، آیت الله سید «محمدمحسن حسینی طهرانی» مؤلف کتاب “مهر فروزان” در دیباچه کتاب خود چنین آورده است: روزى پس از ارتحال مرحوم والد (علامه حسینی طهرانی) به اتّفاق سایر اخوان در محضر آیت الله خامنهاى- مدّظله- بودیم. ایشان در ضمن صحبت مطلبى را از مرحوم والد بیان کردند و فرمودند: براى من به قطع اثبات شده است که پدر شما از عنایت الهى براشراف به نفوس برخوردار بوده است، زیرا دربعضى از اوقات که من با ایشان ملاقات داشتم ایشان از مسائلى صحبت به میان مىآوردند که من آن مطالب را با احدى در میان نگذاشته بودم و فقط خودم از آنها خبر داشتم.
سید
«محمدمحسن حسینی طهرانی» می افزاید: و پس از آن [آیت الله خامنه ای] رو
کردند به ما و فرمودند: همانطور که والد شما کتابى در احوالات استاد عرفانى
خود حضرت حدّاد به رشته تحریر درآورد، برشما لازم است که مانند آن کتاب
(روح مجرد) براى پدر خود تألیف نمائید و این وظیفه شماست، و نیز فرمودند:
من وقتى این کتاب (روح مجرد) به دستم رسید، همیشه آن را با خود داشتم، حتّى
در سفرها، تا اینکه آن را تمام کردم.
سید «محمدمحسن» در بخش دیگری از کتاب در تبیین اهداف متعالی علامه طهرانی از تألیف کتب چنین نگاشته: یک روز مرحوم علامه پس از زیارت امام رضا علیه السلام در راه برگشت به منزل به بنده فرمودند: فلانی! ما سفره ای پهن کرده ایم که همه ملل و اقوام را از تمام دنیا بر سر آن سفره جمع کنیم. تو خیال نکن که این کتابها را فقط برای چند نفر از دوستان و رفقای خود نوشته ایم بلکه برای آن پیرزن مسیحی در اقصی نقاط دنیا که یک روزی این کتاب ما به دست او خواهد رسید و او را منقلب کرده و دلش را به نور ایمان منور می نماید و مسلمان و شیعه علی بن ابی طالب خواهد شد، نیز نوشته ایم.
در پایان گفتنی است مرحوم علامه سید «محمدحسین حسینی طهرانی» از عرفاء و مجتهدان معاصر است که ۱۷ سال پیش در سن ۷۱ سالگی رحلت نمود.
گناه
گرفتاریهایی که دراین دنیا دامنگیر انسان می شوند یا مکافات عمل هستند و یا برای امتحان، برای تعدادی پایه ترقی و تکامل است و برای گروهی تخفیف کیفر اخروی،صورت اخیر لطفی است از طرف خداوند برای گناهکاران تا از مجازات اخروی آنها کاسته شود و ممکن است در این دنیا پاک گردند و به سرای باقی سفر کنند.
در قرآن با واژههای گوناگونی از گناه یاد شده است: ذنب، اثم، سیئه، معصیت، خطیئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و….
خداوند در یک جا از قول گناهکاران بیان میدارد:
«… وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ؛
به او میگویند: ای وای بر ما! این چه نامهای است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته ، جز این که همه را به حساب آورده است .» (سوره کهف، آیه 49)
روایات بسیاری نیز این تقسیم بندی را بیان داشتهاند و فرمودهاند:انجام دهنده گناهان کبیره به دوزخ میرود.1
گناهان بدنی و جسمی، گناهانی هستند که انسان با یکی از اعضای بدن آن را انجام میدهد. مثل: غیبت، زنا ، دزدی، فحاشی و… و گناهان غیر بدنی آنهایی هستند که آدمی در دل و ضمیر خود آنها را انجام میدهد. مثل: حسد، کینه، بخل و….
تعدادی از علما و اساتید اخلاق گناهان کبیره را تا چهل مورد برشمردهاند.2 لیکن در بعضی موارد و مواقع گناهان صغیره به گناهان کبیره تبدیل می شود و گناه انسان سنگینتر میشود و حکم همان گناهان کبیره را دارد.مثلاً: اصرار بر گناه صغیره،کوچک شمردن گناه،تظاهر به گناه،خشنودی از گناه و مغرور شدن به ستر الهی.
منبع:کلوب اهل بهشت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
مهربانی کار همیشه اش بود.با همه با مهربانی و حسن خلق رفتار می کرد. اما وقتی به
دخترش می رسید جلوه مهربانی اش جور دیگری بود.
از زبان عایشه نقل است:"روزی
پیامبر گرامی اسلام گلوی فاطمه را بوسه زد،عرضه داشتم:"ای پیامبر خدا!در نثار مهر و
محبت به فاطمه (سلام الله علیها) کاری انجام می دهید که پیش از این انجام نمی
دادید."
فرمود:"ای عایشه!هر گاه در شور و شوق بهشت می شوم،گلوی فاطمه را می
بوسم."
