فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

فانوس تاریکی

فقط واسه تاریکی هایی که تو زندگیمون وجود داره

على را بشارت ده که شیعیان مطیع و عاصیش اهل بهشتند


شیعه

عمادالدین طبرى در کتاب "بشارة المصطفى" نقل مى کند روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم ) بسیار شاد و خرم بر امیرالمؤ منین(علیه السلام )وارد شد و بر او سلام کرد و جواب شنید. آنگاه على (علیه السلام ) عرض ‍ کرد یا رسول الله! هیچگاه ندیده بودم مانند امروز شاد و خرم باشید. فرمود آمده ام تو را بشارت دهم. یا على در این ساعت جبرئیل بر من نازل شد، گفت خداى سلامت مى رساند و مى گوید على را بشارت ده که شیعیان مطیع و عاصیش اهل بهشتند. همین که على (علیه السلام ) این سخن را شنید به سجده افتاد آنگاه دست بسوى آسمان دراز نموده عرض کرد:

پروردگارا! گواه باش بر من که نیمى از حسنات خود را به شیعیانم بخشیدم . امام حسن (علیه السلام ) نیز همین کار را کرد. امام حسین (علیه السلام ) هم گفت خدایا گواه باش من هم نصف حسنات خود را به شیعیان پدرم بخشیدم .

پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود شما از من سخاوتمندتر نیستید من نیز نیمى از حسنات خود را به شیعیان على بخشیدم . خداوند خطاب کرد: کرم شما از من بیشتر نیست من تمام گناهان شیعیان على را بخشیدم و آمرزیدم .

                              من میر فلک فقرم و عشق است عسکرم   

                                                           ارض است سیرگاه و سماوات لشکرم

 

آلـــــــوده ام اگــــــر بـــکـــثـــــافــــــات معــصـیت

 

آســـوده ام چـــــو مـــن ز مــحـبان حیدرم

  بــــا دوســتـــــى حیــــــدر و اولــــــاد او مـــــــرا

 

کـــى خــــوف بـــاشد ز مجــازات محشرم

زاهـــــد تـــــــو بـــــا ولاى علــــى زر چه مى کنى

 

تـــخـــویــفـــم از جــهـــنــم و احراق آذرم

وز رسـتــخیـــز خـــــــوف نــــبــــــاشد مـــرا بــدل

 

شـــافع علـــى بـــود چـــو بـه درگاه داورم

امـــروز در دلــــم چـــــــو بـــــــود مـــــهر مـرتضى

 

در روز حــــشـــر عـــرش شود سایه سرم

فـردا چـــو سـر ز خــاک بـــــر آرم مــــن اى ودود

 

دستـــم رســــان بــــدامـــن آل پــیــمبرم

 یا رب گواه باش که از نسل فاطمه (علیها السلام)

 

هفت است و چهار سرور و هادى و رهبرم

جـــــز بـــر امــــام غائــــب وحـــى ، پور عسکرى

 

پــیــــرى و مـــرشـــدى نـبــود هیچ در برم

یــــا رب ز جـــــرم و معـــصیـــتم درگذر که نیست

 

 غــیــــر از امیــــد عـفــــو تـــو امید دیگرم 2

 

                  



1.  روضات الجنات ، ص 591

2. آگاه شویم، ج1

ظهور زندگی تازه

849135_PhotoA.jpgامام موسی بن جعفر(ع) دربارة سخن خداوند «یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» فرمودند: «مراد این نیست که خداوند زمین را به وسیلة باران زنده می‏کند؛ بلکه مردانی را برمی‏انگیزد که عدالت را احیا می‌کنند، زمین با احیای عدالت زنده می‏شود. اقامة عدل در زمین از چهل روز باران نافع‌تر است».

 

 

«اعْلَمُوا أَنَّ الله یُحْییِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛1بدانید که خداوند زمین را پس از مرگش زنده می کند. ما این آیات را برای شما آشکار می کنیم تا اندیشه کنید.»

این آیه با خطاب «اعْلَمُوا» هشداری عمومی همراه با این بشارت است که خداوند با نزول برکات خویش زمین‌های مرده و بی آب و علف را با حیات تازه‌ای سرسبزی و رونق جدیدی می‌بخشد. چنین مرگ و حیاتی را در هر زمستان و بهاری می‌توان مشاهده کرد. همان‌گونه در آیات دیگری نیز می توان آن را مشاهده کرد، مانند:

«وَ اللهِ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ؛2و خدا از آسمان آبی نازل کرد که با آن زمین را پس از مردنش زنده نمود، در آن نشانه‏ای برای گروهی است که می‏شنوند.»

این آیه و امثال آن در حقیقت زیرمجموعه صفت محیی بودن خداوند است که نسبت به همه چیز ظهور می‌یابد. همان‌گونه که خود می‌فرماید:«فَانْظُرْ إِلی‏ آثارِ رَحْمَتِ اللهِ کَیْفَ یُحْییِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی‏ ...؛3پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‏کند. به یقین چنین خدایی زنده کننده مردگان است ...»

«مُحیی» بودن خداوند زمانی به طور کامل ظهور می‌یابد که حیات او ذاتی باشد. «اللهٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»4 زیرا تا موجودی زنده نباشد نمی‌تواند به دیگری حیاتی ببخشد. از سوی دیگر این حیات باید کامل و واقعی باشد؛ به گونه‌ای که افولی در او راه نیابد و جاودانه باشد تا همیشه و همه جا، اثرش آشکار گردد.«وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ؛5 و بر آن زنده که نمی‏میرد، توکّل کن.»

جلوه‌هایی دیگر از «محیی» بودن خداوند در قرآن

حیات‌بخشی خداوند منحصر به گیاهان و درختان نیست؛ بلکه او به همه مردگانِ عالمِ هستی بر اساس مقدار ظرفیّت وجودیشان روح و حیات عطا می‌کند. این حیات ممکن است حیات مادّی باشد، ممکن است حیات معنوی باشد. در اینجا به نمونه‌هایی از این حیات‌های مادّی و معنوی می‌پردازیم.

1. انسان‌ها را خلق کرده، آنگاه پس از مرگ دوباره زنده می‌کند.

«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِالله وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون؛6 چگونه به خداوند کفر می‏ورزید؛ درحالی که شما مردگانی بودید که خداوند شما را زنده کرد، سپس شما را می‏میراند، سپس شما را زنده می‏کند، آنگاه به سوی او باز می‏گردید.»

در جای دیگر می‌فرماید:«...وَ هُوَ الَّذی أَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ...؛7 ... و او کسی است که شما را زنده می‌کند، سپس شما را می‌میراند، سپس شما را زنده می کند...»

جای دیگر نیز می فرماید:«قُلِ اللهِ یُحْییکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلی‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ لارَیْبَ فیهِ ...؛8 بگو: خداست که شما را زنده می‏کند، سپس می‏میراند، آنگاه به روز رستاخیز که تردیدی در آن نیست، گرد می‏آورد...»

یکی از درس‌هایی که می‌توان از بهار گرفت، یادآوری قیامت و زنده شدن مردگان است. خداوند در این‌باره می‌فرماید:... «أَحْیَیْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ؛9 و با آن [آب‏] سرزمین مرده را زنده کردیم. خروج [از قبرها] نیز چنین است.»

2. اجرای احکام الهی حیات‌بخش است:

«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛10 و ای خردمندان، برای شما در قصاص، زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید.»

اجرای کامل عدالت، امنیّت و آرامشی را در جامعه ایجاد می‌کند که انسان‌ها بتوانند عطر حیات را با تمام وجود استشمام کنند. بازگشت این سخن به همان تعبیری است که در بحث روایی بیان می‌کنیم که اقامه عدل در زمین از چهل روز باران نافع‌تر است.

3. دل‌های مؤمنان با پیوند به خدا و پیامبر(ص) حیات تازه‌ای می‌یابد.

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُواللهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ...؛11 ای مؤمنان! هنگامی که خدا و پیامبر شما را به چیزی که حیات می‏بخشد بخوانند، اجابت کنید ...»

در جای دیگر نتیجه این حیات را بیان می‌کند که: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛12

هر کس - از مرد یا زن - کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‏ای، حیات می‌بخشیم و مسلّماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‏دهند، پاداش خواهیم داد.»

4. انسان جاهل به وسیله علم و حکمت حیات دوباره‌ای پیدا می‌کند.

«کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛13 همان‌طور که رسولی در میانه شما فرستادم تا آیات ما را بر شما بخواند و تزکیه‏تان کند و کتاب و حکمتتان بیاموزد و به شما یاد دهد آنچه را که هرگز خودتان نمی‏دانستید.»

محیطی که جهل و جهالت بر آن حاکم باشد، زندگی آنها با یک انسان مرده تفاوتی ندارد؛ امّا علم و حکمت از آثار همان حیاتی است که انسان را به رشد و کمال می‌رساند . از این رو قرآن کریم از حکمت به عنوان خیر کثیر یاد کرده است. «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ؛14حکمت را به هر کس که بخواهد، می‏بخشد و هر که را حکمت داده شود؛ یقیناً خیر بسیاری داده شده است و جز خردمندان پند نگیرند.»

5. به کافران نور ایمان می‌بخشد:

«أَوَمَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛15 آیا کسی که مرده بود و زنده‏اش کردیم و برایش نوری پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه برود، مانند کسی است که گویا در تاریکی‏هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟ بدین‏سان برای کافران اعمالی که انجام می‏دادند، جلوه یافته است.»

6. خداوند به قلب‌هایی که بر اثر گناه قساوت یافته، با توبه و خشوع حیات تازه‌ای می‌بخشد. همچنان که قبل از همین آیه مورد بحث می‌فرماید: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛16 آیا برای کسانی که ایمان آورده‏اند، وقت آن نرسیده است که دل‏هایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده، نرم و خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته کتابشان داده شد، پس زمان بر آنها طولانی شد و دل‏هایشان را قساوت گرفت و بسیاری از آنها فاسق بودند.»

پس از این آیه، آیه مورد بحث ماست که می‌تواند گویای این باشد که انسان با خشوع در برابر خداوند حیات دوباره‌ای پیدا می‌کند.

7. جامعه‌ای که در اثر ظلم، آثار حیات از او رخت بر بسته و در تاریکی غوطه‌ور است، با گسترش عدل به روشنی و حیات واقعی دست می‌یابد. رسیدن به چنین زمانی از وعده‌های خداوند در قرآن است و در مقاله‌های قبل به تفسیر آن پرداخته‌ایم. اینک روایاتی که در ذیل این آیه آمده است، بیان می‌شود:

روایت اوّل: سلام بن مستنیر از امام باقر(ع) درباره آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» سؤال کرد، ایشان فرمودند: «منظور از مُردن زمین، کفر اهل آن است و کافر مرده است. خداوند به وسیله قائم زمین را زنده می‏کند، در آن عدالت برپا می‏کند. سپس زمین زنده می‏شود، اهل زمین نیز پس از مرگشان زنده می‌شوند.»17

روایت دوم: از امام حسین(ع) روایت شده که فرمودند: «ما دوازده مهدی داریم. اوّل آنها امیرالمؤمنین، علیّ بن ابی‌طالب(ع) و آخر آنها، نُهمین فرزند من است. او امامی است که قیام به حق می‏نماید، خداوند زمین را پس از آنکه مُرده باشد، به وسیله او زنده می‌کند و هم به وسیله او دین حق را بر همه ادیان غالب می‌گرداند، هر چند مشرکان نخواهند ...»18

روایت سوم: محمّد حلبی از امام صادق(ع) درباره قول خداوند «اعْلَمُوا أَنَّ الله یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ و بدانید که خدا زمین را، زنده پس از مرگش می‌کند.» پرسید:فرمودند: «یعنی عدل پس از جور.»19

روایت چهارم: امام موسی بن جعفر(ع) درباره سخن خداوند «یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» فرمودند: «مراد این نیست که خداوند زمین را به وسیله باران زنده می‏کند؛ بلکه مردانی را برمی‏انگیزد که عدالت را احیا می‌کنند، زمین با احیای عدالت زنده می‏شود. اقامه عدل در زمین از چهل روز باران نافع‌تر است».20

این روایات زندگی و بهار دیگری را ترسیم می‏کنند که به دست آخرین حجّت الهی تحقّق می‌یابد و به دست او زمینی که با ستم، خاک مرگ بر او ریخته‌اند، با حاکمیّت عدل و داد، حیات تازه‌ای در کالبد جامعه ایجاد می‌کند. به تعبیر آیت الله جوادی آملی: می‏توان مرگ زمین را دوران ستم‌زدگی و جهل و کفر و نفاق بشر در سطح بین المللی دانست و هنگامه پر برکت ظهور و قیام نورانی آخرین امام معصوم(ع) را حیات معنوی و بهار حقیقی زمین نامید که با آمدنش همه ستم‏ها و ظلمت‏ها از صفحه روزگار برچیده می‏شود و نَفَس مسیحایی او جهان خفته در کفر و شرک را بیدار و زمینِ لبریز از بیداد را از عدل و داد، سرشار می‏سازد.21

بنابراین، همان طور که آب زمینه‌ساز خلقت موجودات زنده می‌باشد «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ؛22 و هر چیز زنده‏ای را از آب پدید آوردیم، آیا [باز هم] ایمان نمی‏آورند.» حجّت‌های الهی در زمین نیز مظهر آب روانی هستند که حیات معنوی را برای جامعه به ارمغان می‌آورند. این حیات معنوی این‌گونه ظاهر می شود که:

با دم مسیحایی پیشوایان دینی، معنویت در سایه توحید و خداپرستی جایگزین شرک و گناه می‌شود. با تعلیم کتاب و حکمت جهل و خرافات از جامعه زدوده می‌شود.

و بالأخره در سایه تلاش و مجاهدت‌هایی که در سایه رهبری حجّت‌های الهی در زمین صورت می‌گیرد، جهان پر از ستم از بین می‌رود و عدالت فراگیر می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره حدید (57)، آیه 17.

2. سوره نحل (16)، آیه 65.

3. سوره روم (30)، آیه 50.

4. سوره بقره (2)، آیه 255.

5. سوره فرقان (25)، آیه 58.

6. سوره بقره (2)، آیه 28.

7. سوره حج (22)، آیه 66.

8. سوره جاثیه (45)، آیه 26.

9. سوره ق (50)، آیه 11.

10. سوره بقره (2)، آیه 179.

11. سوره انفال (8)، آیه 24.

12. سوره نحل (16)، آیه 97.

13. سوره بقره (2)، آیه 151.

14. همان، آیه 269.

15. سوره انعام (6)، آیه 122.

16. سوره حدید (57)، آیه 16.

17. مجلسی، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج ‏24، ص 325.

18. همان، ج ‏51، ص 133.

19. همان، ج ‏72، ص 353.

20. وسائل ‏الشّیعه، ج، 28 ص، 12.

21. حیات حقیقی انسان در قرآن، ص 132.

22. سوره الأنبیاء (21)، آیه 30.

عبدالرّسول هادیان شیرازی

منبع : موعود

مقام و منزلت حضرت فاطمه ی معصومه (س) در کلام علما و بزرگان



مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند:

علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟

عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.

عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟

حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود.(1)

راهگشای مشکلات فلسفی ام

مرحوم صدر المتألهین شیرازی (ملاصدرا)، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» که یکی از شاهکارهای مهم در زمینه ی علم فلسفه به شمار می رود - در سالهای اواخر عمر پر برکت خود، به قم آمد و در روستای کهک - از توابع این شهر - مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود. ایشان نقل کرده است:

هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.(2)

بوسه بر ضریح

مرحوم آیت الله طباطبایی - علامه، فیلسوف و عارف وارسته ی قرن اخیر - در ماههای رمضان، پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه - سلام الله علیها - مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار،روزه ی خود را افطار می کردند.(3)

عنایت حضرت در فهم قرآن

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می فرماید:

«روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه (س) مشرف شدم و پس از اینکه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض کردم که من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشکلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به برکت حضرت فاطمه ی معصومه (س) برای من روشن شد که شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!»(4)

شفاعت همه ی شیعیان

آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی (ره) از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود:

«شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه (س) رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود. احساس کردم که من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند. از محضر مقدسشان سؤال کردم:

«آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟»

حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی - رحمة الله علیه - برای شفاعت اهل قم کافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می کنم(5). که این رؤیای صادقه، مؤیّد حدیثی از امام صادق (ع) است که می فرماید: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او - حضرت فاطمه ی معصومه (س) - همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»(6)


عرش کبریا این روضه ی صفیه ی حق، خواهر رضاست باخود اگر غلط نکنم، عرش کبریاست

معصومه، بنت موسی جعفر، که تربتش

بر دیده ی اعاظم و اَعلام توتیاست

«آیت الله العظمی صافی گلپایگانی»

میوه ی شاخسار توحید

ای دختر عقل و خواهر دین

وی گوهر دُرج عزّ و تمکین

عصمت شده پای بند مویت

ای علم و عمل مقیم کُویَت

ای میوه ی شاخسار توحید

همشیره ی ماه و دخت خورشید

«آیت الله العظمی وحیدی»

ظهور نور خدا

نور خدا در رسول اکرم پیدا

کرد تجلی زوی به حیدر صفدر

وز وی تابان شده به حضرت زهرا

اینک ظاهر ز دختر موسی جعفر

«حضرت امام خمینی (ره)»


آخرالزّمان و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)

f3223cd8df82a9a2d8d37fafbcfeb167_M.jpgگسترش رعب، وحشت، آدم‏کشی چیزهایی نیستند که برای کسی قابل تحمّل باشند؛ ولی همه اینها زیر سر مشرکان است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(ع) قرن‌ها قبل، نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «والله‏ لتسألن ماتؤمرون؛ یا هر آنچه را به شما می‏گوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصاری؛28؛ یا منتظر حاکمیّت یهود و نصارا بر خود باشید.» یا در جای دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنّصاری...؛29 چنان یهود و نصارا بر شما حاکم می‏شوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.»

 

 

 

 

اشاره:حجّت ‏الاسلام والمسلمین نجم الدّین طبسی در سال 1334 ه‍ .ش.در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدّماتی حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیت‏الله‏ حاج شیخ محمّد طبسی آغاز کردند؛ امّا به دلیل شرایط نامناسبی که حکومت بعثی برای طلاّب حوزه‏های علمیّه فراهم آورده بود، ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدّس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدی، چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردی و حرم‏پناهی گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدی چون آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی و تبریزی بهره بردند.ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوی در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهی، تاریخی و کلامی نیز اشتغال دارند که از جمله این کتاب‌ها می‏توان به موارد «السّجن»، موارد «النفی والتّغریب»، «امام حسین(ع) در مکّه»، «عاشورا»، «چشم‏اندازی از حکومت امام مهدی(ع)» و... اشاره کرد.


آنچه در پی خواهد آمد، حاصل گفت‏وگوی ما با ایشان است که امیدواریم مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.

 با تشکّر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید، منظور از دو واژه «آخرالزّمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسم‏الله‏ الرّحمن الرحیم. الحمدلله‏ ربّ ‏العالمین و صلّی ‏الله‏ علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
برای روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه تعبیر شده است. با مروری سطحی در جلد چهارم «معجم الأحادیث الامام المهدی(ع)» دیدم که در روایات ائمه طاهرین(ع) درباره عصر ظهور چنین تعبیراتی آمده است: «دولـ[ القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «یخرج قائمنا» و «الّذی یطهّر الأرض من أعداء الله؛ کسی که زمین را از دشمنان خدا پاک می‏کند». گویا بزرگ‏ترین افتخاری که ائمه معصومان(ع) به خود نسبت می‏دهند، برخاستن قائم از میان ایشان و برپایی دولت حق به دست آن حضرت است.
درباره «آخرالزّمان» هم به دو روایت از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) اشاره می‏کنم که در آنها به ویژگی‌های این دوران اشاره شده است: امام صادق(ع) در روایت مفصّلی پس از اشاره به سیره حکومتی
امام علی(ع)، خطاب به برید بن‏ معاویه که راوی این حدیث است، در توصیف زمان خود فرمودند: «به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتی برای خدا نمانده؛ مگر اینکه به آن حریم تعدّی و تجاوز شده است.» «ولا عمل بکتاب الله‏ و لا سنّه نبیّه فی هذا العالم؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنّت پیامبر او(ص) عمل نمی‏شود.». «ولا أقیم فی هذا الخلق حدّ منذ قبض الله‏ امیرالمؤمنین، صلوات‏الله‏ و سلامه علیه؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین، علی(ع) در میان این مردم حدّی بر پا نشده است.» پس از آن حضرت ادامه می‏دهد: «ولا عمل بشی‏ء من الحق إلی یوم الناس هذا؛ و تا این زمان به چیزی از حق عمل نشده است.» می‏توانیم بگوییم فتنه‏های آخرالزّمان، هتک حرمت‌ها، عمل نکردن‌های به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگی‌هایی که برای آخرالزّمان نقل می‏کنند، از وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، شروع شد؛ امّا اوج این ویژگی‌ها در دوران قبل از ظهور امام زمان(ع) نمایان می‏شود، آن هم به حدّی که به بیان برخی روایات، طلب و آرزوی منجی ورد زبان مردم می‏شود.
امام صادق(ع) در ادامه روایت می‏فرمایند: «امّا سوگند به خدا، دور روزگار به پایان نمی‏رسد تا اینکه خدا مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش برگرداند.» «و یقیّم دینه الّذی ارتضاه لنفسه و نبیّه؛1 و دینی را که برای خودش و پیامبرش می‏پسندد برپا سازد.»
در روایتی دیگر، امام باقر(ع) می‏فرمایند: «دولت حق بر پا نمی‏شود؛ مگر در شرایطی که ترس همه را فرا گرفته و همه کس و همه جا دچار فتنه و بلایا و زلزله و طاعون و دیگر بیماری‌ها شده باشند.»
«جنگ کشورهای عربی را فرا گرفته و در میان مردم اختلاف نظرها شدّت یافته است. «و تشتیت فی دینهم و تغییر فی‏حالهم؛ چنان مردم از حیث عقیدتی پراکنده شده‏اند و حالات آن دگرگون شده است.»، «حتّی یتمنّی المتمنّی الموت صباحاً و مساءً؛ چنان اوضاع عمومی سخت می‏شود که آرزوی مردم در هر صبح و شام مرگ می‏شود.»
در ادامه روایت درباره علّت این موضوع چنین می‏خوانیم: «من عظم ما یری من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا؛ از شدّت فشارها و ناراحتی‌ها و اینکه می‏بینند مردم همانند سگ به هم می‏پرند و یکدیگر را تکّه پاره می‏کنند.»
در ادامه روایت، حضرت، ظهور حضرت مهدی(ع) را چنین توصیف می‏کنند: «فخروجه إذا خرج یکون عند الیأس و القنوط من أن یروا فرجا؛2 هنگامی که همه مردم ناامید شده‏اند و دیگر هیچ امیدی برای فرج باقی نمانده است، آن حضرت ظهور می‏کنند.» خلاصه در این دوران افراد نه امنیّت و آسایش دارند و نه هیچ خیر و پناهگاهی می‏یابند و وقتی چنین شد، حضرت ظهور می‏کنند.

 یعنی حضرتعالی آخرالزّمان را همان دوران ظهور می‏دانید؟
اوج آخرالزّمان را، بله! اوج آن همان دوران نزدیک به ظهور است؛ ولی اصل آن همان طور که در روایت امام صادق(ع) دیدیم، از زمان شهادت حضرت امیر(ع) شروع شد.

 پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پیامبر آخرالزّمان یاد می‏شود؟
این دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا که پس از ایشان پیامبری نیست، آن حضرت پیامبر آخرالزّمان خوانده می‏شوند و همانطور که گفتیم آخرالزّمان هم محدود به دوران نزدیک ظهور نمی‏شود.

 دوران ظهور حضرت چه ویژگی هایی دارد؟
دوران ظهور، دورانی است که حاکم آن امام معصوم(ع) است و بر کلّ جهان حکومت می‏کند و این حاکمیّت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقایسه با هیچ حکومت و حاکمیّتی نیست و آرزو و نوید همیشگی همه معصومان(ع) تحقّق این چنین حکومتی بوده است.
در چنین دورانی آیا ما تنها شاهد تحوّل در عرصه حکومت هستیم یا باقی عرصه‏ها هم دچار تحوّل می‏شوند؟
تحقّق حکومت امام زمان(ع) تحوّل عمیقی را در جهان، جامعه و انسان‌ها به‏وجود می‏آورد. این روزها شاهدیم که دولت‌های استکباری برای دست‌یابی به منافع و مطامع پست مادّی‏شان از آن سوی دنیا بلند شده و به منطقه خاورمیانه آمده‏اند، این همه جنایات مرتکب می‏شوند و با این حال، اصلاً ذرّه‏ای ناراحت و متأثّر نمی‏شوند؛ بلکه اسم این عمل شنیع را پیروزی می‏گذارند؛ امّا با ظهور امام زمان(ع) انسان‌ها چنان متحوّل می‏شوند که خودخواهی در آنها کشته می‏شود و به جای کشتن هم‌نوعان خود، به خدمت کردن به ایشان افتخار می‏کنند.
امام باقر(ع) در این زمینه می‏فرماید: «إذا قام قائمنا وضع‏الله‏ یده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛3 وقتی حضرت قائم(ع) ظهور کنند، دستشان را بر سر مردم می‏گذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال می‏یابد. طبیعی است وقتی کسی عقلش کامل شد و آرزوها و اخلاقیاتش تغییر کرد، به قول پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشّحناء والبغضاء؛4 دیگر کینه‏توزی از بین مردم رخت برمی‏بندد.» آیا تحوّلی از این بالاتر می‏توان تصور کرد؟ امام زمان(ع) چنان تحوّلی در افراد به وجود می‏آورند که وقتی اعلام می‏کنند، هر کس پول و جواهرات می‏خواهد، بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمی‏شود که او هم بعداً از کرده خود پشیمان می‏شود.5 علّت چنین حرکتی غنای مردم نیست؛ بلکه استغنایی است که در آنها پدیدار شده و تغییراتی است که در روحیات آنها به وجود آمده است. آن کسی که بلند می‏شود و ابراز نیاز می‏کند؛ چنان در دامنش پول و جواهرات می‏ریزند که نتواند جابه‏جا شود. او هم وقتی می‏بیند که فقط خودش بلند شده، پشیمان می‏شود و می‏خواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمی‏کنند.
چنین تحوّل عمیق و ریشه‏داری مختصّ انسان‌ها نیست؛ بلکه حتّی تجلّی آن را در حیوانات هم می‏توان مشاهده کرد. بنا بر بعضی روایات حیوانات درنده و غیر درنده با هم صلح می‏کنند6 و چوپان‌ها خیالشان از گرگ‌ها راحت است، تازه خود گلّه هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روی گندم‌ها و دانه‏های درشت نمی‏گذارند.7 حاکمیّت جهانی حضرت چنین تحوّلی جهانی را به دنبال دارد.

 عمده این تغییرها را در کدام عرصه‏ها می‏توان دید؟
در تمام عرصه‏هایی که شما به نظرتان می‏رسد، قطعاً شاهد تغییر خواهیم بود. طبق روایاتی که از امام صادق(ع) نقل شده: «إذا خرج القائم یقوم بأمر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید؛8 معنای این سخن این نیست که نعوذ بالله‏ ایشان دینی غیر از اسلام و کتابی غیر از قرآن می‏آورند؛ بلکه تحریفات در عرضه و تفسیر این دو، آن‌قدر زیاد شده که وقتی حضرت می‏خواهند اصل مطلب و صحیح آنها را بیان کنند، برای مردم همانند امر جدیدی نمود پیدا می‌کند. روش ایشان چیزی جز بیان قرآن و مفاهیم آن و احیای سنّت رسول‏الله‏(ص) نیست با این تفاوت که بر اساس اسلام اصیل وناب محمّدی(ص) در همه عرصه‏ها، تغییر و تحوّل به وجود می‏آورند؛ به عنوان مثال، براساس آنچه در روایات آمده است، تمام علومی که انبیاء برای بشریت از آدم تا خاتم(ص) آورده‏اند، دو حرف است حال آنکه در زمان حضرت مهدی(ع) علم بیست و هفت حرف خواهد شد؛9 یعنی حدود سیزده برابر. با این تحوّل عظیم علمی دیگر تکلیف همه چیز معلوم است که چه خواهد شد. فرهنگ، صنایع، اقتصاد، کشاورزی و خلاصه همه چیز دچار تحوّلی اساسی می‏شود. طبق بعضی روایات، در زمان ظهور حتّی یک وجب زمین بایر و لم یزرع روی زمین باقی نمی‏ماند10 و بیابان‌های مکّه و مدینه با اشاره حضرت به نخلستان مبدّل می‏شوند یا انارهایی که از باغ‌ها در آن دوران به عمل می‏آیند، به گونه‏ای هستند که می‏توانند چند نفر را سیر کنند11 یا سلاح‌هایی که حضرت از آنها استفاده می‏کنند، هر چند به ظاهر آهنین هستند؛ (من حدید) ولی در واقع چیزی غیر از آن12 و در سطح بالاتری است و اصلاً قابل قیاس با تسلیحات کنونی جهان نیست.
در خصوص امنیّت، الآن هر چند سازمان‌ها و تشکیلات بین‏المللی مدعی نظم و امنیّت جهانی بسیارند ولیکن جایی که حقیقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و دادخواهی کنند وجود ندارد و این همان چیزی است که در روایات از آن با تعبیر «لایجد ملجاء»13 یاد شده است. همین موضوع امنیّت در زمان ظهور به قدری تغییر می‏کند که از سویی حتّی اگر به اندازه مقدار غذایی که لای دندان می‏ماند14 حقّ کسی پایمال شده باشد، آن را باز می‏ستانند و از سویی دیگر خانم‌ها چه پیرزن باشند چه دختران جوان از یک سمت دنیا به سمت دیگر برای به جا آوردن حج مسافرت می‏کنند و احدی متعرّض آنها نمی‏شود.15
اگر روایات پیش و پس از ظهور را کنار هم بچینیم نکات جالبی به دست می‏آوریم:
پیش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان می‏رود و آرزو می‏کند که کاش جای آنها بود16 و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش می‏رود و به او می‏گوید: کاش تو هم بودی و از این برکاتی که ما بهره‏مند شده‏ایم، متنعّم می‏شدی17. یا پیش از ظهور خون‏ریزی مفصّلی در منا به‏ وجود می‏آید18 و پس از ظهور مردم آن‌قدر به حج اقبال می‏کنند که حضرت از آنها که طواف مستحبّی می‏کنند، می‏خواهند که مطاف را برای آنها که حج واجب دارند رها کنند19. مساجد پیش از ظهور زیبا و با شکوه اما خالی از مؤمنان و معنویّتند؛20 ولی پس از ظهور یکی از مساجدی که ساخته می‏شود پانصد در دارد که حکایت از بزرگی و وسعت آن می‏کند21 و آنها که می‏خواهند در نماز جمعه کوفه که به امامت حضرت برپا می‏شود، شرکت کنند، صبح زود هم که حرکت می‏کنند، باز موفّق به پیدا کردن جا نمی‏شوند.22
قبل از ظهور مرگ‌های ناگهانی (موت فجا\)، بیماری‌های متنوّع و همه‏گیر نظیر طاعون و وبا گسترش قابل توجّهی دارند23 و مرگ و میر زیاد چنان شایع می‏شود که درصد قابل توجّهی از مردم می‏میرند؛24 ولی بعد از ظهور امام زمان(ع) افراد چنان عمر می‏کنند که حتّی هزار فرزند بلاواسطه خود را می‏بینند25 که از آن علاوه بر کثرت اولاد، حدّ اعلای صحّت، سلامتی، نعمت و خدمات را می‏توان برداشت کرد. به طور خلاصه می‌توان گفت که این تحوّل در همه ابعاد و عرصه‏هاست.

 با توجّه به اینکه دوران پیش از ظهور سیاهی محض است و پس از آن روشنایی مطلق، گذار از آخرالزّمان به عصر ظهور چگونه رخ می‏دهد و چطور این دو دوره کاملاً متفاوت به هم متّصل می‏شوند؟
با گسترش یافتن و شیوع فشارها و مشکلات، خود به خود توجّه مردم به حکومتی که منجی موعود برپا خواهد ساخت بیشتر می‏شود و این فشارها مقدّمه‏ای است برای این دگرگونی‌ها و البتّه اصل این تحوّل یک به یک انجام می‏شود: «یصلح الله‏ له أمره فی لیله واحده».26

 از جمله صفاتی که برای حضرت در دعای ندبه بیان شده «هادم ابنیه الشّرک و النّفاق» است. آیا می‏توان از این بناهای شرک و نفاق که توسط حضرت در هم شکسته می‏شوند، مصادیقی را نام برد؟
در جوابتان بهتر است روایتی از امام صادق(ع) را بخوانم که در دل خود مطالب زیادی دارد. حضرت می‏فرمایند: «یصنع کما صنع رسول الله؛ حضرت مهدی(ع) همان کاری را که پیامبر اکرم(ص) کرد، انجام می‏دهند.» «یهدم ما کان قبله؛ همه بناهای پیش از خود را درهم می‏شکند.» «کما هدم رسول‏الله‏ أمر الجاهلیه؛ همانند پیامبر اکرم(ص) که بناها، اعتقادات، باورها و همه بافته‏های جاهلیّت را فرو ریختند، حضرت مهدی(ع) نیز همه آثار دوران جاهلیّت بشر را متلاشی می‏کنند؛ «و یستأنف الاسلام جدیدا؛27 اسلام را از نو بنا می‏کنند.»
گسترش رعب، وحشت، آدم‏کشی چیزهایی نیستند که برای کسی قابل تحمّل باشند؛ ولی همه اینها زیر سر مشرکان است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(ع) قرن‌ها قبل، نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «والله‏ لتسألن ماتؤمرون؛ یا هر آنچه را به شما می‏گوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصاری؛28؛ یا منتظر حاکمیّت یهود و نصارا بر خود باشید.» یا در جای دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنّصاری...؛29 چنان یهود و نصارا بر شما حاکم می‏شوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.»
مشرکان در دوره حاکمیّتشان، یک سری بافته‏ها، عقاید و فرهنگ را بر مردم تحمیل می‏کنند که از جمله عوارض آن، گسترش فساد، بی‏بند و باری، بی‏عفّتی و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در کنار حاکمیّت یهود، حکومت‌هایی دیده می‏شود که تشکیل شده از مشرکان، منافقان و همه آنهایی که ظاهراً همراه مردمند؛ ولی در حقیقت بقای خود را وامدار هم‌دستی و همراهی مشرکان هستند.
قبل از ظهور امام زمان(ع) دنیا گرفتار مشرکان؛ یعنی یهود و نصاراست که مصداق بارزش در جهان امروز همان آمریکا و مولود نامشروعش اسرائیل است که حکومت‌های دست نشانده‏ای که به جز رضایت آنها به هیچ چیز دیگری فکر نمی‏کنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتدای امر با تمام قوا با ایشان رودررو شده و جنگ خونینی با ایشان به پا می‏کنند. در این جنگ تمام عیار، حتّی سنگ‌ها و درخت‌ها به یاری حضرت و سپاهیانش آمده و ایشان را خطاب می‏کنند که یک یهودی یا دشمن خدا پشت من پنهان شده، بیایید او را بگیرید و بکشید.30
برخی روایات هم به جنگ حضرت با حکومت‌های عربی و دست نشانده‏های آنها اشاره می‏کنند که «علی العرب شدید»31 «لا والله‏ ما بینه و بینهم إلّا السّیف»32 البتّه نکته‏ای را که می‏بایست در اینجا یادآور شوم، این است که جنگ‌های خونین و شدید حضرت تنها با حکومت‌های مشرک و سردمداران شرک و نفاق است؛ والّا اصل حکومت ایشان حکومت سفاک و خونریزی نیست که بین عوام مردم شایع کرده‏اند.
حضرت با شیطان درگیر می‏شود33 که «إلی یوم وقت المعلوم»34 مهلت خواسته است؛ البتّه اینکه منظور همان ابلیس است یا شیطان بزرگ بماند تا زمانی که خود حضرت ظهور کنند.

 با استقرار حکومت حضرت چه کسانی از این نعمت بهره‏مند می‏شوند؟
اوّلاً طبق برخی روایات، همه در دوران امام زمان(ع) موحّد می‏شوند و دیگر هیچ حدّ و مرزی باقی نمی‏ماند که فلانی مثلاً یهودی یا نصرانی است: «له أسلم من فی السموات والأرض35؛ همه در دوران حکومت امام زمان(عج) مسلمان می‏شوند.»
نکته دوم اینکه با توجّه به بعضی دیگر از روایات که می‏فرماید: «وضع‏الله‏ یده علی رؤس العباد؛36 نه رئوس مؤمنان یا شیعیان، حضرت دست مبارکشان را بر سر تمام بندگان می‏گذارند و عقول همه بندگان کامل می‏شود و نه عقل جمعیّتی خاص.»
نکته سوم اینکه سرور ناشی از ظهور امام زمان(ع) حتّی شامل حال اهل برزخ و مردگان هم می‏شود؛37 یعنی علاوه بر شیعیان و کلّ انسان‌های زنده، مردگان هم از فرج بهره‏مند می‏شوند: «دخلتهم الفرحه»38.

 آیا می‏توان تعریف جامعی از حکومت حضرت ارائه کرد؛ به طوری که مشخّص شود، ابعاد، الگوها، قوانین و سیره‏ای که قرار است، ایشان برقرار کنند، چیست؟
می‏دانید که ما ده قانون یا ده دین نداریم. در نگاه ما دین و قانون حق جز یکی و اسلام نیست: «إنّ الدّین عند الله الإسلام»39. افتخار و هنر حضرت مهدی(ع) پیاده کردن همان چیزی است که رسول‏الله‏(ص) به بشر ارائه کرده‏اند؛ زیرا به فرموده قرآن «لقد کان لکم فی رسول الله‏ أسوه حسنه».40 به عبارت دیگر نه تنها سیره ایشان که سیره حضرت علی(ع) همان سیره رسول خدا(ص) بود و همگی افتخارشان این است که قدم جای قدم پیامبر(ص) می‏گذارند. البتّه نتیجه تأسّی و عمل به این سیره بنا بر آیه «ولو أنّ أهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض»41 وفور و نزول برکات از آسمان و زمین است و طبیعی است، در چنین حالتی دیگر زمین با اهل خود قهر نیست و رود و دریاچه‏ای خشک نمی‏شود و بسیاری مسائل از این قبیل وجود نخواهد داشت.

 آیا برای تحقّق چنین حکومتی زمینه‏سازی هم می‏توان کرد؟
پاسخ این سؤال به بحث انتظار برمی‏گردد که مرحوم مجلسی در جلد 52 بحارالانوار بیش از هشتاد روایت در این باره آورده‏اند که در بعضی از آنها از انتظار با تعبیری همچون «أحبّ الاعمال»42 یا «أفضل أعمال أمتّی»43 یاد شده و شخص منتظر را در برخی دیگر به کسی تشبیه کرده‏اند که در خیمه رسول الله‏ (ص) باشد.44 مسلّماً کسی که در خیمه رسول الله‏(ص) باشد برای تهاجم به دشمن و ویران کردن ابنیه شرک و نفاق در حالت آماده ‏باش به سر می‏برد یا وقتی حدّاقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهید بدر و احد بیان می‏کنند، معنایش این است که هر منتظر باید رنج و زحمتی معادل رنج و زحمت هزار شهید بدر و احد را تحمّل کند. به هر حال مردم باید با این موضوع و این فرهنگ و خود امام(ع) و دشمنان ایشان آشنا شوند و برای مردم روشن شود که دشمنان آن حضرت به دنبال چه می‏گردند و چه هدفی را دنبال می‏کنند.
به نظر حقیر بهترین وسیله برای آگاه کردن مردم، پیاده کردن فرهنگ مهدویّت و بر حذر داشتن آنها از فرهنگ ضدّ آن است. بهترین حالت آن هم وقتی است که حکومت به پا می‏شود. با برپایی حکومت و دست‌یابی به امکانات بیشتر، مسئولیّت هم بیشتر می‏شود. می‏بایست با استفاده از صدا و سیما و دیگر رسانه‏های گروهی ابعاد مختلف موضوع را برای مردم تبیین کرد و به معنای واقعی، برای برپایی حکومت امام زمان(ع) مقدّمه‏چینی نمود؛ البتّه در اینجا مجال پاسخ به آنها که با استناد به حدیث ضعیف السّندی اصل تشکیل حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال می‏برند، نیست و به همین قدر بسنده می‏کنم که به نظر بنده الآن اوجب واجبات و اهمّ مسائل تشکیل و حفظ حکومت اسلامی است.

 با گذشت بیش از دو دهه از آغاز انقلاب در ایران عملکرد اصل نظام را در این راستا چگونه می‏بینید؟
هر چند که انتظار بیش از این بوده؛ ولی بینی و بین الله کوتاهی نکرده‏اند.
یک تذکّر و درخواست هم از آقایان دارم، اینکه بیایید فرهنگ مهدویّت را مثل کتاب‌های مدارس که به تناسب سطوح مختلف سنّی نوشته شده، بازنویسی کنیم و برای هر مقطعی کتاب و اسلاید، سی‏دی، فیلم و برنامه‏های مختلف و مناسب داشته باشیم که در این راستا می‏طلبد، هم فضا و هم ابزار را به خوبی بشناسیم و هم مناسب‏ترین نحوه استفاده از ابزار را در شرایط کنونی اعمال کنیم. در ورود به این میدان هم ان‏شاءالله موفّق خواهیم بود.
 تاکنون در بین طلبه‏ها و عامّه مردم چقدر در زمینه فرهنگ انتظار کار شده است؟
راستش را بخواهید ما در برابر ساحت مقدّس امام زمان(ع) سراپا تقصیریم. آبرو و اعتبار ما طلبه‏ها به همین عمّامه‏هایمان است. این عمّامه‏ها هم اعتبارش به همان اصل و پشتوانه‏اش است. همانند پول که کاغذی عادّی است و با پشتوانه‏ای که در بانک مرکزی دارد، معتبر می‏شود. این احترامی که مردم به ما می‏گذارند، دستمان را می‏بوسند، وجوهات را برای صرف در امور مذهبی پیش ما می‏آورند و خلاصه یک جور دیگر نگاهمان می‏کنند، همه به دلیل آن بزرگوار است و متأسّفانه ما در واقع یک هزارم حقّی را که آن حضرت بر گردن ما دارند، ادا نکرده‏ایم.
از ساحت مقدّس امام زمان(عج) پوزش می‏طلبیم که سر باز خوبی برای ایشان نبوده و نیستیم؛ ولی امیدواریم به خوبی و بزرگی و بزرگواری خودشان ما را عفو کرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند.

 در پایان اگر مطلبی ناگفته مانده بفرمایید.
امیدواریم خداوند، عزّوجلّ، این توفیق را به ما بدهد که حکومت موعود جهانی را درک کنیم که ان‏شاءالله،‏ به زودی شاهدش خواهیم بود. امیدواریم که خیلی‏ها این ایّام را درک کنند و جزو یاران و سربازان حضرت باشند و باشیم و ان‏شاءالله‏ از اجر شهادت در جبهه ایشان که دو برابر اجر دیگر شهداست، بهره‏مند شویم.
در پایان این گفت‏وگو از شما و مجلّه وزین موعود تشکّر و تقدیر می‏کنم که سعی بلیغ دارید و مجدّانه در راه نشر فرهنگ مهدویّت و آشنایی با این بزرگوار تلاش می‏کنید و امیدواریم که خود آقا در دنیا و آخرت پاداش شما را عنایت فرمایند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، تشکّر می‏کنیم.
 
پی‏نوشت‌ها :
1 .محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج3، ص538-536.
2 .محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص231.
3 .همان، ج52، ص328.
4 .سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص152 به نقل از: نجم الدّین طبسی، چشم‏اندازی به حکومت مهدی(ع)، ص184.
5 .جامع احادیث الشیعه، ج1، ص34.
6 .محمّدبن الحسن الحرالعاملی، اثبات الهداه، ج3، ص542، ح521.
7 .عقدالدرر، ص159.
8 .الملاحم والفتن، ص97 به نقل از: چشم‏اندازی به حکومت مهدی(ع)، ص189.
9 .بحارالانوار، ج52، ص326.
10 .شیخ صدوق، کمال‏الدین و تمام‏النعمه، ج1، ص331.
11.الملاحم والفتن، ص152.
12.ر.ک: چشم‏اندازی به حکومت حضرت مهدی(ع)، ص118.
13.المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص514؛ عقدالدرر، ص150.
14.عقدالدرر، ص36؛ ملاحم، ص68.
15.شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص626؛ بحارالانوار، ج52، ص316.
16.عقدارلدرر، ص236 به نقل از همان.
17.الاذاعه، ص119، به نقل ازهمان.
18.بحارالانوار، ج52، ص374.
19.همان، ج52، ص190.
20.همان، ج52، ص375.
21.همان، ج52، ص330 و 337.
22.همان، ج52، ص269.
23.بیان الائمه(ع)، ج8، ص102.
24.بحارالانوار، ج52، ص337.
25.عقدالدرر، صص 99-90؛ کشف الاستار: ص137.
26.بحارالانوار، ج52، ص352.
27.الغارات، ج2، ص333.
28.در منابع عین عبارت یافت نشد.
29.مسنداحمد، ج2، ص398.
30.بحارالانوار، ج52، ص349.
31.همان، ج52، ص355.
32.همان، ج60، ص254؛ اثبات الهداه، ج3، ص551.
33.حجر (15)، آیه 38.
34.آل عمران(3)، آیه 83.
35.ر.ک: پاورقی 3.
36.بحارالانوار، ج52، ص328.
37.کامل الزیارات، ص30.
38.آل عمران(3)، آیه 19.
39.احزاب (33)، آیه 21.
40.اعراف (7)، آیه 95.
41.بحارالانوار، ج52، ص123.
42.منتخب الاثر، ح570.
43.بحارالانوار، ج52، ص146.
44.همان، ج52، ص126.


مدعیان شیاد رابطه با امام زمان(عج)؛ بررسی 11 مورد عجیب و جالب


40451.jpgبرای آشنایی با عواقب سطحی نگری ها در عقیده مهدویت می توان به پرونده افرادی مراجعه کرد که با سوء استفاده از عوام زدگی، خود را رابط یا ملاقات کننده امام زمان(عج) و یا حتی خود آن حضرت معرفی کرده اند و چه اعتقادات دینی را که از بین برده اند و چه خانواده ها را متلاشی کرده اند، و چه وهن ها که برای دین به وجود آورده اند. از این رو است که باید درباره خطر عوام زدگی و بهره گیری سیاسی از آن در این موقعیت هوشیار باشیم. نمونه های زیر تنها بخشی کوچک از ادعاهایی است که در سال های اخیر، در رسانه ها انعکاس یافته و بدون قضاوت در چند و چون آنها آورده شده است.

 

1- فردی بنام «م ـ ع» به شکل حرفه ای مدعی ارتباط با امام زمان(عج) گشته و طی سال های اخیر، به تبلیغات گسترده در جهت ادعاهای خود پرداخته است. وی پس از رونق گرفتن جلسات خود، اقدام به تولید ادعیه، ذکرها و وردهای مخصوص برای حل مشکلات مختلف افراد کرده و سپس شیوه نوردرمانی را برای درمان بیماری ها ابداع می کند. با مطرح شدن اخبار دیده شدن اشیای نورانی در رسانه ها، او اعلام می کند که اشیای نورانی و بشقاب پرنده ها یاران امام زمان(عج) هستند.

وی خود را یکی از فرماندهان و یاران امام زمان(عج) معرفی نموده و اظهار می دارد که برای اجرای فرامین حضرت، به جزیره خضرا رفته و ملازم رکاب آن حضرت می باشد. وی مریدانش را با ادعاهای واهی مبنی بر دستور امام زمان(عج) مفتخر به سیادت نموده و در مراسمی به نام «شال بندان» به همه آنها شال سبزی را به عنوان نماد سیادت و اعطایی حضرت ولی عصر(عج) هدیه کرده، به گونه ای که آنان موظف به استفاده از شال و عنوان سید می شوند.

 

2- خبرنگاری مطلع شد اخیرا گروهی فعالیت خود را در استان اصفهان آغاز کرده و با پذیرفتن اعضای جوان، به تبلیغ صوفیگری می پردازد. تاکنون بیش از صد نفر، اعم از دختر و پسر از اهالی این استان جذب گروه شده و در جلسات آن شرکت می کنند.

 

3- کشف سکه امام زمان(عج). براساس ادعای یک نشریه، یکی از روحانیون که چندی پیش، از یافته شدن نامه امام زمان(عج) در یک مسجد لبنان خبر داده بود، اخیرا تصویری از سکه امام زمان(عج) را منتشر کرده است.

 

4- یک خبرگزاری در خبری آورده است. در آبان ماه سال گذشته ماجرای پیدا شدن دست خطی از امام زمان(عج) در برخی مساجد تهران و مسجد جمکران و انتشار آن در نشریه خورشید، جنجال های بسیار آفریده بود که با واکنش شدید مراجع و مردم همراه بود. در متن دست خط تازه منسوب به امام زمان(عج) آمده است: «من مهدی منتظر در مسجد شما نماز اقامه کردم و از غذای شما خوردم و برای شما دعا کردم، پس شما برای فرج من دعا کنید.»

 

5- خبرنگاری گزارش داد: زنی که مدعی رابطه با امام زمان(عج) و دریافت نامه و مأموریت از ایشان بود، هفته گذشته بازداشت شد. بنابراین گزارش، خانم مذکور که پیش از این، اخباری درباره وی منتشر شده بود، از ارتباط سی ساله خود با امام زمان(عج) و رؤیاهای صادقه خود خبر می داد و چندی پیش نیز با چاپ کتابی، متن پیامی را که به ادعای وی متعلق به امام زمان(عج) بوده و خطاب به این خانم نوشته شده بود، رسما منتشر کرد. این خانم، همچنین ادعا کرده بود که امام زمان(عج) به وی مأموریت داده است تا حسینیه ای را مشابه مسجد جمکران در حوالی شازند اراک بنا کند.

 

بخش هایی از متن نامه ادعایی که از قول امام زمان(عج) به مردم در عصر حاضر ارائه کرده، چنین است: «ای شیعیان! ای محبان! در هر جای عالم هستید، پیام مرا بشنوید؛ زیرا بارها گفته ام و باز هم می گویم: برای فرج من دعا کنید، برای ظهور عاجل من دعا کنید؛ زیرا فرج من گشایش کارهایتان است ... امت عزیزم! قبل از آنکه فتنه های عظیمی که در راه است، شما را طوری احاطه کند که آرزو کنید ای کاش هرگز پا بر این دنیا نمی نهادید، دعا کنید و از خداوند بخواهید که از گناهان شما درگذرد ... شاید شما شیعیان تعجب کنید که چگونه پیام من در این برهه از زمان از طریق افراد عامی به سمع و نظر شما مردم می رسد.»

 


6- مردی که با ادعای برقراری رابطه با امام زمان(عج)، متهم به کلاهبرداری میلیون ها تومان وجه نقد از مردم تهران شده بود، در شعبه اول دادیاری دادسرای امور جنایی تهران اتهام خود را انکار کرد. دادیار شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران در این باره گفت: متهم این پرونده مجید 55 ساله از طریق سوء استفاده از وابستگی مردم به اعتقادات و باورهای مذهبی، با راه اندازی مؤسسه بنام «راز» تاکنون میلیون ها تومان وجه نقد از مردم کلاهبرداری کرده است.

7- چاپ و توزیع تصویری جنجال برانگیز که طی چند روز بازتاب ها و بازخوردهای فراوان داشت و حساسیت به این تصویر به خاطر عده ای است که معتقد بودند: «در قسمت بالای عکس نامه به خط امام زمان(عج) است و در زیر توضیحات عبدالسلام محمد الحر.» این عکس در برخی مناطق تهران و مسجد جمکران به وسعت زیادی توزیع شده است. در متن توضیح همراه این نامه آمده است: من، عبدالسلام محمد الحر هستم که امور تعمیر و نگهداری مسجد حضرت سیده نرجس(س) مادر مولایمان حضرت مهدی منتظر(عج) و نیز مسئولیت ساختن منزلی را که وقف این مسجد و برای عالم دینی آن در شهر جباغ می باشد، برعهده دارم. من خدای عزوجل و تمامی ملائکه و پیامبران خدا و جانشینان آنان را که صلوات و رحمت الهی بر آنان باد ـ بر گفتار خویش گواه می گیرم.

8-بازتاب منفی ثبت نام 313 نفر به عنوان یاران امام زمان(عج) در شهر حاجی آباد استان هرمزگان. اقدام یک روحانی در حاجی آباد هرمزگان برای ثبت نام 313 نفر به عنوان یاران امام زمان(عج)  باعث نارضایتی نیروهای مذهبی و سایر روحانیان شد. روحانی یاد شده، همچنین اعلام کرده بود: ماهانه پنج هزار ریال از افراد ثبت نام کرده برای مخارج جمع آوری و ارسال نامه های مردم به امام زمان(عج) دریافت خواهد کرد. روحانی مذکور مدعی شده بود این مبلغ برای ایاب و ذهاب ماهانه فردی هزینه کرده است که قرار است نامه ها را به جمکران ببرد و در چاه منسوب به امام زمان(عج) بیندازد.

9- در ادامه ادعاهای زنجیره ای مدعیان امامت و ارتباط با غیب، جوانی 22 ساله در یکی از روستاهای کرمانشاه، مدعی شفابخشی بیماران و ارتباط با امام زمان(عج) شد. به دنبال انتشار خبری مبنی بر ظهور یک جوان شفابخش و مرتبط با امام زمان(عج) در روستای «خانجمال» کرمانشاه، عده ای از مردم از روستاها و شهرستان های اطراف و حتی خارج از استان به دیدار این جوان رفتند. هجوم مردم به این روستا به حدی زیاد بود که نیروهای امنیتی و انتظامی را وارد ماجرا کرد. وی در پاسخ این پرسش امام جمعه که از وی پرسید: آیا امام زمان(عج) را هم می بینی؟ ادعا کرد: بله، من همیشه و هر جا امام زمان(عج) را می بینم، الان هم ایشان تنها آن گوشه نشسته است. یکی از حاضران پرسید: ولی در روایات داریم که امام زمان(عج) را همیشه افرادی همراهی می کنند و ایشان تنها نیست؟! جوان مدعی پاسخ داد:بله! درست است، حضرت خضر(ع) هم آن گوشه است؛ بله! حضرت عیسی(ع) هم آنجا نشسته!!.

10- فردی با نام «ع ـ ق» به همراه 2 دختر و دامادهای خود به ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور مراجعه کرده و ضمن درخواست برای دیدار با رئیس جمهوری اظهار داشت: من امام زمان هستم و آمده ام رئیس جمهوری را ببینم. وی که متولد 1335 و دارای مدرک دیپلم است در ادامه ادعاهای خود گفت: من آمده ام چند تذکر به رئیس جمهوری بدهم، بگوئید اگر می خواهد امامش را ببیند من آمده ام. این شخص می افزاید: از ارومیه آمده ام و از چند سال پیش احساس کردم که امام زمان هستم. الان به رئیس جمهور بگوئید که برای اولین و آخرین بار آمده ام و اگر نیاید، دیگر من را نخواهد دید.

11- مدعی امامت، ادعاهای خود را پس گرفت. دادستان عمومی و انقلاب قم از اعلام ندامت یکی از مدعیان امامت خبر داد و گفت: این شخص با حضور در نمازخانه دادسرای قم، ادعاهای دروغین خود را در این تکذیب و از پیروان فریب خورده خود عذرخواهی کرد. این فرد که مدعی امام چهاردهمی بود، به همراه 55 نفر از مریدان فریب خورده اش، به دلیل خرافه پرستی و بدعت در مذهب در شهر قم دستگیر شد.

 

مهر


چشم‌انداز قیام حضرت مهدی(عج) در سرزمین شامات


آخرالزمان

سلسله وقایع و فتنه‌هایی که جغرافیای جهان اسلام را در می‌نوردد، دل را می‌آزارد. دیدار آن همه فاجعه خونین، ظلم‌های رفته بر زنان و مردان پیر و جوان و ناجوانمردی‌هایی که گاه رنگ دین و مذهب به خود می‌گیرد، در حالی که با هیچ یک از اصول اعتقادی و مرام انبیاء و اولیای الهی مطابقت ندارد. با این همه، با چشمی دیگر باید به جهان و آنچه بر سر ساکنان مستضعف جهان می‌آید، نگریست.

فتنه‌ها، سنگ‌دلی‌ها، قحطی‌ و جنگ و ناامنی، همگی محصول عمل انسانند. محصول خودکامگی و تمامیّت خواهی؛ امّا این همه نیز اجلی محتوم و وقتی و فرصتی معیّن دارد، از میان گرداب شب‌های تاریک و هولناک و از ژرفای فتنه‌ها، می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند.آن هنگام که فرمان ظهور از سوی حضرت حق صادر شود، در فرصتی کوتاه امام‌(عج) و مردان لشکر شکن همراهش چونان صاعقه بر ستمگران یورش می‌آورند.به استناد روایات، از استقرار سفیانی ملعون که خود از نشانه‌های حتمی ظهور امام(عج) است تا ظهور کبری، بیشتر از نه ماه فاصله نخواهد بود. امام، حجاز و عراق را به سرعت طی می‌کنند و فتنه‌ها را فرو می‌نشانند.

ایشان ستمگران متجاوز را با همراهی مردان مرد، از قبیله مستضعفان دفع می‌کنند و پیش می‌آیند.

پس از اینکه اوضاع سیاسی در سه منطقه «ایران»، «عراق» و «حجاز» آرام می‌شود و همه فرمان‌بردار امام مهدی(عج) می‌شوند و امام(عج) «کوفه» را به عنوان پایتخت خویش برای حرکت به سوی بقیّه نقاط جهان برمی‌گزیند، باقی‌مانده‌های شکست خورده‌ سپاه سفیانی در سرزمین «شام» تجمّع می‌کنند؛ البتّه در این کار، دست قدرت‌های بزرگ در کار است و آنها در پشت پرده‌اند، قدرت‌هایی که به دلیل جنگ جهانی‌ای که پیش از ظهور روی داده، ضعیف، فرسوده و بی‌رمق شده‌اند. سفیانی خطّ مقابله و سپر برای این دولت‌هاست، به ویژه در «فلسطین» که کانون بحران در «خاورمیانه»، پیش از ظهور است و این گردهمایی باعث ایجاد فتنه‌انگیزی و بحران‌هایی در مرزهای شمالی عراق می‌شود. به همین دلیل، امام مهدی(عج) لشکریانش را برای مقابله با آنها مهیّا می‌کند. امام مهدی(عج) در منطقه «مرج عذراء» اردو می‌زند و بعید به نظر نمی‌رسد که شورش و انقلابی مردمی در سرزمین شام، منجر به عقب‌نشینی و برگشت سفیانی به فلسطین شود و او همراه با سپاهیانش در آنجا تجمّع کنند تا برای جنگ بزرگ فتح «قدس» آماده شوند؛ زیرا روایات می‌گویند که امام در مرج عذراء(1) اردو می‌زند و در آن حال، سفیانی در «رمله» است.امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند:

در روز جمعه و هنگام برگزاری نماز، عیسی بن مریم(علیه السلام) در آن لحظه، از آسمان فرو می‌آید و دو لباس قرمز بر تن دارد که از سرش روغن قطره قطره می‌چکد و او مردی خوش‌منظر و سفید چهره است و بسیار به ابراهیم(علیه السلام) شباهت دارد. مهدی(عج) می‌آید و با ایشان مصافحه می‌کند و مژده پیروزی را به ایشان می‌دهد. در این هنگام مهدی(عج) به او گوید: جلو بیا، ای روح خدا و برای مردم نماز بگزار و عیسی(علیه السلام) می‌گوید: بلکه [امام جماعت بودن] برای توست، ای فرزند رسول خدا!

«سپس مهدی(عج) به همراه یارانش به مرج عذراء می‌آید. در این زمان مردم زیادی به او پیوسته‌اند و سفیانی در این هنگام در رمله است تا اینکه این دو سپاه به هم می‌رسند و آن، روزِ جای‌گزینی و عوض و بدل است. شماری از شیعیانی که با سفیانی بودند، به سپاه امام می‌پیوندند. شماری از کسانی که با آل محمّد(صلی الله علیه و آله) بودند، به سفیانی می‌پیوندند. هر یک به اردوگاه خود می‌پیوندند و زیر پرچم‌های خود می‌روند و آن روز، روزِ عوض و بدل و جای‌گزینی است.»(2)

امام(عج) برای اینکه حجّت بر آن لشکریان تمام شود، تلاش می‌کند که با آنان گفت‌وگو کند تا شاید برخی از آنها هدایت شوند و پایه‌های جبهه‌ داخلی آنها به لرزه در آید. به همین دلیل سفیانی را دعوت به مذاکره می‌کند. ابن حماد می‌گوید:

سفیانی دعوت مهدی(عج) را می‌پذیرد و با ایشان مذاکره می‌کند. کارها را به ایشان می‌سپارد و با ایشان بیعت می‌کند. هنگامی که سفیانی نزد یاران خود بازمی‌گردد، [بنی] کلب او را پشیمان می‌کنند و او می‌خواهد پیمان خود را بشکند. امام سپاه خود را برای جنگ با او آماده می‌کند و او را شکست می‌دهد و در نهایت خداوند به وسیله‌ او روم را شکست می‌دهد.(3)

یهود

عبارت پایانی این حدیث، یعنی عبارت: «خداوند به وسیله او روم را شکست می‌دهد», اشاره به این دارد که نیروهای روم و یهودیان و دیگران برای مقابله با موج گسترش اسلام، از سفیانی حمایت می‌کنند. اسلامی که از «شبه جزیره» و سرزمین «شام» آغاز شده است و آسیاب جنگ‌هایی وحشتناک میان دو طرف (بین مسلمانان از یک جهت و باقی‌مانده‌های لشکر کفر از روم و یهودیان و دیگر مردمان) به حرکت در می‌آیند و به همین دلیل, در حدیثی که مسلم, ترمذی و احمد بن حنبل آن را از رسول الله(صلی الله علیه و آله) روایت کرده‌اند، آمده است که ایشان فرمودند:

«قیامت برپا نمی‌شود؛ مگر اینکه مسلمانان و یهودی‌ها به جنگ بپردازند و مسلمانان، آنان را به قتل برسانند.(4)

خداوند متعال در «قرآن کریم» می‌فرماید:

«وَقَضَیْنَا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا * فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً * ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا * إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوۆُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیراً؛ (5)

و در کتاب [آسمانی‌شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خواست، پس آنگاه که وعده [تحقّق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی را از خود, که سخت نیرومندند، بر شما می‌گماریم تا میان خانه‌ها[یتان برای قتل و غارت شما] به جست‌وجو در آیند و این تهدید، تحقّق یافتنی است. پس از چندی, دوباره شما را بر آنان چیره می‌کنیم و شما را با اموال و پسران یاری می‌دهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر می‌گردانیم. اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید، به خود [بد نموده‌اید] و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند و در معبد[تان] چنان‌که بار اوّل داخل شدند [به زور] در آیند و به هر چه دست یافتند، یکسره [آن را] نابود کنند».

پس از اینکه اوضاع سیاسی در سه منطقه «ایران»، «عراق» و «حجاز» آرام می‌شود و همه فرمان‌بردار امام مهدی(عج) می‌شوند و امام(عج) «کوفه» را به عنوان پایتخت خویش برای حرکت به سوی بقیّه نقاط جهان برمی‌گزیند، باقی‌مانده‌های شکست خورده‌ سپاه سفیانی در سرزمین «شام» تجمّع می‌کنند

عیّاشی در تفسیر این آیه, به نقل از حمران و او از امام محمّدباقر(علیه السلام) نقل کرده که او گفت: امام این آیه را قرائت فرمودند:

«بعثنا علیکم عباداً لنا اُولی بأسٍ شدیدٍ»، سپس فرمودند: «او قائم و یارانش هستند که دارای قدرت زیادی هستند».(6)امام مهدی(عج) «قدس» را آزاد می‌کند, اوّلین قبله مسلمانان را به صاحبان حقیقی‌اش بازمی‌گرداند و زمین را پس از آنکه شاهد ظلم و ستم‌های زیادی بوده، پر از عدل و داد می‌کند. چرخ لشکر کفر و نفاق از حرکت باز نمی‌ایستد؛ بلکه دولت‌ها و حکومت‌های حامی سفیانی، خود را آماده می‌کنند تا بار دیگر به مسلمانان حمله کنند. ظاهراً حضرت عیسی(علیه السلام) پس از آزادی «قدس» به زمین فرود می‌آید؛ زیرا روایات درباره نقش ایشان در این جنگ چیزی نگفته‌اند؛ بلکه بر نقش ایشان پس از این جنگ تأکید کرده و گفته‌اند که ایشان فرود می‌آیند و پشت سر مهدی(عج) نماز می‌خوانند. روایت بیان می‌کند که:

«در روز جمعه و هنگام برگزاری نماز، عیسی بن مریم(علیه السلام) در آن لحظه، از آسمان فرو می‌آید و دو لباس قرمز بر تن دارد که از سرش روغن قطره قطره می‌چکد و او مردی خوش‌منظر و سفید چهره است و بسیار به ابراهیم(علیه السلام) شباهت دارد. مهدی(عج) می‌آید و با ایشان مصافحه می‌کند و مژده پیروزی را به ایشان می‌دهد. در این هنگام مهدی(عج) به او گوید: جلو بیا، ای روح خدا و برای مردم نماز بگزار و عیسی(علیه السلام) می‌گوید: بلکه [امام جماعت بودن] برای توست، ای فرزند رسول خدا!» (7)

مستور بن غیلان به ایشان عرض کرد: امام مردم در آن روز کیست؟ پیامبر(ص) جواب داد: «مهدی(عج) از فرزندان من است.» (8)

نذیر الحسنی

 

پی‌نوشت‌ها:

1. «مرج عذراء» روستایی در دمشق است.

2. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 66.

3. کتاب الفتن مروزی، ص 218.

4. مسند احمد، ج 2، ص417.

5.  سوره اسراء (17)، آیات 4ـ7.

6. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 138.

7. مرندی، ابوالحسن، مجمع النورین و ملتقی البحرین، ص 283.

8. بحارالانوار، ج 51، ص 80.



منبع: ماهنامه موعود- شماره 139 – 140


سوالاتی درباره وضو از اهل تسنن

آیه شش سوره مائده :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ وَإِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَکِن یُرِیدُ لِیُطَهَّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

ترجمه:

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چون به [عزم] نماز برخیزید صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح کنید و اگر جنب‏ اید خود را پاک کنید [=غسل نمایید] و اگر بیمار یا در سفر بودید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان نزدیکى کرده‏اید و آبى نیافتید پس با خاک پاک تیمم کنید و از آن به صورت و دستهایتان بکشید خدا نمى‏خواهد بر شما تنگ بگیرد لیکن مى‏خواهد شما را پاک و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد که سپاس [او] بدارید

- حال از این آیه درباره ی مسح پا و سر کاملا به یقین باید رسید چون به صراحت ذکر شده است پس چرا اهل تسنن مثلا پای خود را میشورند در حالی که خداوند در این آیه فرموده مسح کنید؟
-در خصوص دست ها این آیه صریح بیان نکرده که دست را از کجا تا کجا بشوریم ، به چه صورت بشوریم ، از کتف تا آرنج؟ از ارنج تا سر انگشت ها ؟ از سر انگشت ها تا آرتج؟ از بالا به پایین؟ از پایین به بالا؟ و . . .؟
لذا برای رفع شبهه بهترین راه حل وضو گرفتن شخص پیغمبر در دوران حیات ایشان میباشد ، ما در آن زمان نبوده ایم اما میتوانیم از احادیث اثبات کنیم.

ما اهل تشیع این حدیث بسیار مستحکم و بدون جای شک را داریم که امام محمد باقر فرمود از پدرم علی بن حسین ایشان از پدرش حسین بن علی ایشان از پدرش علی بن ابی طالب علیهم السلام نقل نمودند که پیغمبر را دیدم که آب را از بالا به پایین و از کمی بالاتر از آرنج تا سر انگشت ها شستند.

حال حدیث شما : سعد بن ابی وقاص یکی از صحابه پیغمبر گفته است که در دوران حیات پیغمبر به چشم خود دیدم پیغمبر آب را از پایین با بالا میریخت.

حال ما سر دوراهی قرار گرفته ایم ، علی راست میگوید یا سعد؟ چرا؟
برای اثبات جوابم در این خصوص ، سوال دیگری میپرسم :

آیا این حدیث را قبول دارید که عبدالله بن عمر بن خطاب نقل نموده که از پدرش عمر شنیده و عمر هم از شخص پیغمبر شنیده که :
من مات و ما یعرف امام زمانه ، مات میتته الجاهلیه
ترجمه : هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است
این را قبول دارید؟
برای ما این حدیث قابل قبول میباشد و مشابه آن را نیز داریم

جواب :
حال خودتان بهتر میدانید که سعد بن ابی وقاص که پدر عمر بن سعد نیز بود ، با حضرت علی علیه السلام بیعت نکرد و در حزب معاویه بود.

این علی همان خلیفه چهارم شما و امام اول ما میباشد.

سعد بن ابی وقاص در دوران خلافت حضرت علی در حزب معاویه بود و در همان زمان هم از دنیا رفت ، حال طبق همین حدیث این شخص به مرگ جاهلیت نمرده؟
شخصی که به مرگ جاهلیت مرده است ، چگونی میتواند راوی حدیثی به این مهمی از شخص پیغمبر باشد؟

دهه کرامت

کاش یک شب می‌نشستم بر ضریح چشم تو

بـاز هـم پـابـند پیمان دو چشمت می‌شدم

صحن و ایوان تو را اى کاش جارو می‌زدم

چـون کـبوترها نگهبان دو چشمت می‌شدم

یا علی بن موسی الرضا (ع) ...

>> میلاد حضرت معصومه (س) خواهر بزرگوار حضرت رضا (ع) مبارک

>>> روز ملی دختر بر تمام دختران پاک ایران مبارک