمانده‌اش نکند سائلی و نکاهدش دادن جایزه‌ای،

یا مَنْ بِهِ یُسْتَغاثُ وَ اِلَیْهِ یُلْجَأُ، اَسْئَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ

ای که به او استغاثه شود و به او پناه برند از تو خواهم به حق آنچه موجب عزت عرشت گشته

و مُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ و بِاسْمِکَ الاَْعْظَمِ و جَدِّکَ الاَْعْلی و کَلِماتِکَ التّآمّاتِ الْعُلی،

و به آخرین حد نهایی رحمت از کتاب تو و به اسم اعظمت و مقام والاترت و کلمات کامله و والایت

اَللّهُمَّ رَبَّ الرِّیاحِ وَما ذَرَتْ و السَّمآءِ وَ ما اَظَلَّتْ،

خدایا، ای پروردگار بادها و آنچه پراکنده کنند و پروردگار آسمان و آنچه را سایه کنند

وَ الاَْرْضِ وَ ما اَقَلَّتْ و الشَّیاطینِ وَ ما اَضَلَّتْ و الْبِحارِ وَ ما جَرَتْ،

و پروردگار زمین و آنچه برخود دارد و پروردگار شیاطین و آنچه را گمراه کنند و دریاها و آنچه را همراه برند

وَ بِحَقِّ کُلِّ حَقٍّ هُوَ عَلَیْکَ حَقٌّ و بِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ،

و به حق هر حقی که بر تو است و به حق فرشتگان مقربت

وَ الرَّوْحانِیّینَ وَ الْکَرُوبِیّینَ و الْمُسَبِّحینَ لَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ لا یَفْتُرُونَ،

و روحانیان و کروبیان و آنان که تسبیحت کنند به شب و روز بی آن که سستی کنند

وَ بِحَقِّ اِبْراهیمَ خَلیلِکَ و بِحَقِّ کُلِّ وَلِیٍّ یُنادیکَ بَیْنَ الصَّفا وَ الْمَرْوَةِ،

و به حق ابراهیم خلیل تو و به حق هر ولی و دوستی که تو را در میان صفا و مروه صدا زند

وَ تَسْتَجیبُ لَهُ دُعآئَهُ، یا مُجیبُ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ الاَْسْماءِ

و دعایش را به اجابت رسانی، ای اجابت کننده، از تو خواهم به حق این نام‌ها

و بِهذِهِ الدَّعَواتِ، اَنْ تَغْفِرَ لَنا ما قَدَّمْنا وَ ما اَخَّرْنا و ما اَسْرَرْنا وَ ما اَعْلَنّا

و به این دعاها که بیامرزی آنچه از گناهان که از پیش داشته و از این پس داریم و آنچه پنهان کرده و آنچه را آشکار کردیم

و ما اَبْدَیْنا وَ ما اَخْفَیْنا و ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ،

و آنچه را ظاهر کرده و آنچه را مخفی کردیم و آنچه را تو بدان آگاه‌تری از ما که براستی تو بر هر چیز توانایی، به رحمتت ای مهربانترین مهربانان

یا حافِظَ کُلِّ غَریب، یا مُونِسَ کُلِّ وَحید،

ای نگهدار هر غریب، ای همدم هر تنها

یا قُوَّةَ کُلِّ ضَعیف، یا ناصِرَ کُلِّ مَظْلُوم، یا رازِقَ کُلِّ مَحْرُوم،

ای نیروی هر ناتوان، ای یاور هر ستمدیده، ای روزی ده هر محروم، ای مونس هر وحشت زده

یا مُونِسَ کُلِّ مُسْتَوْحِش، یا صاحِبَ کُلِّ مُسافِر، یا عِمادَ کُلِّ حاضِر،

ای همراه هر مسافر، ای تکیه گاه هر حاضر در وطن،

یا غافِرَ کُلِّ ذَنْب وَ خَطیئَة، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، یا صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ،

ای آمرزنده هر گناه و خطا، ای فریادرس فریادخواهان، ای دادرس دادخواهان

یا کاشِفَ کَرْبِ الْمَکْرُوبینَ، یا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُومینَ،

ای برطرف کننده محنت محنت‌زدگان، ای غمزدای غمزدگان

یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالاَْرَضینَ، یا مُنْتَهی غایَةِ الطّالِبینَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ،

ای پدید آرنده آسمان‌ها و زمین‌ها ای منتهای مقصود جویندگان ای اجابت کننده دعای درماندگان

یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یا رَبَّ الْعالَمینَ، یا دَیّانَ یَوْمِ الدّینِ،

ای مهربانترین مهربانان، ای پروردگار جهانیان، ای جزا دهنده روز جزا

یا اَجْوَدَ الاَْجْوَدینَ، یا اَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ،

ای بخشنده‌ترین بخشندگان، ای با کرمترین کریمان، ای شنواترین شنوایان

یا اَبْصَرَ النّاظِرینَ، یا اَقْدَرَ الْقادِرینَ، اِغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ و اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُورِثُ النَّدَمَ

ای بیناترین بینایان، ای قادرترین قدرتمندان، بیامرز از من آن گناهانی را که نعمت‌ها را تغییر دهد

واغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُورِثُ السَّقَمَ

و بیامرز از من گناهانی را که پشیمانی به بار آورد و بیامرز از من گناهانی را که موجب بیماری‌ها گردد

واغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ واغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَرُدُّ الدُّعآءَ،

و بیامرز از من گناهانی را که پرده‌ها بدرد و بیامرز از من گناهانی را که دعا را باز گرداند

وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ قَطْرَ السَّمآءِ و اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُعَجِّلُ الْفَنآءَ

و بیامرز از من گناهانی را که باران را از آسمان جلوگیری کند و بیامرز از من گناهانی را که شتاب در نابودی کند

و اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَجْلِبُ الشَّقآءَ واغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُظْلِمُ الْهَوآءَ

و بیامرز از من گناهانی راکه بدبختی آرد و بیامرز از من گناهانی که هوا را تاریک کند

و اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَکْشِفُ الْغِطآءَ و اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ

و بیامرز از من گناهانی را که پرده را بالا زند و بیامرز از من گناهانی را که جز تو کسی آنها را نیامرزد

یا اَللهُ و احْمِلْ عَنّی کُلَّ تَبِعَة لاَِحَد مِنْ خَلْقِکَ

ای خدا و بردار از دوش من هر حقی که از یکی از خلق تو بر گردن من است

و اجْعَلْ لی مِنْ اَمْری فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ یُسْراً و اَنْزِلْ یَقینَکَ فی صَدْری

و قرار ده برای من در کارم گشایش و آسانی و وسیله بیرون آمدنی

و فرود آر یقینت را در سینه‌ام

و رَجآءَکَ فی قَلْبی، حَتّی لا اَرْجُوَ غَیْرَکَ، اَللّهُمَّ احْفَظْنی

و امیدت را در دلم تا امیدی به کسی جز تو نداشته باشم خدایا مرا حفظ کن

وَ عافِنی فی مَقامی و اصْحَبْنی فی لَیْلی وَ نَهاری

و عافیتم ده در جایگاهم و همراه من باش در شب و روزم

و مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَخَلْفی وعَنْ یَمینی وَعَنْ شِمالی و مِنْ فَوْقی وَ مِنْ تَحْتی و یَسِّرْ لِیَ السَّبیلَ

و از پیش رو و پشت سرم و از راست و چپم و از بالای سر و زیر پایم و راه را بر من هموار کن

و اَحْسِنْ لِیَ التَّیْسیرَ و لا تَخْذُلْنی فِی الْعَسیرِ واهْدِنی یا خَیْرَ دَلیل

و آسانی خوشی برایم پیش آور و در دشواری‌ها خوارم مکن و راهنماییم کن ای بهترین راهنما

و لا تَکِلْنی اِلی نَفْسی فِی الاُْمُورِ ولَقِّنی کُلَّ سُرُور

و در کارها مرا به خودم وامگذار و هر سرور و خوشحالی را به دلم انداز

و اقْلِبْنی اِلی اَهْلی بِالْفَلاحِ وَ النَّجاحِ، مَحْبُوراً فِی الْعاجِلِ وَ الاْجِلِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ

و بازگردان مرا بسوی خانواده‌ام به رستگاری و کامیابی و آراسته به شادکامی در دنیا و آخرت که براستی تو بر هر چیز توانایی

و ارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ و اَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ طَیِّباتِ رِزْقِکَ،

و از فضل خویش روزیم کن و فراخ گردان بر من از روزی‌های پاکیزه‌ات

وَاسْتَعْمِلْنی فی طاعَتِکَ واَجِرْنی مِنْ عَذابِکَ وَنارِکَ

و وادارم کن به انجام طاعتت و پناهم ده از عذاب و آتش دوزخت

و اقْلِبْنی اِذا تَوَفَّیْتَنی اِلی جَنَّتِکَ بِرَحْمَتِکَ،

و بگردانم به رحمت خود هنگامی که مرا از این جهان بیرون بری بسوی بهشتت

اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِکَ وَمِنْ تَحْویلِ عافِیَتِکَ و مِنْ حُلُولِ نَقِمَتِکَ و مِنْ نُزُولِ عَذابِکَ

خدایا به تو پناه برم از زوال نعمتت و از تغییر یافتن عافیتت و از آمدن عقوبتت و از نازل شدن عذابت

و اَعُوذُ بِکَ مِنْ جَهْدِ الْبَلاءِ و دَرَکِ الشَّقآءِ و مِنْ سُوءِ الْقَضآءِ و شَماتَةِ الاَْعْدآءِ،

و به تو پناه برم از سختی بلا و گرفتاری و رسیدن بدبختی و از تقدیر بد و شماتت دشمنان

وَ مِنْ شَرِّ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ و مِنْ شَرِّ ما فِی الْکِتابِ الْمُنْزَلِ،

و از شرّ آنچه از آسمان فرود آید و از شرّ آنچه در کتاب منزل خود (قرآن) بیان فرموده‌ای

اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنی مِنَ الاَْشْرارِ ولا مِنْ اَصْحابِ النّارِ و لا تَحْرِمْنی صُحْبَةَ الاَْخْیارِ

خدایا مرا از اشرار و از اهل دوزخ قرارم مده و از مصاحبت نیکان محرومم مفرما

و اَحْیِنی حَیاةً طَیِّبَةً و تَوَفَّنی وَفاةً طَیِّبَةً تُلْحِقُنی بِالاَْبْرارِ،

و به زندگی پاکیزه زنده‌ام بدار و به مرگ پاکیزه‌ای بمیرانم که به نیکان ملحقم داری

وَ ارْزُقْنی مُرافَقَةَ الاَْنْبِیآءِ فی مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلیک مُقْتَدِر،

و رفاقت پیمبران را روزیم گردانی در جایگاه پسندیده نزد پادشاهی نیرومند

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلی حُسْنِ بَلائِکَ وَ صُنْعِکَ و لَکَ الْحَمْدُ عَلَی الاِْسْلامِ و اتِّباع السُّنَةِ،

خدایا از آن توست ستایش بر خوش آزمایشی و خوش رفتاریت و تو راست ستایش بر نعمت دین اسلام و پیروی طریقه (پیمبران)

یا رَبِّ کَما هَدَیْتَهُمْ لِدینِکَ و عَلَّمْتَهُمْ کِتابَکَ، فَاهْدِنا وَعَلِّمْنا،

پروردگارا چنانچه آن پیمبران را به دین خود راهنمایی کردی و کتاب خود را به آنان یاد دادی ما را نیز هدایت کرده و یادمان ده

وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلی حُسْنِ بَلائِکَ وَ صُنْعِکَ عِنْدی خآصَّةً، کَما خَلَقْتَنی

و تو راست ستایش بر خصوص آزمایش و رفتار نیکت درباره شخص من که مرا آفریدی

فَاَحْسَنْتَ خَلْقی و عَلَّمْتَنی فَاَحْسَنْتَ تَعْلیمی و هَدَیْتَنی فَاَحْسَنْتَ هِدایَتی،

و خلقتم را نیکو کردی و یادم دادی و نیکو یاد دادی و هدایتم کردی و نیکو هدایت کردی

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی اِنْعامِکَ عَلَیَّ قَدیماً وَ حَدیثاً،

پس تو راست ستایش بر نعمت بخشیت نسبت به من از زمان قدیم و جدید

فَکَمْ مِنْ کَرْب یا سَیِّدی قَدْ فَرَّجْتَهُ و کَمْ مِنْ غَمٍّ یا سَیِّدی قَدْ نَفَّسْتَهُ و کَمْ مِنْ هَمٍّ یا سَیِّدی قَدْ کَشَفْتَهُ

پس چه بسیار محنتی که ای آقای من تو آن را گشودی و چه بسیار اندوهی که ای آقای من تو آن را زدودی و چه بسیار غم و غصه‌ای که ای آقای من تو آن را برطرف کردی

و کَمْ مِنْ بَلاء یا سَیِّدی قَدْ صَرَفْتَهُ و کَمْ مِنْ عَیْب یا سَیِّدی قَدْ سَتَرْتَهُ،

و چه بسیار بلا و گرفتاری ای آقای من که تو آن را باز گرداندی و چه بسیار عیبی ای آقای من که تو آن را پوشاندی

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی کُلِّ حال فی کُلِّ مَثْویً وَزَمان،

پس تو راست ستایش بر هر حال و در هر جا و هر زمان

وَ مُنْقَلَب وَ مُقام و عَلی هذِهِ الْحالِ وَکُلِّ حال، اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَفْضَلِ عِبادِکَ

و هر منزل و هر مقام و بر این حال و هر حال خدایا قرار ده مرا از بهترین بندگانت

نَصیباً فی هذَا الْیَوْمِ (فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ) مِنْ خَیْر تَقْسِمُهُ، اَوْ ضُرٍّ تَکْشِفُهُ،

در بهره‌مندی این روز از هر خیری که قسمت کنی یا گرفتاری که برطرف کنی

اَوْ سُوء تَصْرِفُهُ، اَوْ بَلاء تَدْفَعُهُ، اَوْ خَیْر تَسُوقُهُ، اَوْ رَحْمَة تَنْشُرُها،

یا بدی که بازش گردانی یا بلایی که دفعش کنی یا خیری که بفرستی یا رحمتی که بگسترانی

اَوْ عافِیَة تُلْبِسُها، فَاِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ وبِیَدِکَ خَزآئِنُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ

یا جامه تندرستی که بپوشانی که براستی تو بر هر چیز توانایی و خزینه‌های آسمان‌ها و زمین بدست توست

واَنْتَ الْواحِدُ الْکَریمُ الْمُعْطِی الَّذی لا یُرَدُّ سآئِلُهُ،

و تویی خدای یگانه بزرگوار عطابخشی که خواهنده‌اش دست خالی بازنگردد

وَلا یُخَیَّبُ آمِلُهُ ولا یَنْقُصُ نآئِلُهُ ولا یَنْفَدُ ما عِنْدَهُ، بَلْ یَزْدادُ کَثْرَةً وَطیباً وعَطآءً وَجُوداً

و آرزومندش ناامید نشود و عطاهایش نقصان نپذیرد و خزینه اش پایان ندارد بلکه همواره به زیادی و پاکیزگی و عطا و جودش بیفزاید

و ارْزُقْنی مِنْ خَزآئِنِکَ الَّتی لا تَفْنی ومِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ،

و روزیم کن از خزینه‌هایت که فنا نپذیرد و از رحمت وسیعت

اِنَّ عَطآئَکَ لَمْ یَکُنْ مَحْظُوراً واَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْء

که براستی عطای تو از کسی منع نشده و تو بر هر چیز

قَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

توانایی به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.


دوم
- مستحب است این تسبیحات را بخواند که رسول خدا(ص) فرمودند:

هرکس در شب عرفه این تسبیحات ده گانه را هزار مرتبه بخواند، هر حاجتی از خداوند بخواهد، جز خواسته‌ای که گناه باشد، برآورده می‌شود:

سُبْحانَ مَنْ فِی السَّماءِ عَرْشُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی الاَْرْضِ سَطْوَتُهُ،

منزّه است خدایی که در آسمان است عرش او، منزه است خدایی که در زمین است فرمان و حکمش

سُبْحانَ الَّذِی فِی الْبَحْرِ سَبیلُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی النّارِ سُلْطانُهُ،

منزّه است خدایی که در دریا راه دارد منزّه است، خدایی که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است

سُبْحانَ الَّذِی فِی الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ، سُبْحانَ الَّذِی فِی الْقُبُورِ قَضاؤُهُ،

منزّه است خدایی که در بهشت رحمت اوست، منزّه است خدایی که در گورها قضا و فرمانش جاری است

سُبْحانَ الَّذِی فِی الْهَواءِ اَمْرُهُ، سُبْحانَ الَّذِی رَفَعَ السَّماءَ،

منزّه است خدایی که در هوا امر اوست، منزّه است خدایی که آسمان را بالا برد

سُبْحانَ الَّذِی وَضَعَ الاَْرْضَ،سُبْحانَ مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ إلاّ إِلَیْهِ.

منزّه است خدایی که زمین را گسترد، منزه است خدایی که ملجأ و پناهی از او نیست جز به سوی خودش.

سوم
زیارت امام حسین(ع). در روایتی امام باقر(ع) فرمود: هر کس در شب عرفه امام حسین(ع) را زیارت کند و تا روز عید در آن جا بماند، خداوند او را از گرفتاری و مشکلات آن سال محفوظ بدارد.


چهارم
دعایی را که در اعمال شب جمعه و روز عرفه نیز وارد شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَیَّأَ وَ اَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفادَة اِلی مَخْلُوق رَجآءَ رِفْدِهِ، وَطَلَبَ نآئِلِهِ وَ جآئِزَتِهِ،

خدایا هرکس مجهز و آماده و مهیا و مستعد برای ورود بر مخلوقی شده امید دهش و به جستجوی جایزه و بخشش او

فَاِلَیْکَ یا رَبِّ تَعْبِئَتی وَ اسْتِعْدادی، رَجآءَ عَفْوِکَ،

پس ای پروردگار من آمادگی و استعداد من بسوی توست و آرزوی عفو تو

وَ طَلَبَ نآئِلِکَ وَ جآئِزَتِکَ، فَلا تُخَیِّبْ دُعآئی، یا مَنْ لا یَخیبُ عَلَیْهِ سائِلٌ

و خواهش بخشش و جایزه‌ات را دارم پس در این خواهشی که دارم نومیدم مکن ای کسی که هیچ خواهنده‌ای ناامید از درگاهش نرود

ولا یَنْقُصُهُ نآئِلٌ، فَاِنّی لَمْ آتِکَ ثِقَةً بِعَمَل صالِح عَمِلْتُهُ

و هیچ گیرنده عطایی از (کرمش) نکاهد و من به اعتماد عمل صالحی که کرده باشم بدرگاهت نیامده

و لا لِوِفادَةِ مَخْلُوق رَجَوْتُهُ، اَتَیْتُکَ مُقِرّاً عَلی نَفْسی بِالاِْسآئَةِ وَالظُّلْمِ،

و نه به مخلوقی وارد شده‌ام که از او امیدی داشته باشم بلکه بدرگاه تو آمده‌ام در حالی که اقرار دارم که بخود بدی و ستم کرده

مُعْتَرِفاً بِاَنْ لا حُجَّةَ لی وَ لا عُذْرَ، اَتَیْتُکَ اَرْجُو عَظیمَ عَفْوِکَ الَّذی

و معترفم که هیچ دلیل و عذری هم بر این بدی و ستم نداشته‌ام، آمده‌ام به امید آن عفو عظیم تو

عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخاطِئینَ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلی عَظیمِ الْجُرْمِ

که بدان از خطاکاران درگذری و توقف طولانی آن‌ها بر جرم بزرگ بازت نداشت

اَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَةِ، فَیا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ و عَفْوُهُ عَظیمٌ،

از این که باز بدان‌ها مهر ورزی، ای کسی که رحمتش وسیع و گذشتش بزرگ است

یا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ، لا یَرُدُّ غَضَبَکَ اِلاَّ حِلْمُکَ و لا یُنْجی مِنْ سَخَطِکَ اِلاَّ التَّضَرُّعُ اِلَیْکَ،

ای خدای بزرگ، ای خدای بزرگ، ای خدای بزرگ، خشم تو را جز بردباریت جلوگیری نکند و از غضب تو جز زاری به درگاهت چیزی نجات نبخشد

فَهَبْ لی یا اِلهی فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتی تُحْیی بِها مَیْتَ الْبِلادِ

پس ای معبود من بدان قدرتی که سرزمین‌های مرده را بدان وسیله زنده می‌گردانی

و لا تُهْلِکْنی غَمّاً حَتّی تَسْتَجیبَ لی و تُعَرِّفَنِی الاِْجابَةَ فی دُعآئی

گشایشی بر من بخش و مرا به حال اندوه هلاکم مکن تا دعایم را مستجاب کنی

و اَذِقْنی طَعْمَ الْعافِیَةِ اِلی مُنَتَهی اَجَلی و لا تُشْمِتْ بی عَدُوّی

و اجابت دعایم را به من بنمایانی و طعم تندرستی را تا پایان عمر به من بچشان و گرفتار شماتت دشمنم مکن

ولا تُسَلِّطْهُ عَلَیَّ و لا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقی،

و او را بر من مسلط مگردان و بر گردنم سوارش منما

اِلهی اِنْ وَضَعْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَرْفَعُنی و اِنْ رَفَعْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَضَعُنی

خدای من اگر تو مرا پست کنی پس کیست که (بتواند) بلندم کند و اگر تو بلندم کنی پس کیست که (بتواند) پستم کند

و اِنْ اَهْلَکْتَنی فَمَنْ ذَا الَّذی یَعْرِضُ لَکَ فی عَبْدِکَ، اَوْ یَسْئَلُکَ عَنْ اَمْرِهِ

و اگر هلاکم کنی پس کیست که درباره این بنده‌ات متعرض تو شود یا از وضع او از تو پرسش کند

و قَدْ عَلِمْتُ اَنَّهُ لَیْسَ فی حُکْمِکَ ظُلْمٌ و لا فی نَقِمَتِکَ عَجَلَةٌ و اِنَّما یَعْجَلُ مَنْ یَخافُ الْفَوْتَ،

ولی بطور مسلّم این را دانسته‌ام که در حکم تو ستمی نیست و نه در انتقام تو شتابی است زیرا کسی شتاب (در انتقام) کند که بترسد (فرصت) از دست برود

وَ اِنَّما یَحْتاجُ اِلَی الظُّلْمِ الضَّعیفُ و قَدْ تَعالَیْتَ یا اِلهی عَنْ ذلِکَ عُلُوّاً کَبیراً،

و شخص ناتوان نیازمند به ستم است و درصورتی که ای معبود من تو از این گونه مطالب بسیار برتر و بزرگتری

اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ فَاَعِذْنی و اَسْتَجیرُ بِکَ فَاَجِرْنی واَسْتَرْزِقُکَ فَارْزُقْنی

خدایا به تو پناه آرم پس یاریم ده و از تو امان خواهم پس امانم ده و از تو روزی طلبم پس روزیم ده

و اَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ فَاکْفِنی و اَسْتَنْصِرُکَ عَلی عَدُوّی فَانْصُرْنی،

و بر تو توکل کنم پس کفایتم فرما و برای پیروزی بر دشمنم از تو یاری خواهم پس یاریم ده

وَاَسْتَعینُ بِکَ فَاَعِنّی و اَسْتَغْفِرُکَ یا اِلهی فَاغْفِرْ لی، آمینَ آمینَ آمینَ.

و از تو کمک خواهم پس کمکم ده و از تو آمرزش طلبم ای معبود من پس بیامرزم آمین، آمین، آمین.

شهادت امام محمدباقر (ع) تسلیت باد


1fd3bc7b-9ac5-435e-9ac9-5787329b8273.jpg







هفتم ماه است و باید چشم ها گریه کنند                 پا به پای روضه های هل اتی گریه کنند

 

هفتم ذی الحجه، سالروزشهادت پنجمین نجم آسمان ولایت، شکافنده علوم و امام مومنان،

 ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام، بر تمام شیعیان آن حضرت تسلیت باد.

 

1_imambagher_jpg__2_.jpg




تسلیت صاحب شیعه که غمی دیگر شد                  برگ مژگان ملائک ز سرکش تر شد

بس که بر شاخه گل ریخت عدو زهر جفا                   پنجمین گل ز گلستان علی پرپر شد

 

28095614668833242725.gif


باز هم مدینه به سوگ «محمّد» می‏نشیند؛ «محمّد» ی از تبار «محمد» صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله .

بپوش جامه عزایت را مدینه، که غربت نشین داغی غریبانه خواهی شد!


همین که زهر اثر کرد مرد با خود گفت:

هشام هرچه که بود از یزید بهتر بود

 




امام باقر علیه السلام:هر کس، خداوند را به وسیله ما (اهل بیت) بخواند، رستگار خواهد شد؛ و کسى که غیر از ما را وسیله قرار دهد هلاک می شود .(أمالى شیخ طوسى، 1/175) 

اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد                          ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد

 

امام باقر علیه السلام: کسى که در زمان غیبت «قائم» ما بر ولایت ما (اهل بیت) پا برجا بماند، خداوند متعال پاداش هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین را به او عطا مى فرماید

مولاجان، ای معلم عطوفت، مهر، جهاد و شهادت و ای شکافنده ‏ی هسته‏ علوم!

چقدر سخت است، یادآوری رنج‏هایت؛ از مدینه تا کربلا و از کربلا تا مدینه ...

 


Imam-Bagher.jpg


اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد

ولی وجود من از داغ کربلا خشکید

چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم

در اوج کودکیم قامتم ز غصه خمید

83865711454213736855.gif

کوچک بودی که عطش و آتش کربلای بزرگ جدت را دیدی و با آن نگاه کودکانه گریستی؛

سر حسین علیه ‏السلام را بر فراز نیزه‏ها به تماشا نشستی، تا به وقتش مراسم مرثیه خوانی صحرای عرفات را برای افشاگری بنی امیه وصیت کنی.

 

حال که گریه کن مردی ندارد این غریب                      لااقل زن‌ها برایش در منا گریه کنند

 

امام باقر علیه السلام:

ولایت ما (اهل بیت) تنها به وسیله عمل (صالح) و نیز ورع (و پرهیز از گناه) میسّر می گردد.

(وسائل الشّیعة، 11/196)

امام باقر علیه السلام: ولایت ما (اهل بیت) تنها به وسیله عمل (صالح) و نیز ورع (و پرهیز از گناه) میسّر می گرددچقدر غروب‏های بقیع دلگیر است! باقر علم جهان را تو ملقب باشی                تو به یادآور هر ناله‌ی زینب باشی

 

مولای من، ای باقر علوم آسمانی، ای حجت خداوند و ای مظلوم‏ ترین فریاد تاریخ!

کاش، شمعی بر مزار غربت و تنهایی‏ تان می‏شدم؛ شامگاهانی که خورشید، از سر مزارتان می‏گذرد و با شفق دیدگانش، به غبارروبی می‏پردازد.

 



در سینه ی تو دفن شده روضه های باز

آقا تو امتداد روضه ی ناخوانده ای ...

 


4ac5bb33-fcb4-4699-84f1-289b12f5b55e.jpg




امام باقر علیه السلام:

کسى که در زمان غیبت «قائم» ما بر ولایت ما (اهل بیت) پا برجا بماند، خداوند متعال پاداش هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین را به او عطا مى فرماید.

(إثبات الهداة، 3/467)


 

پیکری بالا دست خورشید، بر شانه ‏های ملائک تشییع می‏شود؛

پیکری که از خاک تا افلاک قد می‏کشد،

و ریشه ‏های ستبر استقامتش، تا همیشه، این خاکِ افسرده را در خویش خواهد فشرد.

 



 

 

گوهر یکدانه 
11810935460749335747.gif

آسمان اشک غم از دیده ما بیرون کرد 
دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون کرد

هر دلى رسته ز غم بود، به غم کرد دچار
هر سرى لاف زد از عقل و خرد مجنون کرد

هر که در دایره عشق و وفا گام نهاد
چرخش از دایره عشق و وفا بیرون کرد

پنچمین حجت حق حضرت باقر که خدا
بهر او خلقت این دایره ی گردون کرد

گشت مسموم جفا از اثر زهر ولید
شیعیان را به جهان غمزده و محزون کرد

چه دهم شرح غمش را که ندانم به خدا
با دل خسته او زهر هلاهل چون کرد

گویم آن قدر که تا بر سر زین جاى گرفت
آسمان زین فلک از داغ عمش وارون کرد

قدر این گوهر یکدانه ندانست فلک
که غریبانه به زیر لحدش مدفون کرد

مى رود اشگ غم از چشم ملائک «خسرو»
شعر جانسوز تو چون چشم ملک جیحون کرد





شهادت پنجمین گل باغ نبوی، تسلیت:



شهادت پنجمین گل باغ نبوی، تسلیت:


تو را خواهم گریست تا ابد                                                                                                          



6f5bdcfe-bc3c-4117-b7c5-612905bf99ae.jpg
امام باقر

ای آسمان،

ای همسفر با اشک‏ هایم!

سر می‏گذارم روی زانو

سرشار از مرثیه‏ هایم!

با من بگو از غربت شهر مدینه

از عطر تربت ‏های آذین گشته با اشک

از داغ‏های گرم روییده به هامون

از کهکشان‏هایی که امشب داغدارند

از سینه‏هایی که در آن پیچیده ناله.

امشب هوای بقیع دارم؛ هوای غریبانه غربت؛ تا تصویر اندوهم را، در اشک ریزانِ ستاره ‏ها نظاره کنم.

امشب دلم سرشار اندوه است؛ گویی شام غریبان است و من، غریبانه در نگاهِ خیمه ‏ها، آب می ‏شوم.

مولاجان، ای معلم عطوفت، مهر، جهاد و شهادت و ای شکافنده ‏ی هسته‏ ی علوم!

چقدر سخت است، یادآوری رنج‏هایت؛ از مدینه تا کربلا، از کربلا تا مدینه!

آه! از مردمانی که طاقتِ شکوهمندی ‏ات را نداشتند و به آفتاب جمالت، رشک می بردند.

اگر نبود وجودِ نازنین تو، ابرهای تیره‏ی انحراف، آسمان اسلام را می‏پوشاندند و گلستان شریعت نبوی صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله ‏و سلم ، به کویری سترون مبدل می‏شد.

مولاجان! اگر نبود جویبار غایتت، جهل و خرافات، بر گستره ‏ی سبز زمین ریشه می‏دوانید.

تو بودی، که چلچراغ تمدن اسلامی را، بر شاهراه حقیقت آویختی و از سر ریز انوار الهیِ علومت، دل‏های مصفّا، به آفتاب رسیدند.

تو بودی، مولاجان! که آیینه‏ی تمام نمای شریعت شدی؛ تا پویندگان معرفت، نظاره‏گر قامت حقیقت باشند؛ حقیقتی که سرچشمه از کوثر علوی گرفته و تا بی‏نهایت، تا آن‏ سوی ابدیت، جاری است.

آغوش بگشا، ای تربت پنهان زهرا علیهاالسلام که فرزند مظلومی دیگر، به «غربت آباد بقیع» می‏پیوندد. آغوش بگشا که اینک آخرین یادگار لحظه‏های ارغوانی عاشورا را به دامان خواهی گرفت

مولای من، ای باقر علوم آسمانی، ای حجت خداوند و ای مظلوم‏ ترین فریاد تاریخ! کاش، شمعی بر مزار غربت و تنهایی‏ تان می‏شدم؛ شامگاهانی که خورشید، از سر مزارتان می‏گذرد و با شفق دیدگانش، به غبارروبی می‏پردازد.

چقدر غروب‏های بقیع دلگیر است! با آن غربت و تنهایی که از بیت الاحزان زهرایی ‏ات می‏ تراود.

مولاجان!

امشب دل شکسته‏ی ما را،به عنایتی بنواز ...

 

 

باز هم سوگ «محمّد»

پوش جامه عزایت را مدینه!

بپوش! که باید سوگ نشین لحظه‏هایی تلخ باشی، لحظه‏هایی اندهبار.

باید به سوگ بنشینی تکرار تاریخ را؛ تکرار سوگواری پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ، در آن روز فراموش ناشدنی را!

باز هم مدینه به سوگ «محمّد» می‏نشیند؛ «محمّد» ی از تبار «محمد» صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله .

بپوش جامه عزایت را مدینه، که غربت نشین داغی غریبانه خواهی شد!

آغوش بگشا، ای حریم گهربار نبوت که اینک «باقر علوم نبوی » میهمان توست.

آغوش بگشا، ای «بقیع» که سروِ عالم آرای دانش، هم‏جوارت خواهد شد.

آغوش بگشا، ای تربت پنهان زهرا علیهاالسلام که فرزند مظلومی دیگر، به «غربت آباد بقیع» می‏پیوندد. آغوش بگشا که اینک آخرین یادگار لحظه‏های ارغوانی عاشورا را به دامان خواهی گرفت.

آه! ای بقیع! ای غربت همیشه نشسته بر دل زخمی تاریخ!

مولای من، ای باقر علوم آسمانی، ای حجت خداوند و ای مظلوم‏ ترین فریاد تاریخ! کاش، شمعی بر مزار غربت و تنهایی‏ تان می‏شدم؛ شامگاهانی که خورشید، از سر مزارتان می‏گذرد و با شفق دیدگانش، به غبارروبی می‏پردازد

تصویر غروبت را با کدامین حنجره فریاد بزنم آن‏گاه که خورشید، برای بوسیدن تربتت سر به سریر خاک می‏گذارد؟!

با کدامین حنجره، آرامش نشسته در اندوهم را فریاد بزنم تا بغض فرو مرده در گلو، جانی دوباره بگیرد؟!

امان از این گریستنِ خاموش! امان از این سکوتِ بارانی!

آه، ای بقیں ای آیینه عرش الهی! ب

گذار قبیله نامرد، تجاهل کنند فروغ لایزالیِ آستانِ حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام را؛ که آسمانیان التجا به بلندای آستانش می‏آورند و زمینیان، توسّل به نام شریف و آسمانی‏اش!

مولا جان؛ یا محمد بن علی!

سوگند به غربت لحظه لحظه بقیع که روزگار چنین نخواهد ماند؛ شمشیر شب شکن فجر، پرده‏های سیاه جهالت را کنار خواهد زد و آسمان غبار غربت را از آیینه نگاه بقیع خواهد زدود.

مولا جان! سوگند به نام زیبا و شکوهمندت که تو را تا ابد، خواهم گریست! و تمام آرزوهای غربت کشیده‏ام را به دست‏های توانمندت خواهم سپرد. تو را خواهم گریست. هرگاه به یاد مدینه باشم، هرگاه به یاد بقیع.

تو را خواهم گریست، هرگاه به یاد کربلا باشم، هرگاه به یاد مظلومیّتِ آل اللّه.

                                                                                                                      


 


15a6e459-914f-4770-924a-8371bd2bc2cb.jpg


امام باقر

نامش محمّد بود، کنیه‏اش ابوجعفر و لقبش باقر.

اهل مدینه بود و ساکن خانه وحی.

از کودکی، هم‏بازی علی ‏اصغر بود و ستون خیمه‏گاهِ زین العابدین.

شاهد عشق بود و در آغوش شکفتن.

دلش یادگاری بود از عاشقانه‏های کربلا. کوچه کوچه، غم در دلش بود و با زخم و غربت، الفتی دیرینه داشت.

امام لاله‏ها بود و شقایق‏ها.

پیشوای شکوفه‏های عشق بود و مقتدای مهربانی‏ها.

از گوشه عبایش آسمان می‏چکید و در زیر گام‏هایش تمام ادّعاهای بزرگ به خاک می ‏افتادند.

در پای درسِ چشم‏هایش، آفتاب اوّلین شاگرد سحرخیز مکتب مهربانی بود.

ستاره‏های سالخورده علم و دانش، در حضور پر فروغش رنگ می‏باختند و خویش را به زیر گام‏هایش می‏افکندند. اینک در آستانه غروب غربت‏زای خویش، شور فراگیر کربلا را با رایحه لبخندش، در لحظه‏ های تاول زده مدینه می‏پراکند.

سر تا سرِ مدینه کربلا شده بود؛ سیاه و سفید، «هشام بن عبدالملک» آخرین تیر خویش را از ترکش عناد و کینه‏ورزی بیرون آورد و روشنی فزاینده امام را نشانه گرفت.

یا محمّد! کمان را بگیر و تیری روانه کن. امام امتناع کرد و روی از چهره ناهمگون هشام برگرفت. امّا لجاجت هشام چونان مگس‏های موذی امام را به انجام آن‏چه خداوند می‏خواست، وا می‏داشت.

هشام چونان خفّاشی در چشم‏های تیره خویش این سو و آن سو را می‏نگریست. انتظاری سیاه، سایه بر سر هشام انداخته بود. شاید، این بار امام را مغلوب دسیسه خویش سازد. امام کمان را برگرفت و تیری بر چلّه آن نهاد تا چلّه نشین سیاهی را بر جای خود میخکوب کند. تیر را رها کرد، درست به جایی که هشام خیره بود.

امام آرام آرام، در کوچه‏های مدینه رها می‏شد، درست مثل گریه‏های علی علیه السلام در بین کوچه‏ها. می‏رفت تا زهرِ کینه ظالمان را چونان آتشفشانی از سینه بیرون اندازد. امام می‏رفت تا حقارت، برازنده همیشه نام بنی امیه و بنی عباس بماند

این بار خیره سریِ چشم‏های هشام، هدف تیر امام قرار گرفت. نُه تیر را یکی پس از دیگری بر طاق تیرهای نخستین نواخت تا بار دیگر هشام انگشت حیرت و تحسین بر زبان بگیرد و در انزوای خفّت بار خویش فرو رود.

خشم و کینه سر تا سر قلبِ سیاه هشام و خاندان او را فرا گرفته بود. او می‏دانست که حقیقت، زندگانی آنان را به باد خواهد داد، آن چنان‏که روشنایی، خفّاش صفتان را کور می‏کند.

امام آرام آرام، در کوچه‏های مدینه رها می‏شد، درست مثل گریه‏های علی علیه السلام در بین کوچه‏ها. می‏رفت تا زهرِ کینه ظالمان را چونان آتشفشانی از سینه بیرون اندازد. امام می‏رفت تا حقارت، برازنده همیشه نام بنی امیه و بنی عباس بماند.

غروب بود و پیشوای عالمان و عاشقان به پیشواز لحظه‏های سبزتر از بهار می‏رفت، و زمزمه «اللّهم لاتَمْقُتْنی» در گوش دشمنانش می‏پیچید، چونان گردبادی شعله‏ور در بیابانی مهجور.



گلباران

golbaran

2

رتبه کلوب

تاسیس: 15 مهر 1389  پروفایل کلوب
مدیر کلوب: ندا محمدی - معاونان
لطفا با داغ کردن مقالات مذهبی برای ترویج و نشر فرهنگ مذهبی ، مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


به مناسبت شهادت امام محمد باقر (ع)

چشـم‏هاى عـزیز



39ed54ec8b6df06c2118adc47ec78d7c-300

3 صفحه اختصاصی حدیث و آیات قالَ الباقِر علیه ‏السلام: کُلُ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَوْمَ القِیامَةِ اِلاّ ثَلاثَ عُیُونٍ: عَیْنٌ سَهَـرَتْ فِى سَبـیلِ اللّه‏ِ. وَ عَیْنٌ فاضَت مِنْ خَشْیَةِ اللّه‏ِ. وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّه‏ِ. حدیث

امام باقر علیه ‏السلام فرمود: روز قیامت همه چشم‏ها گریان است مگر سه چشم: چشمى که در راه خدا بیدار مانده است، چشمى که از خوف خدا گریسته است، چشمى که از محارم الهى فرو بسته شده است.

مطالبات مقام معظم رهبری در حوزه امور فرهنگی و تبلیغی

شعر: سروده هایى از مقام معظم رهبرى



الف) حوزه امور فرهنگی:

الف/1) امور بانوان:1.فعالیت زنان نخبه و فعال در عرصه های مختلف
2.توجه به عفاف و حجاب
3.ارایه الگوی زن مسلمان با تاکید بر فهم و ترویج قران و پرهیز از تجمل
4.توجه به خانواده و تحکیم بنیان آن
الف/2) نوجوانان و جوانان:1.بازشدن میدان برای فعالیت صحیح و سالم جوانان
2.بصیرت افزایی و هوشیاری در مقابل تهاجم فرهنگی
3.تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی
4.تکیه به معرف قرانی و تقویت مبانی معرفتی
الف/3) مراسم و مناسبت های مذهبی و ملی:
شناساندن خاطره های تعیین کننده تاریخ اسلام و انقلاب
مبارزه خرافات در کنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی
توجه به کلیه ابعاد یک مناسبت و پربار بودن مراسم
عرضه مفاهیم حقیقی دینی در بسته بندی های متناسب روز و متناسب با سوال ،نیاز و استفهام مخاطبین.