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله
علیها) فرمود:
اگر آنچه را که ما اهل بیت دستور داده ایم عمل
کنی و از آنچه نکرده ایم خودداری نمائی،تو از شیعیان ما هستی و گرنه،خیر.
بهر فرج و ظهور مهدی فاطمه (عج) صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
دیدیم شیطان صفتان، برای پاکی قلب معصوم خواهران و برادرانمان نقشه ها کشیده اند
دیدیم قبح گناه می ریزند و بی حیایی را ترویج میکنند
دیدیم به اسم آزادی جسم، انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند
دیدیم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا بالا را از یاد همه ببرند
دیدیم عرفان کاذب را تبلیغ می کنند؛ دین بدون تکلیف را، تا به عکسی در آب از ماه محروم سازند
دیدیم دینمان را نشانه گرفته اند
دریغمان آمد نگوییم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی
دریغمان آمد نگوییم از زیبایی بی نهایت وقار
دریغمان آمد نگوییم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را، برای خدا انتخاب کردن را، تیر در چشم شیطان شدن را، مجاهد راه خدا بودن در جهاد اکبر را
ای کاش همه بگویند
همه ی آنها که حتی به خوب هم قناعت نکرده اند، به حداقل ها قانع نشدند،
برتر را برگزیدند .
ما مسلمانیم ...
منبع:کلوب اسلام
الف - «بصیر» از نامهای خداوند متعال است که در قرآن کریم مکرر ذکر شده است [ِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ - وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِالْعِباد و...]، چنان چه علیم، حکیم، عادل، رئوف و رحیم نیز از نامهای اوست و خداوند متعال توان، استعداد و امکان بروز و تجلی اسما یا نشانههای خود را به انسان عطا نموده است. پس انسان نیز باید «بصیر» باشد و اگر بصیر نشد و از چشم و گوش و قلب (عقل و فطرت) برای ژرفنگری و فهم حقایق استفاده نکرد، مانند حیوان و بلکه بدتر از آن میشود. چون حیوان هم این اعضا را دارد، اما بصیرت ندارد و فهم نمیکند.
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» (الأعراف، 179)
ترجمه: بسیارى از جن و انس را براى جهنم آفریدهایم دلها دارند که با آن فهم نمىکنند چشمها دارند که با آن نمىبینند گوشها دارند که با آن نمىشنوند ایشان چون چارپایانند بلکه آنان گمراهترند ایشان غفلتزدگان هستند.
ب – امام خامنهای خود در تفسیر و تشریح مقولهی «بصیرت»، آن را به دو سطح تقسیم میکنند:
ب/1- سطح اصولی و لایهی زیرین بصیرت: که آن «جهانبینی توحیدی» و نگاه توحیدی به طبیعت است که سبب میشود نه تنها انسان از مادهگرایی دور شود، بلکه حقایق عالم هستی را آنگونه که هست ببیند. این نگرش سبب میگردد که هدفمندی انسان نیز از «دنیا گرایی» به «خدا گرایی» تبدیل و اصلاح گردد و هیچ حقیقت و واقعیتی را [با بیبصیرتی]، خود به خودی، بیجهت، بیحکمت، بینتیجه، پوچ و ... ننگرد. لذا خداشناسی و تقویت معرف، ایمان و یقین لایهی اصلی بصیرت است و بدیهی است که مستلزم مطالعه از یک سو و کارکردن با خود در اطاعت و بندگی خدا و دوری از معصیت از سوی دیگر است.
ب/2: اما اصل و یا لایهی بعدی، توجه به حوادث و مسائل پیرامون است. شخصی ایشان میفرمایند: «انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛(1) فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند».
بدیهی است کسی که با تفکر و تدبر و تعمق به حوادث پیرامون خود [از مسائل شخصی گرفته تا اجتماعی و جهانی] بنگرد، دیگر دچار جوّها و یا تابع شایعات و یا منفعل و قربانی توطئهها نمیشود. و البته رعایت تقوا در جمیع جهاتش، بزرگترین عامل برخورداری از چنین بصیرتی است. چنان چه خداوند متعال میفرماید که اگر تقوا داشته باشید، به شما «فرقان» میدهم. یعنی فرق حق و باطل را میفهمید.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ» (الأنفال، 29)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر از خدا بترسید خداوند قوه تشخیص حق از باطل روزیتان مىکند، و گناهانتان را محو مىسازد و خدا داراى فضلى بزرگ است.
در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز دقت شود که کار «امام» روشن کردن راه، رصد کردن دشمن، معرفی آن و راهکارهای مقابله با توطئههای دشمن و خنثی کردن آن از یک سو و راهکارهای رشد و تعالی از سوی دیگر است. پس از شرایط ایمان و تقوا، پیروی از «امام» میباشد. لذا همگان باید سعی کنند که به بیانات، رهنمودها و تذکرهای ایشان با دقت توجه کنند.
در خاتمه توصیه میشود که عزیزان حتماً متن بیانات ایشان در تشریح بصیرت را با دقت و بصیرت و مکرر مطالعه نمایند:
بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم